از زمان سرنگونی رژیم بعث عراق در سال 2003 میلادی و معرفی ساختار جدید حکومت در عراق، موضوع تشکیل دولت به یکی از عوامل اصلی بحرانهای مختلف سیاسی و ایجاد بی ثباتی در این کشور تبدیل شده است. بهصورت منطقی، فرایند تشکیل دولت باید بهگونهای باشد که پس از آن ثبات سیاسی و اقتصادی در یک کشور ایجاد شود و در یک فرایند دموکراتیک فرایند انتقال قدرت در میان دولت های مختلف صورت پذیرد. اما ساختار پیچیده سیاسی توزیع قدرت در عراق که انعکاسی از تنوع قومی و مذهبی در این کشور است باعث شده است که همواره تشکیل دولت، انتخاب رئیسجمهور و نخست وزیر با چالش های مختلفی روبهرو شود.
مسئله توزیع پستهای سیاسی بین سه گروه قومی کرد، شیعه و سنی در آغاز قرار بوده است که به ابزاری برای کنترل و توزیع قدرت در عراق تبدیل شود، اما این موضوع در عمل باعث بهوجودآمدن بحران های مختلفی شده است که ناشی از اختلافات قومی، رقابت های درونگروهی قومی، اختلافات سیاسی و مداخله کشورهای دیگر است. دو پست ریاستجمهوری و نخستوزیری که برابر قانون اساسی باید به ترتیب به گروه های کرد و شیعه اختصاص داده شود همواره محل رقابت جریانهای ملیگرای عراقی، گروههای ملی گرای قومی و مذهبی و همچنین کشورهایی نظیر آمریکا و ایران بوده است. همین مسئله در کنار اختلافات سیاسی که میان احزاب و جریان های مختلف عراقی وجود دارد باعث گردیده است که انتخاب رئیس حکومت و رئیس دولت در عراق به یک ماراتن سخت و طولانی تبدیل شود که همواره با اعتراضات گسترده مخالفان تصمیم های پارلمان عراق بر وضعیت بغرنج آن افزوده می شود.
در حال حاضر در عراق در بین رأیدهندگان شیعه که اکثریت رأیدهندگان و کرسی های پارلمان عراق را تشکیل می دهند چنددستگی عمیقی وجود دارد. قدرتمندترین جناح شیعه در حال حاضر جریان صدر است که به رهبری مقتدی صدر و ایدئولوژی اسلامی – ملی به دنبال قطع نفوذ کشورهای خارجی و بهخصوص ایران و آمریکا در عراق است. این جریان که در حال حاضر 54 کرسی عراق را در اختیار دارد همواره قدرت خود را با تظاهرات هواداران پرشور خود در خیابان های بغداد به رخ رقبا کشیده است و تلاش دارد تا با مدیریت فضای سیاسی حکومت در عراق مانع از گسترش نفوذ ایران و به قدرت رسیدن افرادی شود که شائبه وابستگی آن ها به جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. در مقابل جریان فتح به رهبری هادی عامری مهمترین متحد ایران در فضای سیاسی عراق است که در کنار حکیم و نوری عبادی به دنبال کنترل نفوذ جریان صدر هستند. در این فرایند یک جریان دیگر به نام نصر وجود دارد که بهوسیله حیدر عبادی رهبری می شود و تلاش دارد با رویکرد واقعگرایانه به سیاست جهانی و حفظ روابط دوستانه با ایران و آمریکا به شیوهی متفاوتی فضای سیاسی عراق را مدیریت کند. با این وجود، به سبب نقش آفرینی گسترده مذهب در سیاست شیعه عراق این جریان از قدرت نفوذ اندکی در برابر سایر ائتلاف های عراق و گروه های شیعه برخوردار است. در کنار این جریان های سیاسی که توسط سیاستمداران شیعه رهبری می شوند جریان های سیاسی دیگری نیز وجود دارند که توسط رهبران کرد و سنی اداره می شوند و در اغلب موارد تصمیمات تاکتیکی خود را بر اساس منافع گروهی در همراهی با جریان های شیعه اتخاذ می کنند. این وضعیت باعث سیال شدن محیط سیاسی عراق شده است و زمینه را برای دیپلماسی پنهان ایران و آمریکا در عراق فراهم آورده است تا با مدیریت گروه های مختلف شرایط را بهگونهای مدیریت نمایند که مانع از قدرت یافتن دیگری در سیاست عراق شوند. علاوه بر ایران و آمریکا، کشور عربستان سعودی بازیگر سومی است که در چند سال اخیر توانسته است بهآرامی نفوذ خود را در میان احزاب و گروه های سنی عراق بازیابد و حتی به دنبال آن است که در آینده با گسترش روابط خود با احزاب کرد و شیعه توازن سیاسی را در عراق به نفع خود دچار تغییر نماید.
این پیچیدگی های سیاسی در کنار توزیع تقریباً متوازن کرسی های پارلمان در میان احزاب عراق باعث شده است که به نسبت جغرافیای قدرت در عراق از یک توازن برخوردار باشد. اما این توازن قدرت خلاف سایر کشورهای دموکراتیک جهان به ایجاد ثبات سیاسی در عراق منجر نشده است، بلکه باعث پیچیده تر شدن امور سیاسی در این کشور گردیده است بهگونهای که حدود یک سال پس از انتخابات پارلمانی عراق، پارلمان این کشور موفق به انتخاب رئیسجمهور و نخستوزیر جدید کشور نشده است. به عبارت دیگر، رقابت های سیاسی در میان احزاب و گروه های عراقی، ساختار توزیع قدرت، توزیع جغرافیایی و سیاسی جمعیت حامی احزاب، میزان آرای احزاب، نفوذ ژئوپلیتیک بازیگران خارجی و تقابلهای سیاسی و ایدئولوژیک در محیط سیاسی عراق وضعیتی را ایجاد کرده است که در آن دولت همواره در یک موقعیت شکننده قرار می گیرد. برآیند این موضوع فقدان ثبات سیاسی و تخریب بنیادهای دموکراسی در کشور عراق بوده است. چرا که به علت عدم دستیابی هیچکدام از احزاب به اکثریت نسبی آن ها ناگزیر به ائتلاف یا نمایش قدرت خیابانی توسط حامیان خود هستند. این مسئله در دو دهه گذشته باعث شده است که محیط و فرهنگ سیاسی عراق نتواند به بلوغ کافی برسد. به عبارت دیگر، رفتارهای سیاسی رأیدهندگان در نتیجه فقدان بلوغ سیاسی و ضعف فرهنگ سیاسی بیش از همه متأثر از توصیه ها و رهنمودهای رهبران سیاسی گروه های مختلف است. همین مسئله باعث گسترش اختلافات سیاسی هم در بین نمایندگان پارلمان و هم در بین حامیان آن ها در کشور عراق شده است و بهاینترتیب نه تنها ساختار حکومت، بلکه بنیادهای جامعه سیاسی عراق نیز در معرض خطر بروز و گسترش شکاف های فزاینده قرار گرفته است.
این شکاف های سیاسی که در چند سال اخیر هر دو ساختار حکومت و جامعه عراق را دربرگرفته است ریشه در عوامل مختلفی دارد که بحث و تحلیل آن ها نیازمند آن است تا در زمان و متنی دیگر به آن ها پرداخته شود. به همین نسبت تأثیرات این شکاف های سیاسی نیز می تواند متنوع باشد و حوزه های مختلفی را در بگیرد و زمینه را برای توسعه و افزایش ریسک های ژئوپلیتیک در زمینه سرمایه گذاری و همکاری اقتصادی با عراق فراهم نماید. بر همین اساس در پایان این نوشته تلاش خواهد شد تا بهصورت مختصر و در گام نخست به تحلیل پیامدهای ژئوپلیتیک عدم دستیابی پارلمان عراق به وحدت نظر در زمینه تعیین رئیس حکومت و رئیس دولت پرداخته خواهد شد.
به نظر می رسد که شکست احزاب و جریان های سیاسی مختلف عراق در دستیابی به تصمیم واحد برای تعیین نخست وزیر و رئیسجمهوری باعث خواهد شد که انحلال پارلمان و انجام انتخابات زودرس به کم هزینه ترین تصمیم سیاسی برای کشور عراق تبدیل شود. بااینوجود، برخی شواهد گویای آن است که جریان های شیعه مخالف صدر در پارلمان عراق در صدد آن هستند که از فرصت موجود نهایت استفاده را ببرند تا بتوانند با معرفی نخست وزیر مانع از تکرار انتخاباتی شوند که در آن احتمال افزایش سهم جریان صدر از کرسی های پارلمان وجود دارد. در مقابل، جریان صدر با تکیه بر مفاد قانون اساسی عراق در هفته های اخیر تلاش های سایر احزاب شیعه و متحدان آن ها را برای تعیین نخست وزیر خلاف قانون اساسی دانسته است. چرا که پیش از نخست وزیر باید رئیسجمهور جدید تعیین شود و نخست وزیر زمانی از نظر قانونی می تواند مسئولیت دولت را بر عهده بگیرد که حکم او توسط رئیسجمهور قانونی عراق تنفیذ شده باشد. این اختلاف ها و نگرانی جریان صدر باعث شد که درنهایت مقتدی صدر و حامیان او از پارلمان عراق استعفا دهند و خواستار برگزاری انتخابات زودرس در عراق شوند و همزمان پارلمان عراق نیز فرایند انتخاب نخستوزیر جدید را متوقف نماید. این تصمیم با مخالفت سایر احزاب مواجه شده است و حتی جریان تحت رهبری مقتدی صدر و حامیان او را به بدعت و فتنه سیاسی متهم کرده است. این امر درنهایت به بروز رویارویی های سیاسی در عرصه رسانه و خیابان های بغداد تبدیل شد و چشم انداز توافق سیاسی در عراق را بیش از هر زمان دیگری تار ساخته است.
در چنین شرایطی به نظر می رسد که یا مخالفان صدر باید در زمینه فرایند انتخاب نخستوزیر تجدیدنظر نمایند و یا این که به انحلال پارلمان و انتخابات زودرس تن دهند. اما شواهد میدانی و ساختار بازی قدرت در عراق نشان می دهد که هیچکدام از دو طرف حاضر به توافق نیستند. ضمن اینکه نقش آفرینی پنهان ایران و آمریکا نیز گواه آن است که پارلمان فعلی عراق تا جای ممکن به فعالیت خود ادامه خواهد داد و در این فرایند ایران تلاش خواهد کرد که گزینه مطلوب خود را برای پست نخست وزیری به قدرت برساند. خود این امر نیز با پرسش های مختلفی روبهرو است و گزینه محتمل فردی خواهد بود که همزمان مورد وثوق جریان صدر و ایران باشد که دستیابی به توافق بر سر چنین سیاستمداری هم برای صدر و حامیان او، هم برای مخالفان صدر، هم برای ایران و هم برای احزاب کرد و سنی عراق بسیار دشوار است.
فرشاد به آبادی
کارشناس ریسک ژئوپلیتیک
دیدگاهها ۱
The next time I read a blog, I hope that it wont fail me as much as this particular one. I mean, I know it was my choice to read through, however I genuinely believed you would have something useful to say. All I hear is a bunch of complaining about something that you can fix if you werent too busy seeking attention.