چگونه کسبوکارها تغییر چشمانداز ژئوپلیتیک را باید مسیریابی کنند؟
در سالهای اخیر، رویدادهای جهانی ما را به شگفتی واداشتهاند. چه کسی میتوانست ناآرامی سیاسی در کاتالونیا را پیشبینی کند؟ یا پاکسازی میان شاهزادگان، وزرا و برترین تاجران سعودی را؟ یا حتی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا؟
جهان در سطحی اساسیتر، دراماتیکترین تحولات را در این چند قرن اخیر تجربه کرده است: تغییرات در جمعیت، جامعه، تکنولوژی، علم، بومشناسی، اقتصاد، سیاست و ژئوپلیتیک.
ما بر سر دوراهی قرار گرفتهایم. نظم قدیمی جهان «غربی» در حال فرسایش است؛ اما نظم جدیدی نیز بهعنوان جایگزین آن هنوز پدیدار نشده است. در مقابل حتی شاهد بینظمی نیز هستیم. آیا ما به سمت دنیایی سیالتر و چند قطبیتر تغییر خواهیم کرد؟ یا این بینظمی باعث تعارض خواهد شد؟ این دوران غیرقابلپیشبینی و بیسابقه است. همانطور که نیک گووینگ اشاره کرد مسائل غیرتجاری هرگز بهاندازه اکنون به مسائل تجاری مربوط نبوده است. پرسشهای مربوط به مسئولیت و «مجوز برای فعالیت» مسائل اجتماعی را برای مدیران بااهمیت ساخته است؛ بنابراین ضروری است که شیوههای موجود را زیر سؤال ببریم و به دنبال کشف شیوههای جدید باشیم – بهعبارتدیگر به مسائلی فکر کنیم که غیرقابلتصور هستند.
در مورد تصویر بزرگ چه چیزی میتوانیم بگوییم؟ در اینجا دوباره، نیروهای کاتالیزوری برای تنظیم مجدد وجود دارد. همانطور که سودا چاکراوارتی و نینا نینکویچ تأکید کردند، امنیت ملی در حال تغییر پارادایم است. درگذشته، سؤالات اساسی این بود: چقدر ارتش ما قوی است؟ چقدر متحدان ما قوی هستند؟ اما اکنون کشورها باید روی موضوعاتی مانند امنیت غذایی و آب تمرکز کنند.
در مورد تصویر بزرگ چه چیزی میتوانیم بگوییم؟ در اینجا دوباره، نیروهای کاتالیزوری برای تنظیم مجدد وجود دارد. همانطور که سودا چاکراوارتی و نینا نینکویچ تأکید کردند، امنیت ملی در حال تغییر پارادایم است. درگذشته، سؤالات اساسی این بود: چقدر ارتش ما قوی است؟ چقدر متحدان ما قوی هستند؟ اما اکنون کشورها باید روی موضوعاتی مانند امنیت غذایی و آب تمرکز کنند.
از همه مهمتر باید به این نکته اشاره کنیم که ما شاهد تغییر موازنه قدرت جهانی به سمت آسیا هستیم. برای اینکه «به موضوعات غیرقابلتصور فکر کنیم»، باید آماده واکنش به تحولات غیرمنتظره در آسیا باشیم: بهعنوانمثال، با کشورهایی مانند کره شمالی متخاصم و روسیه سلطهگر ممکن است شگفتیهایی در انتظار ما باشد.
در مورد کشور چین چطور؟ میدان نبرد جدید برای چین خطوط کشتیرانی دریایی است. چین مشتاق است تا قدرت نرم خود را از طریق ابتکارات جاهطلبانهای مانند جاده ابریشم جدید توسعه دهد. گفتمان غالب چین چه تأثیری بر گفتمان غالب جهان در آینده نزدیک خواهد داشت؟
از کمیت تا کیفیت: نوآوری در چین
چین، نیروگاه تولیدی جهان، در حال گذار از تولیدهای کمارزش به فعالیتهای باارزش بالاتر است. به گفته ژرژ هاور، این کشور در مسیر تبدیلشدن به یکی از منابع اصلی نوآوری در جهان در 10 سال آینده قرار دارد. بهویژه در فضای اینترنت دیجیتال؛ موقعیتی که از قبل در آن جایگاهی پیشرو به دست آورده است.
سرعت چین در سلطه یافتن بر جهان چقدر است؟ در سال 2014، ارزش هشت شرکت چینی بیش از یک میلیارد دلار بود. این شرکتها شامل DiDi، Mobike و Xiaomi میشدند.
امروز، 56 استارتآپ باارزش بیش از یک میلیارد دلار در چین وجود دارد. سایت فوربس اخیراً یک شرکت بیوتکنولوژی در شانگهای معرفی کرده است که متخصص در فرآوردههای خونی است. این شرکت بهعنوان یکی از پنج نوآورترین شرکتهای جهان شناخته شده است. در سطح ملی، چین به این موضوع پی برده است که ثبت تعدادی نجومی از اختراعات، گلولهای جادویی برای هدایت نوآوری نخواهد بود.
از یک بازی کمیت که شامل ثبت بسیاری از اختراعات در سطح متوسط میشود، چین با پشتکار در حال تغییر به سمت تکنولوژی باکیفیت بالا و نوآوری در فرایند است، بهعنوانمثال، شرکتهای چینی اکنون در زمینه در تکنولوژیهای انرژی بادی و خورشیدی در جهان پیشرو هستند و حق مالکیت در این زمینهها بهسرعت درحالرشد است. صنعت فینتک در شانگهای دوبرابر سیلیکونولی وسعت یافته است. پارادایم قدیمی گربههای کپی چینی در حال تغییر است. شرکتهای چینی در جذب دانش خارجی بسیار مؤثر عمل کردهاند؛ اما دیگر فقط از طرح خوب توسعهیافته که کشورهای دیگر تولید کردهاند، کپی نمیکنند: آنها با تطبیق محصولات برای بازارهای آسیایی و بهبود قابلتوجه آنها، ارزشافزوده تولید کردهاند. همچنین شرکتها درحالتوسعه نوآوریهای بومی هستند. بهعنوانمثال، در شنژن راهاندازی اکوسیستمهای تأمینکننده مشارکتی باعث ایجاد طوفان فکری شده است؛ اتفاقی که در نهایت برای مشتریان نوآوری ایجاد میکند.
رقابت شدید در بازار چین همراه باروحیه قوی کارآفرینی کنشگران جدید، چشمانداز نوآوری چین را شکل میدهد. یکی از معدود ترمزهای این شتاب نوآوری، دسترسی به استعداد است. هرساله 700000 مهندس در چین فارغالتحصیل میشوند؛ بااینوجود کیفیت سواد این مهندسان هنوز ثابت نشده است. آیا آنها مهارتهای کار در شرکتهای چندملیتی را دارند؟
احیاء جاده ابریشم: زیرساختهای عظیم و پروژه تجاری چین
چین از زمان راهاندازی این پروژه در سال 2013، پیشرفت چشمگیری در طرح سرمایهگذاریِ ابتکارِ کمربند و جاده (BRI) داشته است. با سرمایهگذاری نزدیک به یک تریلیون دلار در سراسر جهان، این ابتکار ممکن است به بزرگترین پروژه زیرساختی تبدیل شود. طرح ابتکار کمربند و جاده دقیقاً چیست؟ اولین عنصر BRI، کمربند اقتصادی جاده ابریشمِ زمینی است که چین را از طریق آسیای مرکزی و خاورمیانه به اروپا متصل میکند، از جمله راهآهنها، پلها، کریدورهای تجاری زمینی، خطوط انتقال نیرو و اتصالات انتقال داده. عنصر دوم «جاده ابریشم دریایی» اقیانوسپیما است: شبکهای از بنادر و زیرساختهای ساحلی که بازرگانی تجاری را در امتداد مسیرهای کشتیرانی از طریق جنوب آسیا، شرق آفریقا و شمال دریای مدیترانه تسهیل میکند.
BRI چه هدف بزرگتری را دنبال میکند؟ والاس چنگ پنج هدف اصلی را برای ایجاد جاده ابریشم قرن بیست و یکم ترسیم کرده است. دلیل روشن چین برای احیای جاده ابریشم، کمک به صلح و رفاه جهانی است. این امر موضوعاتی همچون تجارت بدون مانع، ادغام مالی، هماهنگی سیاسی، پیوندهای “مردم با مردم” در سراسر کشورها و به طور ملموس، اتصال تسهیلات از طریق زیرساختهای پیشرفته را شامل میشود. یک ضربالمثل چینی توصیه میکند که “اگر میخواهید ثروتمند شوید، ابتدا باید یک جاده بسازید.” چین علاقهمند به ایجاد رفاه جهانی است اما بر توسعه اقتصادی خود نیز متمرکز است: هدف ثانویه چین توسعه منطقه وسیع غربی خود است که به دلیل دوری از بازارها، دسترسی دشوار به داخل کشور، منابع کمتر و طرز فکر متفاوت از مناطق ساحلی بسیار عقبمانده است.
همچنین تحلیلگران سه دلیل ضمنی برای چین در جهت راهاندازی BRI مطرح کردهاند. اولین مورد پاسخگویی به چالشهای ژئوپلیتیک است. شبکهای محکم از همکاریهای تجاری و دولتی، محافظت بیشتری در مواقع بحران و همچنین نفوذ قویتر در بازی قدرت جهانی ارائه میدهد. برخی ناظران این ابتکار را با نسخه اقتصادی جدید ناتو مقایسه کردهاند. یکی دیگر از نیروهای محرکه این طرح توسعه بازارهای صادراتی است. همانطور که مارک لاپرروزا اشاره کرد، چین میتواند ظرفیت مازاد صنعتی خود را از طریق مراکز بینالمللی “دریافت” کند.
سومین و آخرین دلیل ضمنی چین برای راهاندازی این پروژه عظیم، در اختیار داشتن گزینه دسترسی متنوع به منابع است. چین اشتهای زیادی برای مواد خام دارد. ازآنجاییکه ذخایر جهان رو به اتمام است، روزبهروز دستیابی به منابع موردنیاز بهمنظور تولید صنعتی برای کشورها دشوارتر خواهد شد.
آیا جاده ابریشم زمینی که با تازگی توسعهیافته، باعث کاهش کشتیرانی دریایی میشود؟ احتمالاً نه زیرا چین سرمایهگذاری زیادی نیز در بنادر دریایی انجام میدهد. هر دو مسیر مزایا و معایبی خواهند داشت: شبکه زمینی سریعتر اما گرانتر خواهد بود و همچنین ممکن است به دلیل آشفتگی سیاسی بالقوه در کشورهایی که از آن عبور میکند، خطر بیشتری به همراه داشته باشد.
مسیر تجارت اقیانوسی احتمالاً کندتر اما امنتر خواهد بود. بهطورکلی، عناصر «کمربند» و «جاده» بهگونهای طراحی شدهاند که مکمل یکدیگر باشند. با نگاهی به آینده، یک جاده ابریشم مدرن، پویایی ژئوپلیتیکی را به دو روش ظریف و آشکار تغییر خواهد داد. به گفته آلبرت انیشتین «تا چیزی حرکت نکند هیچچیز اتفاق نمیافتد.» چین با فشار بلندپروازانه این طرح بهمنظور همکاری بیندولتی و سرمایهگذاریهای عظیم، قطعاً در حال حرکت است! چگونه دولتها و کسبوکارها میتوانند برای این تغییرات آماده شوند؟
اولین قدم تغییر به یک چشمانداز وسیعتر برای دیدن تصویر بزرگ است. با نگاهی خوشبینانه، BRI ممکن است رویکرد جدیدی را در روابط بینالملل آغاز کند؛ رویکردی که مرزها و دشمنیهای قدیمی را از بین میبرد. در این سناریوی مشارکتی، تا زمانی که کنشگران عملگرا باشند و هدف بلندمدت دستیابی به صلح و رفاه را پذیرفته باشند، همه میتوانند با یکدیگر دوست بمانند. آنچه مسلم است این است که BRI فرصتهای تجاری جدیدی را به ارمغان خواهد آورد و با افزایش نفوذ چین در تجارت و سیاست بینالملل، میتوان انتظار داشت که این کشور به مرکز ثقل جدیدی برای کشورهای درحالتوسعه تبدیل شود.
چین با مشارکت بسیاری از کشورهای مختلف در آنچه که آن را «سمفونی همه احزاب مربوطه» مینامد، مجموعه بسیار متنوعی از ملتها – قدیمی و جدید، فقیر و ثروتمند، دموکراتیک و کمتر دموکراتیک – را تشویق میکند تا با هم همکاری کنند. جاده ابریشم مدرن نیز بهنوعی جوانان این کشورها را به چالش خواهد کشید تا با مسئله حل مشکلات جهان روبرو شوند. به طور خلاصه، به دلیل این ابتکار، دنیا مکانی کمتر خستهکننده خواهد بود.
چرخدندههای بالقوه
با نوآوری روبهرشد و شبکه پیشرفته طرح کمربند و جاده، آیا میتوان انتظار داشت که ستاره چین بهآرامی در نظم جدید جهانی طلوع کند؟ هنوز برخی از موانع وجود دارد که باید به آنها بپردازیم.
یک چالش آشکار همسایگان تفرقهانداز است. ظاهراً هند عصبانی است؛ زیرا جاده ابریشم جدید از کشمیر مورد مناقشه و تحت کنترل پاکستان خواهد گذشت. روسیه از همکاری بین جمهوریهای شوروی سابق آسیای مرکزی و دیگر قدرتهای جهانی؛ مانند چین چشمپوشی میکند. دومین خطر بزرگ برای BRI در مسائل حاکمیتی نهفته است: شفافیت، عملکرد سیاسی، ریسکهای مالی و غیره. سومین عامل خروج از ریل، و به طور بالقوه خطرناکترین عامل برای چین، تخریب محیطزیست است. آلودگی هوا، خاک و آب برای جمعیت چین به طور فزایندهای مشکلساز است.
نگاه ایالات متحده به برتری چین چگونه است؟ در حال حاضر، آمریکا تنها به مشاهده پیشرفت در BRI از دور مشغول است. اما ممکن است در آینده تنشها افزایش یابد. علیرغم افول ایالات متحده بهعنوان یک ابرقدرت، ایالات متحده همچنان بر روی قاره اوراسیا تسلط دارد. در محافل سیاست خارجی، موضوع داغ این است: آیا چین و ایالات متحده میتوانند از «تله توسیدید» اجتناب کنند؟ توسیدید مورخ یونانی مشاهده کرد که وقتی یک قدرت حاکم به طور فزایندهای با یک قدرت درحالرشد به رقابت کشیده میشود، معمولاً برای مردم این دو قدرت نتایج جالبی اتفاق نخواهد افتاد خشونت، جنگ، ویرانی. مورخان در مرکز علوم و امور بینالملل بلفر هاروارد، سوابق تاریخی 500 سال گذشته را تجزیهوتحلیل کردند و به این نتیجه رسیدند که تنها در 4 مورد از 16 مورد، دو طرف از جنگ اجتناب کردند. رقبایی که از جنگ جلوگیری کردند، تنها به قیمت اصلاحات دردناک متقابل، هم از نظر اعمال و هم از نظر نگرش، توانستند این کار را انجام دهند. در این صورت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آینده یک پرسش باز است. تضاد جالب این است که ازآنجاییکه آمریکا در سیاست خارجی خود موضعی فردگرایانه و حمایتگرایانهتر اتخاذ میکند، چین خود را بهعنوان قهرمان جدید در زمینه جهانیشدن اقتصاد در اجلاس داووس معرفی کرده است.
رهنمودی بیطرف برای درک بیشتر چین
هم برای کسبوکارها و هم برای ناظران سیاسی، پیشبینی جهتگیریهای احتمالی اقتصادی و سیاسی چین همیشه کاری آسان نیست. افراد خارجی نیز میتوانند با تفاوتهای بینافرهنگی گیج شوند. برای کمک به ازبینبردن برخی تصورات غلط، دیگو گیلاردونی چندین ویژگی مهم چینی را بیان کرد. برای شروع بهتر است بدانید که فرهنگ چینی قرنهاست که بر اساس ارزشهای کنفوسیوس در زمینه نظم، سلسلهمراتب و وفاداری شکلگرفته است. باتوجهبه این تاریخچه، احتمال کمی وجود دارد که چینیها آگاهانه و از روی اختیار به سیستم حکومتی چندحزبی روی بیاورند.
دومین ویژگی مهم، داشتن چشمانداز و جهتگیریهای طولانیمدت است. این کشور سلسلهها، جنگهای بیشمار، پیروزیهای باشکوه و شکستهای سختی را پشت سر گذاشته است. مردم چین همه چیز را دیدهاند، و بنابراین تمایل دارند که چشماندازی طولانیمدت به تاریخ داشته باشند. وقتی کیسینجر از ژو انلای پرسید: «به نظر شما تأثیر انقلاب فرانسه چه بود؟» گفته میشود که او پاسخ داد: «برای گفتن خیلی زود است.»
سومین ویژگی عملگرایی است. آزمایشی که دولت چین در مورد مناطق بازار آزاد داشت، نمونهای از رویکرد عملی و تدریجی این کشور به باز بودن اقتصاد است. در نهایت باید به این نکته اشاره کرد که طرز فکر چینی امکان ادغام اضداد را فراهم میکند. اگر به نماد یین و یانگ در تائوئیسم نگاه کنیم، سیاهوسفید متضاد نیستند: آنها به ادغام و تعادل یکدیگر ادامه میدهند. بااینوجود، بسیاری از تفکرات غربی ریشه در منطق کلاسیک یونانی دارد که میآموزد که فرایندهای منطقی خطی و انحصاری هستند. این منطق اغلب ناظران را به ایجاد دوگانگیهای کاذب سوق میدهد. خارجیها میپرسند «چین به چه چیزی اعتقاد دارد: دولت یا بازار؟» درحالیکه چینیها بر این باورند که بسته به موقعیت، هر دو یا یکی از این موارد میتوانند نقش داشته باشند. به همین ترتیب، تضادهای واضح دموکراسی در مقابل اقتدارگرایی و حکمرانی خوب در مقابل حکومت بد در یک چشمانداز درک نمیشوند.
خوشبین؟ بدبین؟ واقعگرا؟
در مواجه با مسائل جهانی مانند ژئوپلیتیک، تجارت جهانی و تفاوتهای فرهنگی، قطعیت مطلق کمی وجود دارد. به همین دلیل است که اگرچه همه پاسخها را نداریم، اما مهم است که حداقل سؤالات مربوطه را شناسایی کنیم! این امر میتواند به ما در جامعه تجاری کمک کند تا بیش از حد در پارادایمهای مرسوم گرفتار نشویم.
بنابراین، اجتناب از مفاهیمی مانند خوشبینی یا بدبینی و در عوض تمرکز بر واقعگرایی امری مهم است. دگرگونیهای عمیقی که در سطوح مختلف رخ میدهد باعث میشود که به اشتراک گذاشتن اطلاعات و به چالش کشیدن یکدیگر از طریق بحث در مورد دیدگاههای مخالف ارزش بیشتری داشته باشد.
محققی به نام مانو جیندال به مدیران همکار یادآوری میکند که آینده سالم برای کسبوکارهای جهانی باید پایداری را نیز شامل شود: «انطباق دیگر کافی نیست. باید متمایز باشید!» او بهجای خوشبین بودن، بدبین بودن یا حتی واقعگرا بودن، خود را یک «عملیات گرا» معرفی میکند: کسی که پروژههای خاصی را انجام میدهد تا مثلاً تجارت کشاورزی را از نظر مالی برای کشاورزان پایدار کند؛ همچنین این واژه به فردی اشاره دارد که برای مقاومتر کردن زنجیرههای تأمین در برابر شوکها سرمایهگذاری میکند.
در سطح استراتژیک، چالش برای مدیران این است که بدانند برای عملیاتی کردن ابتکارات خوب در شرکتهای خود، چگونه هم «بزرگنمایی» کنند و هم برای مشاهده تغییرات در افق ژئوپلیتیکی، «کوچکنمایی» کنند.