آنچه که باعث اهمیت رخدادهای دیپلماتیک ماه دسامبر در عربستان سعودی می گردد تنها خود این نشست نیست، بلکه پیامدهای ژئوپلیتیک آن است. عربستان سعودی از سال 2016 میلادی و سفر پیشین شی جینپینگ به این کشور که با انعقاد یکی از بزرگترین قراردادهای تجاری تاریخ چین و عربستان سعودی همراه بود همواره تلاش داشته است که به یکی از شرکای عمده اقتصادی چین تبدیل گردد. داده های آماری سال 2022 میلادی نیز نشان می دهد که عربستان سعودی توانسته است با کنار زدن همه رقبای خود در حوزه ژئوپلیتیک انرژی در کنار روسیه به بزرگترین تأمینکننده انرژی فسیلی چین تبدیل شود که این موضوع نشاندهنده مزیت های ژئواکونومیک عربستان سعودی در مقایسه با رقبای بالفعل این کشور یعنی ایران و ونزوئلا است. بهعبارتدیگر، از زمان انعقاد قرارداد همکاری تجاری و سیاسی چین و عربستان سعودی در سال 2016 میلادی این کشور توانسته است که بهآرامی رقبای ژئواکونومیک خود را در شرق آسیا در معرض فشارهای شدیدی قرار دهد و در زمینه ایجاد روابط اقتصادی با چین در برابر آن ها به برتری دست پیدا کند. چنین موقعیتی در کنار برنامه سرمایه گذاری گسترده چین در زیرساختهای اقتصادی و فناورانه عربستان سعودی نشاندهنده آن است که سطح روابط اقتصادی و سیاسی میان دو کشور بهقدری گسترده شده است که دیگر می توان عربستان سعودی را مهمترین شریک تجاری و اقتصادی چین در غرب آسیا در نظر گرفت. چنین موقعیتی یک فرصت ژئوپلیتیک جدید در اختیار عربستان سعودی قرار داده است تا با در اختیار گرفتن این موقعیت تلاش نماید گسترش روابط اقتصادی و سیاسی سایر کشورهای عرب خاورمیانه را با جمهوری خلق چین رهبری نماید. همین موضوع می تواند مهمترین انگیزه عربستان سعودی برای برگزاری نشست مشترک اعراب و چین در ماه دسامبر سال 2022 میلادی باشد.
به نظر می رسد که جمهوری خلق چین نیز از این وضعیت نهایت استفاده را به عمل خواهد آورد. در حالی که رقابت های ژئوپلیتیک میان ایران و عربستان سعودی به حداکثر ممکن رسیده است و تلاش های دیپلماتیک غرب برای احیای برجام به شکست انجامیده است ایران خود را در یک موقعیت شکننده مشاهده می کند. چرا که ازیکطرف بهصورت پیوسته از سوی آمریکا و غرب در فشار و تحریم قرار دارد، از طرف دیگر رقابت های ژئوپلیتیک و منطقه ای با کشورهایی نظیر عربستان سعودی و اسرائیل هزینه های اقتصادی این کشور را افزایش داده است و در نهایت به سبب تداوم تحریم های آمریکا علیه ایران در فرایند جذب سرمایه گذاری خارجی از چین، هند و سایر شرکای بالقوه اقتصادی خود ناکام مانده است. این وضعیت ریسک های ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی ایران را در سال 2022 میلادی به حداکثر رسانده است و همزمان زمینه را برای تضعیف موقعیت ژئواکونومیک ایران و ازبینرفتن مزیت های اقتصادی این کشور فراهم آورده است. در چنین شرایطی عربستان سعودی با آگاهی از فرصت ژئوپلیتیک به وجود آمده و ریسک های ژئوپلیتیک بلندمدتی که در زمینه رقابت با ایران احساس می کند سکان هدایت دیپلماسی عرب را به دست گرفته است و تلاش دارد ضمن توسعه روابط اقتصادی و سیاسی با عربستان سعودی، با گسترش همکاری ها نهتنها به منافع جدیدی در دیپلماسی شرقی خود دست پیدا کند و بر مزیت های ژئواکونومیک خود بیفزاید، بلکه با همراه نمودن سایر کشورهای عرب خاورمیانه با خود و نزدیک تر نمودن روابط چین با این کشورها از دامنه ریسکهای ژئوپلیتیکی که در منطقه خاورمیانه با آن ها روبهرو است و بیشتر از ناحیه ایران احساس می کند بکاهد.
علاوه بر این، عربستان سعودی بهخوبی آگاه است که همچنان ایران برای چین از یک اهمیت ژئوپلیتیک در معادلات جهانی برخوردار است و ریاض نیز نمی تواند با سیاست های خود باعث کاهش این اهمیت گردد، اما این کشور از یک فرصت بی نظیر برخوردار شده است که در نتیجه تعلل دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برای تنشزدایی با غرب فراهم آمده است؛ بنابراین عربستان سعودی سعی دارد کشور خود را به مرکز دیپلماسی شرقی کشورهای خاورمیانه تبدیل نماید و با گرهزدن منافع ژئواکونومیک چین به منافع خود در بلندمدت از حمایت های این ابرقدرت جهانی برخوردار باشد و هزینه های نزدیکی ایران به چین و بالعکس را افزایش دهد. همزمان کشور چین از محدودیت های تحریمی که در حال حاضر با آن مواجه است آگاه است و میداند سرمایه گذاری مستقیم در ایران می تواند موجد ریسک های ژئوپلیتیک جدیدی برای صنایع و شرکت های این کشور باشد، بنابراین ترجیح می دهد که فعلاً با گسترش همکاری اقتصادی و سیاسی با چین که از نظر مزیت اقتصادی بر ایران برتری دارد سطح بالایی از منافع را برای خود فراهم نماید. مجموعه این شرایط نشاندهنده آن است که گرفتار شدن ایران در پرونده هسته ای باعث گردیده است که حتی تهران از جذب سرمایه گذاری متحدان استراتژیک خود نیز محروم شود و بهصورت پیوسته به علت گسترش مزیت نسبی رقبای منطقه ای خود شاهد افزایش ریسک های ژئوپلیتیک باشد. در این فرایند، رویکرد هوشمندانه عربستان سعودی برای استفاده از همه فرصت های موجود به عامل تشدیدکننده ای تبدیل شده است که بیشازپیش منافع ملی ایران را در معرض تهدید قرار داده است.
بهصورت خلاصه، روندهای فعلی و تداوم آن ها در آینده نشاندهنده آن است که با وجود هیاهوی رسانه ای شدید دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران برای توسعه روابط با شرق، این کشور عربستان سعودی است که توانسته است به یاری فرصت های ژئوپلیتیک ایجاد شده رهبری دیپلماسی شرقی را در خاورمیانه به عهده بگیرد و در این مسیر بیش از هر چیز این تحریم های ایران و عدم رغبت ایران برای حلوفصل پرونده هسته ای است که زمینه را برای گسترش مزیت های ژئواکونومیک عربستان سعودی فراهم کرده است. در این چارچوب، رهبران سیاست خارجی عربستان با آگاهی از ریسک های ژئوپلیتیکی که در آینده از ناحیه ایران و یا احیای توافق برجام ایجاد خواهد شد سرمایه گذاری گسترده ای بر روی استفاده از فرصت های موجود کرده اند تا در بلندمدت بتوانند از نظر اقتصادی و ژئواکونومیک بر رقبای منطقه ای خود برتری یابند. در این فرایند توسعه همکاری های اقتصادی با چین یکی از ابزارهای کلیدی است که در اختیار عربستان سعودی قرار گرفته است و به حاکمان این کشور اجازه داده است تا از پنجره موجود حداکثر بهره برداری را برای تأمین منافع بلندمدت عربستان سعودی بنمایند و بهاینترتیب در طولانیمدت بر ایران برتری ژئواکونومیک پیدا کنند.