هنگامی که از فضای سایبر و جرایم مرتبط با آن صحبت به میان می آید عموماً مسئله به جرایم خرد و بزرگ و یا در مواردی مداخلات حکومت ها در فضای سایبر محدود می ماند. این امر نشاندهنده آن است که در درک فضای سایبر و ژئوپلیتیک جرایم سایبری نگاه فراگیری در میان متخصصان و رسانه های ایرانی وجود ندارد. مسئله عدم ادراک صحیح از آنچه که در فضای سایبر در حال وقوع است بهقدری در ایران گسترده است که حتی حکومت نیز در بخش عمده موارد سعی می کند آنچه را که در این محیط به وقوع می پیوندد را به بازیگران فعال خارجی نسبت دهد و بهاینترتیب رقبا و دشمنان ژئوپلیتیک خود را در جایگاهی قرار می دهد که تفاوت چندانی با خدایگان یونان باستان ندارند. این موضوع بهاینترتیب نشاندهنده اوج ناآگاهی است که در این زمینه در ایران وجود دارد و در نتیجه باعث شده است که مسئله سیاستگذاری فضای سایبر به یک امر مبتذل و سطحی تبدیل گردد که در آن بهصورت پیوسته واقعیت های ژئوپلیتیک فضای سایبر و جرایم مرتبط با آن نادیده گرفته می شود.
خلاف آنچه که در ایران از سوی رسانه های رسمی مورد تأکید و پوشش قرار می گیرد ژئوپلیتیک جرایم سایبری اصلاً هیچ ارتباطی با تبهکاری های جزئی آنلاین ندارد. بلکه مسئله بسیار غامض و فراگیر است و سطح مناقشات موجود در این زمینه نه در فضای سایبر در معرض دید حکومت ها و مخاطبان، بلکه در فضای دارک وب به وقوع می پیوندد. فضای دارک وب به بخشی از فضای مجازی گفته می شود که در آن، خلاف میل و تبلیغ حکومت ها، جرایم و اقدامات مجرمانه سازمانیافته بهصورت کاملاً مخفی و تاحدامکان بهدوراز دسترس رسانه ها و حکومت ها به وقوع می پیوندد و بازتاب های اساسی آن در فضای سایبر به تشخیص و نیاز گروه های جرایم سازمانیافته تاحدامکان مخفی یا حداقل ناشناس باقی می ماند. بهعبارتدیگر، نخستین ویژگی ژئوپلیتیک جرایم سایبر ماهیت آن است که نیازمند عدم توجه رسانه ها است. شاید همین مسئله بود که در سال 2013 دستاندرکاران فضای دارک وب «جاده ابریشم» را به انتهای راه رساند و باعث گردید در نتیجه عملیات سازمانیافته اداره بررسی های فدرال آمریکا اعضای اصلی آن شبکه شناسایی شده و بهاینترتیب جاده ابریشم نابود گردد. از نظر ژئوپلیتیک جرایم سایبری مهمترین نقطهضعفی که جاده ابریشم از آن برخوردار بود و باعث گردید که در معرض حملات اطلاعاتی افبیآی و در نتیجه نابودی قرار گیرد تبلیغاتی بود که باعث شد جاده ابریشم به سر خط خبرهای رسانه های جهان راه یابد. تبلیغات علنی و قابل ردیابی فروش مواد مخدر، سلاح و تجارت سکس در جاده ابریشم به همان اندازه که باعث شهرت آن شد، زمینه حساسیت عمومی را نیز برای مقابله با آن را به وجود آورد به گونه ای که در یک عملیات پیچیده اطلاعاتی پلیس فدرال آمریکا موفق شد بهصورت همزمان مغزهای متفکر و البته مجرمان عمده فعال در جاده ابریشم را دستگیر نماید.
این نقطهضعف باعث گردید که شبکه مشابه و جایگزین جاده ابریشم که این بار در آلمان به وجود آمده بود و هایدرا نام داشت از استراتژی های امنیتی پیچیده تری استفاده کند که سطح ردیابی گروه های خلافکار در آن را کاهش می داد و همزمان با کاهش توجه عمومی به این بخش از فضای دارک وب یک محیط به نسبت امن را برای گروه های خلافکار فراهم کرد. اما این شبکه دارک نیز در نهایت با تلاش های پلیس و سازمان اطلاعات آلمان نابود گردید. از نظر ژئوپلیتیک جرایم سایبر نقطهضعف اساسی این شبکه دارک وب در آلمان عدم برتری متخصصان امنیت شبکه در فضای دارک وب بود. بهعبارتدیگر، هرچند هکرها و مجرمان سایبری آموزشدیده و بااستعداد در هایدرا فعال بودند، اما دامنه نفوذ آنان بهاندازه کافی گسترده و امن نبود که مانع از موفقیت پلیس آلمان شود. بااینوجود هایدرا بستر مناسبی را برای مجرمان سایبری فراهم کرده بود تا از این بخش از فضای دارک وب برای تجارت اطلاعات، نرمافزار و ابزارها استفاده کنند و همزمان فرصت آن را نیز به سایر مجرمان داده بود که پرهیز از ورود به خیابان های شهرهای اروپا تجارت غیرقانونی مواد مخدر، سلاح و بردگان جنسی را با امنیت بیشتری پیگیری نمایند. با این وجود، آنچه که دوباره باعث آسیب پذیری این فضای دارک و نابودی آن شد سطح بالای رجوع مجرمان به این بخش از فضای دارک وب بود که باعث می گردید بهصورت ناخواسته توجه پلیس به آن جلب شود.
همزمان با جاده ابریشم و هایدرا، شبکه های دارک دیگری در فضای وب نیز وجود داشتند که مسیر تکامل و پیشرفت خود را می پیمودند. بهاینترتیب به همان اندازه که پلیس و سازمان های امنیتی برای ایجاد امنیت به مجرمان سایبری نزدیک می شدند، آنان نیز تلاش می کردند که با درسگرفتن از تجارب تاریخی خود در فضای دارک وب و روزآمدکردن دانش و ابزارهای خود از سطح افشاپذیری عملیات های خود جلوگیری نمایند. در این میان، به نظر می رسد که گروه های جرایم سازمانیافته روس و شرق اروپا از یک برتری ژئوپلیتیک عمده برخوردار شدند. چرا که خلاف کشورهای اروپای غربی این دسته از مجرمان از نظم و دیسیپلین مجرمانه بیشتری برخوردار هستند و ساختارهای خود را همانند یک ارتش مدرن مجازی سازمان داده اند و با ایجاد شبکه های پوششی ناشناس در فضای دارک وب دامنه پیشرفت و نفوذ سازمان های اطلاعاتی و امنیتی و همچنین گروه های جرایم سایبری رقیب را محدود می نمایند. گروه جرایم سایبری کونتی که متشکل از جنایتکاران شرق اروپا و روسیه بود یکی از قدرتمندترین و پرنفوذترین گروه های جرایم سایبری بود که آن را می توان نمونه تمامعیار یک بازیگر غیردولتی قدرتمند در ژئوپلیتیک جرایم سایبر دانست. گروه ونتی به سبب دسترسی به دانش فنی و ابزارهای سایبری قدرتمند بهقدری پراهمیت گردید که در طول جنگ اوکراین توانست در راستای منافع ملی روسیه اقدام به حملات سایبری به اوکراین نماید، اما همین حملات سایبری به نوبه خود باعث مخالفت بخشی از اعضای کونتی گردید و بهاینترتیب نخستین جنگ داخلی سایبر میان مجرمان بهصورت رسمی آغاز گردید و زمینه فروپاشی آن را فراهم کرد.
اهمیت و قدرت گروه های جنایتکار سایبری برای منازعات ژئوپلیتیک جهانی بهقدری گسترده بوده است که در سال 2021 میلادی جو بایدن رئیسجمهور آمریکا در جریان یک تماس تلفنی مستقیم با رئیسجمهور روسیه تلاش نمود این کشور را ترغیب نماید که از توانایی خود برای نابود ساختن گروه های جنایتکار سایبری که در روسیه قرار دارند استفاده کند. اما روسیه به سبب منافعی که در زمینه همکاری با این گروه های جنایتکار در فضای سایبر دارد از پذیرش خواسته آمریکا سر باز زد. در مقابل، ایالات متحده آمریکا تلاش نمود که با تقویت واحدهای دفاع نظامی سایبر خود در قالب یک استراتژی بلندمدت بهصورت سازمانیافته در فضای سایبر همزمان با رقابت های ژئوپلیتیک با بازیگران دولتی، به جنگ این بازیگران غیردولتی برود. بااینوجود، وقوع جنگ اوکراین و چندپاره شدن جنایتکاران سایبری در شرق اروپا و روسیه نشان داد که کشورهای شرقی و غربی از ظرفیت و منافع کافی برخوردار هستند که در منازعات ژئوپلیتیک بهصورت ابزاری از عملکرد این گروه های خلافکار سایبری بهرهمند شوند. بهاینترتیب، باوجودآنکه منافع کلی و امنیت ملی کشورهای غربی حکم می کند که بهصورت همزمان همه گروه های جنایتکار سایبری را تحت تعقیب قرار دهند موضوع رقابت ژئوپلیتیک جنایتکاران سایبری در حوزه جنگ اوکراین نشان داد که به سبب برخی منافع و اهداف تاکتیکی می توان از این گروه های جنایتکار و جنگ آن ها علیه یکدیگر بهرهمند شد. چرا که در ششماهه اخیر شواهد امنیتی نشان می دهد که هکرهای کلاهسیاه مخالف روسیه در فضای دارک وب به جنگ هکرهای کلاهسیاه حامی پوتین رفته اند و این امر باعث گردیده است که بخشی از ظرفیت عملیاتی سازمان های اطلاعاتی روسیه برای انجام حملات سایبری علیه اوکراین و کشورهای غربی مستهلک شود.
بهصورت خلاصه، باید گفت که از نظر ژئوپلیتیک، در فضای دارک وب شاهد ایجاد رقابت های ژئوپلیتیکی میان گروه های جنایتکاری هستیم که به سبب تفوق ایدئولوژی در میان آنان مستعد صف آرایی در برابر یکدیگر هستند. این گروه های جنایتکار در فضای دارک وب برای خود مانیفست خاص خویش را ایجاد کرده اند و هرکدام برای اقدامات خود و دیگران خطوط قرمزی را طراحی کرده اند که گاه عجیب و گاه در تضاد با منافع مجرمان است. بهعنوانمثال، برخی از این گروه های جنایتکار فضای سایبر مخالف مجرمان سایبری فعال در پورنوگرافی کودکان و زنان هستند، گروهی پورنوگرافی همجنسگرایانه را مورد حمله قرار می دهند، گروهی همزمان با هک و تجارت اطلاعات به جنگ با گروه هایی می پردازند که احتمال همکاری آن ها با دولت ها یا حمایت از آن ها می رود و… این موارد نشاندهنده آن است که در ژئوپلیتیک جرایم سایبری یک سطح نامرئی و بدون مرز از رقابتها و منازعات ژئوپلیتیک وجود دارد که از نظر ساختاری بهراحتی نمی تواند با فضای واقعی جغرافیایی تطبیق داده شود. همین مسئله نشاندهنده آن است که برای درک ریسک های ژئوپلیتیک موجود در ژئوپلیتیک جرایم سایبری باید یک نگاه متفاوت را به کار گرفت.