کشورهای اروپایی در چند ماه اخیر و تحتتأثیر گسترش بحران اوکراین به حوزه انرژی بهصورت فزایندهای در معرض بروز ریسکهای ژئوپلیتیک جدید در حوزه انرژی قرار گرفته اند. همین موضوع باعث شد که کمیسیون اروپا برای کاهش اثرات جنگ گازی روسیه علیه اروپا وارد عمل شده و یک برنامه اقدام مشترک را برای زمستانی امن برای اروپا پیشنهاد کند. در چارچوب این طرح قرار شده است که همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا باهدف کاهش ریسکهای ژئوپلیتیک انرژی حداقل به میزان 80 درصد مصرف خود اقدام به ذخیره منابع انرژی کنند و همزمان با کاهش سطح مصرف خود شرایط را بهگونهای مدیریت کنند که مانع از بروز بحران انرژی برای فصل سرد سال در اتحادیه اروپا گردند.
این راهبرد دارای مزایا و نواقصی است که پیشازاین نیز به آن اشاره شده است. از جمله ریسکهای ژئواکونومیکی که پیشروی این راهبرد قرار دارد، این موضوع است که اقتصادهای بزرگ اروپا نظیر فرانسه، ایتالیا و آلمان که بزرگترین مصرفکنندگان انرژی در این اتحادیه هستند با کاهش مصرف انرژی بهصورت ناخواسته در مسیر کاهش تولید قرار خواهند گرفت و همین موضوع میتواند ریسکهای اقتصادی و مالی جدیدی را برای این کشورها به همراه داشته باشد. در این فرایند دو کشور آلمان و فرانسه که موتور محرک اقتصاد اروپا هستند بیش از سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا در معرض ریسکهای ژئواکونومیک ناشی از کاهش دستوری مصرف انرژی قرار خواهند گرفت. با وجود این، به نظر میرسد که کشور آلمان در این مسیر با چالشهای بیشتری همراه باشد. چرا که آلمان از نظر تأمین انرژی بیش از فرانسه به واردات متکی است و درعینحال سطح تولید در آلمان بهمراتب بالاتر از فرانسه و دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا است. چنانچه فرایند تولید در کشور آلمان با مشکل مواجه شود، این خطر وجود دارد که اقتصاد این کشور در مسیر رکود اقتصادی قدم بردارد و همین کاهش تولید و رکود در اقتصاد آلمان در چارچوب یک تأثیر دومینویی تأثیرات منفی گستردهای را برای دیگر اقتصادهای عضو اتحادیه اروپا به همراه خواهد داشت.
آمارهای اقتصادی در حوزه انرژی حاکی از آن است که کشور آلمان حداقل 55 درصد از گاز طبیعی موردنیاز خود را که برای گرمایش و همچنین تولید برق مصرف میشود از کشور روسیه وارد میکند. کاهش صادرات گاز طبیعی روسیه باعث شده است که از همین اکنون ریسکهای ژئوپلیتیک انرژی آلمان بهصورت فزایندهای افزایش یابد. چرا که مسیرهای جایگزین تأمین انرژی گاز برای آلمان در حال حاضر در دسترس نیستند و همچنین این کشور نیز فاقد هرگونه زیرساخت استراتژیک مناسب برای واردات گاز مایع است. علاوه بر این در کوتاهمدت (فاصله ششماهه) به نظر میرسد نروژ و هلند دو منبع جایگزین گاز طبیعی در اروپا که میتوانند برای آلمان تأثیرگذار باشند، فاقد توانایی لازم برای جایگزینی منابع گاز طبیعی روسیه باشند. همین موضوع بهصورت فزایندهای چرخه تولید و اقتصاد آلمان را در معرض ریسک قرارداد و کشور فرانسه را که برای تولید و رشد اقتصادی خود بهصورت فزایندهای وابسته به رشد و تولید اقتصادی آلمان است به فکر یک جایگزین تاکتیکی انداخت.
نمودار شماره 1: منابع عمده تأمین گاز طبیعی موردنیاز جمهوری فدرال آلمان در سال 2021 میلادی (ارقام به درصد است)
چنین وضعیتی باعث شده است که دو کشور آلمان و فرانسه در این هفته به یک راهبرد مشترک برای کاهش ریسکهای ژئوپلیتیک انرژی در فصل سرد برسند که در قالب آن دو کشور تلاش خواهند کرد تا با مدیریت منابع خود تا آغاز بهار سال 2023 میلادی تمام شبکه انرژی خود را به یکدیگر متصل نمایند. این راهبرد که به ابتکار استراتژیستهای حوزه انرژی دولت امانوئل مکرون معرفی شده است و با پذیرش آلمان نیز مواجه شده است به دو کشور اجازه خواهد داد تا با متصل کردن شبکه برق دو کشور به یکدیگر انرژی برق مازاد فرانسه را به آلمان انتقال دهند. این انتقال انرژی از فرانسه به آلمان دارای مزیتهای ژئواکونومیک ویژهای را برای کشور فرانسه به همراه خواهد داشت:
(1) با واردات برق از فرانسه صنایع و اقتصاد آلمان فرصت آن را خواهند داشت که تولید و راندمان اقتصادی خود را در حدود سال گذشته میلادی حفظ کنند و همین موضوع در نهایت باعث خواهد شد که احتمال کاهش تولید در اقتصاد آلمان طی فصل سرد به شکل قابلتوجهی کاهش پیدا کند.
(2) تداوم تولید و پویایی اقتصاد آلمان به کشور فرانسه را اجازه خواهد داد تا چرخه اقتصادی خود را که به تولید و تبادل تجاری با آلمان وابسته است حفظ کند.
(3) شرکتهای تولیدکننده برق فرانسوی میتوانند از این فرصت برای جایگزینی شرکتهای گاز روسی استفاده کنند و بهاینترتیب بر میزان تولید، بازار و درآمدهای خود بیفزایند.
همزمان دسترسی بیشتر آلمان به شبکه برق فرانسه باعث خواهد شد که از میزان وابستگی کشور آلمان به منابع انرژی روسیه کاسته شود. این کاهش وابستگی به منابع گاز طبیعی روسیه در نهایت باعث کاهش ریسکهای ژئوپلیتیک آلمان در حوزه انرژی خواهد شد و به این کشور فرصت آن را خواهد داد تا برنامههای خود را برای فاصلهگرفتن از منابع انرژی گاز طبیعی روسیه با موفقیت و سرعت بیشتری دنبال کند.
درعینحال، حرکت دو کشور فرانسه و آلمان برای همکاری استراتژیک در حوزه انرژی موجد ایجاد یک مجموعه از ریسکهای ژئوپلیتیک جدید برای روسیه خواهد بود. چرا که باتوجهبه زیرساختهای قدرتمندی که فرانسه در زمینه تولید انرژی برق دارد، دسترسی آسان فرانسه به منابع انرژی سوختهای فسیلی در شمال آفریقا، و همچنین موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای جغرافیای طبیعی فرانسه که باعث شده است سطح مصرف انرژی در آن پایینتر از دیگر کشورهای اروپای مرکزی و شرقی باشد فرصت آن را برای آلمان مهیا میسازد که فرانسه را بهعنوان یک منبع جایگزین مهم برای تأمین برق و همچنین مسیری امن برای انتقال انرژی سوختهای فسیلی به خاک خود در نظر بگیرد. این عوامل در بلندمدت باعث خواهد شد که از مزیتهای ژئوپلیتیک انرژی روسیه کاسته شود و بهاینترتیب سهم این کشور در بازار انرژی آلمان که بزرگترین مصرفکننده انرژی صادراتی روسیه در قاره اروپا است کاسته شود. بهعبارتدیگر به نظر میرسد که رویکردهای روسیه در زمینه استفاده از سلاح گاز طبیعی برای تحتفشار قراردادن اقتصاد کشورهای اروپایی و بهویژه آلمان در معرض ریسکهای ژئوپلیتیک جدیدی قرار گرفته است که میتواند تبعات اقتصادی ویژه و گستردهای را برای این کشور به همراه داشته باشد و در نهایت زمینه بیشتری را برای حذف روسیه از بازار انرژی اروپا فراهم کند.
بهصورت خلاصه باید گفت که ریسکهای ژئوپلیتیک انرژی جدیدی که از سوی روسیه به کشورهای عضو اتحادیه اروپا تحمیل شده است در طی چند ماه اخیر زمینه آن را فراهم کرده است تا این کشورها به سمت کشف راههای مناسب جدید جهت کاهش وابستگی به انرژی روسیه گام بردارند. یکی از راههایی که کشورهای عضو اتحادیه اروپا به آن توجه داشتهاند سوآپ برق است که میتواند برای اقتصادهای تولید محور نظیر فرانسه و آلمان بسیار مفید باشد. در صورت موفقیت این تاکتیک به نظر میرسد که ریسکهای ژئوپلیتیک انرژی آلمان و فرانسه بهصورت فزایندهای نهتنها کاهش خواهد یافت، بلکه این کشورها تشویق خواهند شد تا با توسعه همکاریهای مشترک و طراحی راهبردهای جدید در مسیر برتری یافتن بر ریسکهای ژئوپلیتیک تحمیل شده از سوی روسیه گام بردارند. برآیند نهایی این تاکتیکهای مقطعی فرانسه و آلمان برای رویارویی با جنگ گازی اروپا میتواند کاهش وابستگی به منابع روسیه باشد. بهاینترتیب با کاهش وابستگی اقتصاد آلمان به انرژی صادراتی روسیه به این کشور، روسیه بخش مهمی از بازارهای انرژی خود را در اتحادیه اروپا ازدسترفته خواهد یافت و مجبور خواهد بود با ریسکهای ژئوپلیتیک انرژی جدیدی مواجه شود که بیش از همه محصول سیاستهای تهاجمی روسیه در برابر اتحادیه اروپا هستند.