تحول یا انتقال انرژی[1]، فرایند مداوم جایگزینی سوختهای فسیلی با منابع انرژی با تولید اندک کربن است. انقلاب صنعتی با انتقال انرژی از چوب و سایر زیستتودهها به زغالسنگ و به دنبال آن نفت و گاز طبیعی همراه بود. در یک قرن اخیر میزان استفاده از سوختهای فسیلی بهقدری افزایشیافته است که رسماً آنها بهعنوان بزرگترین منبع انتشار کربن در جو و عامل اصلی گرمایش جهانی معرفی شدند. همین مسئله زمینهساز تشکیل نشست جهانی تغییر اقلیم و امضای توافقنامه پاریس گردید تا از روند گرمایش جهانی جلوگیری به عمل آید. مقدار قابل تولید طبق توافقنامه پاریس در سال 2015 محدود شده است تا گرمایش جهانی کمتر از 1.5 درجه سانتیگراد باشد. بیش از 70 درصد از انتشار گازهای گلخانهای جهانی ما ناشی از بخش انرژی برای حملونقل و گرمایش و استفاده صنعتی است. در چنین وضعیتی، انتقال انرژی بهعنوان یکی از راهحلهای مقابله با چالشهای زیستمحیطی و هیدروکربنی جهان مطرح شده است. همچنین انتقال انرژی به نوبه خود، یکی از زمینههای اصلی تغییر شکل رقابتهای ژئوپلیتیکی در قرن بیست و یکم است. این مسئله در کنار دیگر عناصر و مؤلفههای رقابتهای قدرت مانند جمعیت، وسعت سرزمینی، شهرهای جهانی، فناوری پیشرفته، قابلیتهای نظامی و … بهعنوان رویکردی نو در کنشگری بازیهای ژئوپلیتیکی مطرح میشود … به طور کلیتر، انتقال انرژی یک تغییر ساختاری قابلتوجه در یک سیستم انرژی در مورد عرضه و مصرف است. به عبارت بهتر، انتقال انرژی به تغییر بخش انرژی جهانی از سیستمهای تولید و مصرف انرژی مبتنی بر فسیل ـ از جمله نفت، گاز طبیعی و زغالسنگ ـ به منابع انرژی تجدیدپذیر مانند باد و خورشید و همچنین باتریهای لیتیوم یون اشاره دارد.
انتقال انرژی در عربستان سعودی از سال 2016 و بر پایه برنامه چشمانداز ملّی 2030، شتاب قابلتوجهی پیدا کرده است. در این زمینه، اصلاحات مهمی در یارانه انرژی و در بخش انرژیهای تجدیدپذیر انجام شده است. چنین پیشرفتهایی عمدتاً باتوجهبه کاهش انتشار کربن و مصرف انرژی و همچنین معرفی اهداف بلندپروازانه جدید و پروژههای انرژی خورشیدی موردتوجه قرار گرفتهاند. سیاست اصلاحات یارانه انرژی، بودجه موردنیاز برای انتقال انرژی را تأمین کرده و امکان مشارکت بیشتر در بازارهای ژئو انرژی را فراهم کرده است. دیگر جنبههای انتقال انرژی شامل توسعه شهری کمکربن و اقدامات بهرهوری انرژی است. افزون بر این، در صنایع سنگین و کلیدی انرژیبر مانند پتروشیمیها و نمکزداییها از انرژی تجدیدپذیر استفاده میکنند و استفاده از انرژی پاک را تسهیل میکند.
اقدامات انتقال انرژی توسط عربستان سعودی، بهعنوان یک کشور نفتخیز و بزرگترین اقتصاد خاورمیانه، آن را به یک بازیگر مهم در اقتصادهای بزرگ کربنی و همچنین رقابتهای نوین ژئوپلیتیکی تبدیل میکند. این کشور که دارای دومین ذخایر نفت اثبات شده در جهان است و بالاترین میزان تولید نفت (در حدود 12 میلیون بشکه در روز) در جهان و سومین رتبه در تولید گاز طبیعی (حدود 111 میلیارد مترمکعب در سال) است؛ برای مدتها به دلیل موقعیت ویژه ژئو انرژی در جهان، حاضر به تغییر رویکرد خود در تحول انتقال انرژی نبود و از توافق تغییرات آبوهوایی ممانعت میکرد. امروزه همانند سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس، توجه ویژهای به انرژیهای تجدیدپذیر، اصلاحات یارانههای انرژی و بهطورکلی موضوع توسعه پایدار داشته است. عربستان سعودی بر پایه چشمانداز 2030، از سال 2016 اصلاحات جسورانهای را بهمنظور معرفی انرژیهای تجدیدپذیر، کاهش مصرف انرژی و کاهش شدت انرژی در اقتصاد انجام داده است. با درنظرگرفتن نفوذ و قدرت اقتصادی عربستان سعودی، پیامدهای انتقال انرژی در حال انجام برای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا بسیار مهم قلمداد میشود.
بر پایه مطالعات انجام شده، بهطورکلی دو دلیل عمده برای اقدامات تحولی عربستان در بخش انرژی قابل تبیین است؛ نخست، اینکه عربستان به دلیل کاهش قیمت و تقاضا برای نفت در سطح جهان و افزایش تقاضای انرژی داخلی، با یک معضل اقتصادی انرژی مواجه خواهد شد. در همین راستا، برخی از کارشناسان، دیدگاههای ملّی در کشورهای شورای همکاری خلیجفارس را وسیلهای برای تنوع اقتصادی میدانند. در چنین وضعیتی، این استدلال وجود دارد که کشورهای صادرکننده نفت، هیچ معاوضهای برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر ندارند، زیرا انرژیهای تجدیدپذیر میتوانند سوختهای فسیلی را برای صادرات آزاد کنند و نیازهای انرژی داخلی را برآورده کنند. در عربستان سعودی در صورت عدم توسعه انرژیهای جایگزین، افزایش سریع تقاضای انرژی داخلی میتواند تقریباً تمام سوختهای فسیلی تعیین شده برای صادرات را تا سال 2030 کاهش دهد. در چشمانداز ملّی عربستان سعودی آمده است که «مصرف انرژی محلی تا سال 2030 سه برابر خواهد شد».
دومین دلیل، مبتنی بر چندین عامل ژئوپلیتیکی و غیراقتصادی مرتبط با انتقال انرژی در منطقه ورای همکاری خلیجفارس است. از جمله افزایش وزن ژئوپلیتیکی منطقهای ناشی از برخورداری از انرژیهای پایدار و توسعه ابرپروژههای انرژیهای تجدیدپذیر و همچنین انرژی هستهای است. انرژی هستهای بهعنوان بخشی از سیاستهای ترکیب انرژی آینده در امارات متحده عربی و عربستان سعودی گنجانده شده است. هرچند، انرژی هستهای به طور مشخص در چشمانداز ملّی عربستان سعودی ذکر نشده است. اما به نظر میرسد در نتیجه رقابتهای ژئوپلیتیکی با ایران، موردتوجه جدی قرار گیرد.
در سالهای اخیر، پیشرفت ملموسی را میتوان دررابطهبا شاخصهای کلیدی انتقال انرژی در عربستان سعودی مشاهده کرد. مهمتر از همه، سهم گاز طبیعی در تولید برق به طور قابلتوجهی افزایشیافته است و اکنون بیش از نیمی از کل تولید را تشکیل میدهد. گاز اضافی ناشی از افزایش تولید گاز طبیعی توسط شرکت ملّی نفت عربستان سعودی آرامکو است که انتظار میرود تا سال 2030 به تولید سالانه در حدود 238 میلیارد مترمکعب برسد. اگرچه این افزایش باید با واردات گاز تکمیل شود. آینده افزایش تولید گاز عامل مهمی برای کاهش شدت کربن در اقتصاد عربستان است. باتوجهبه تولید انرژیهای تجدیدپذیر، سهم انرژیهای تجدیدپذیر از کل ظرفیت برق در سال 2018، در حدود 0.2 درصد بوده است که تقریباً کل ظرفیت تولید برق نصب شده است. بخش عمدهای از پروژهها هنوز در حال ساخت است و از پیشرفتهای قابلتوجهی برخوردار است. برای مثال در سال 2021، عربستان سعودی از 7 پروژه جدید رونمایی کرد که قیمت جهانی بسیار پایینی (در حدود 0.0104 دلار در هر کیلوواتساعت) را به خود اختصاص داده است. همچنین در هدف جدید و کاملاً بلندپروازانه، انرژی تجدیدپذیر برای تولید برق را تا 50 درصد تا سال 2030 برآورد شده است.
جدول 1: شاخص های کلیدی انتقال انرژی برای عربستان سعودی
جدول 2: پروژههای انرژیهای تجدیدپذیر در عربستان سعودی
اصلاحات یارانهای در عربستان سعودی هم از نظر کاهش واقعی و هم از نظر منافع حاصله برای دولت، قابلتوجه بوده است. این اصلاحات، منجر به صرفهجویی مالی قابلتوجه و نرخ یارانه بسیار پایینتر شده است. همچنین در کنار مزایای زیستمحیطی مانند کاهش انتشار کربن از طریق کاهش مصرف، اصلاحات یارانه یک عامل کلیدی برای تسهیل سایر جنبههای انتقال انرژی است. چرا که اولاً چنین اصلاحاتی باعث ذخیره صدها میلیارد دلار از درآمدهای مالی در سالهای آینده خواهد شد که در چنین وضعیتی این ذخایر مالی میتواند بهصورت مزایای مستقیم رفاهی مورداستفاده قرار گیرد یا در پروژههای انرژی تجدیدپذیر سرمایهگذاری گردد. ثانیاً، اصلاحات یارانهای انرژی برای کاهش نوسانات بازار و امکان ایجاد رقابت در بخشهای انرژی مهم است.
با درنظرگرفتن اقدامات انجام شده و در حال اجرای عربستان سعودی در راستای انتقال انرژی، میتوان گفت اگرچه ملموس شدن نتایج چنین اقداماتی ممکن است به چندین سال زمان نیاز داشته باشد. بااینحال، شواهد مثبت و منفی وجود دارد که در تحلیل اقدامات اصلاحات انرژی و انتقال انرژی قابلتوجه است. از جمله کاهش چشمگیر یارانهها و ساخت سریع پروژههای انرژیهای تجدیدپذیر به بهعنوان واضحترین جنبههای این انتقال است. همچنین به دلیل ساختار سیاسی ـ اقتصادی کشورهای شورای همکاری خلیجفارس و به طور خاص عربستان سعودی، عمدتاً رویکرد اجرایی انتقال انرژی از بالابهپایین بوده و به دلیل برخی ملاحظات مانند حفظ کنترل دولتی، ایجاد مشاغل عمومی و حفظ ذهنیت دولت رانتیر (تضمین حمایت سیاسی از طریق ارائه مزایای سخاوتمندانه به شهروندان از طریق مشاغل عمومی و یارانه مستقیم یا غیرمستقیم)؛ به لحاظ فرهنگی و اجتماعی شرایط لازم برای همراهی شهروندان با حکومت وجود ندارد و به عبارتی جامعهپذیری لازم و درک نگاه از پایینبهبالا در ساختار اجتماعی عربستان در راستای اجراییشدن طرحهای انتقال انرژی وجود ندارد. این موضوع یکی از ریسکهای ژئوپلیتیک عمدهای است که عربستان سعودی با آنها مواجه است و نیازمند آن است که بر آن فائق آید.
بهعبارتدیگر، مسئله جمعیت و اقناع شهروندان در مورد ماهیت تغییر سیاستهای اقتصادی کلان عربستان سعودی میتواند یکی از چالشهای بزرگ پیش روی حکومت عربستان باشد و همین موضوع به انگیزهای مهم برای خاندان سعودی تبدیل شده است تا با تمرکز بر بازنماییهایی رسانهای از اقدامات حکومت و طرحهای بلندپروازانه ولیعهد جدید عربستان زمینه را برای همراه نمودن مردم و جلب نظر مثبت ناظران خارجی فراهم کنند.
[1] Energy Transition