دادههای بانک جهانی نشان میدهد که این کشور بزرگترین اقتصاد اتحادیه اروپا است و چنین وضعیتی، نقش تعیینکنندهای برای آلمان در معادلات اقتصادی این اتحادیه، تعیین سیاستهای اقتصادی، و البته سیاست خارجی اتحادیه اروپا ایفا کرده است.
نمودار 1: اقتصادهای برتر جهان بر پایه تولید ناخالص داخلی (به میلیارد دلار)
در پایان سال 2021 میلادی اقتصاد آلمان از نظر تولید ناخالص داخلی اسمی در رتبه چهارم قرار دارد (نمودار شماره 1). همچنین از نظر شاخص برابری قدرت خرید این کشور در رتبه پنجمین اقتصاد جهان قرار میگیرد (نمودار شماره 2). علاوه بر این، بر اساس برآوردهایی که از سوی صندوق بینالمللی پول صورتگرفته است کشور آلمان بهتنهایی بیش از 25 درصد اقتصاد اتحادیه اروپا را در سال 2021 میلادی به خود اختصاص داده است. این موارد نشاندهنده آن است که آلمان بهعنوان یکی از اقتصادهای پیشروی جهان نقش مهمی در اقتصاد سیاسی بینالملل ایفا میکند و هرگونه تحولی که به تأثیرگذاری بر قدرت ژئواکونومیک این کشور بپردازد از ظرفیت ویژهای برخوردار است که باعث بهوجودآمدن تغییراتی در اقتصاد سیاسی بینالملل گردد. یکی از این حوزهها، انرژی است. اهمیت ژئوپلیتیک و اقتصاد انرژی برای آلمان و تأثیرات آن بر فرایندهای اقتصادی جهان هنگامی روشن خواهد شد که بهصورت دقیقتری بهمرور دادهها و روندهای حاکم در ژئوپلیتیک انرژی آلمان پرداخته شود.
نمودار 2: اقتصادهای برتر جهان بر پایه تولید ناخالص داخلی و برابری قدرت خرید
در ابتدای سال 2022 میلادی کشور آلمان بهعنوان هفتمین مصرفکننده عمده انرژی جهان شناخته شده است. در این سال مصرف سالانه انرژی در آلمان به بیش از 12193 پتاژول رسیده است که بیش از 75 درصد آن از طریق سوختهای فسیلی، 6.2 درصد از طریق انرژی هستهای و 16.1 درصد نیز با استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر فراهم شده است. در همین سال برق تولید شده در جمهوری فدرال آلمان به بیش از 553.9 هزار میلیارد وات بر ساعت رسیده است.
آلمان یکی از نخستین کشورهایی است که سیاست زیستمحیطی انرژی وند[1] را باهدف کاهش تولید کربن و رساندن سطح آن به تولید کربن سالانه صفر در پیش گرفته است و در تلاش است تا با استفاده از منابع تأمین انرژی ایمن از مصرف آن دسته از منابع انرژی که خطرات زیستمحیطی بالقوهای دارد را قطع کند. برایناساس، و بر پایه طرحی که بیش از یک دهه است آغاز شده است و در پایان سال 2022 میلادی تکمیل میگردد، آلمان بهرهبرداری از نیروگاههای هستهای خود را متوقف خواهد کرد که همین مسئله به معنای از دسترس خارجشدن بیش از 6.2 درصد از منابع انرژی کشور آلمان است که پیشازاین از طریق راکتورهای هستهای تولید شده است. این چرخش استراتژیک در تولید و مصرف انرژی یک برنامه بلندپروازانه است که در پایان آن قرار است آلمان در ابتدا از وابستگی به انرژی هستهای رها شود و در ادامه با توسعه منابع انرژی تجدیدپذیر و بهرهبرداری از آنها از وابستگی به انرژی فسیلی بکاهد. با وجود این، آمارها نشان میدهد که فعلاً وابستگی آلمان به واردات انرژی فسیلی در سطح بالایی (بیش از 75 درصد) قرار دارد. علاوه بر این، برآوردهای اقتصادی نشاندهنده آن است که حذف انرژی هستهای سالانه برای اقتصاد آلمان بیش از 12 میلیارد دلار هزینه در بردارد که بخش عمده آن به سبب افزایش مصرف انرژیهای فسیلی بوده است که باعث گردیده است میزان مواجهه شهروندان آلمانی با آلودگیهای ناشی از مصرف انرژیهای فسیلی افزایش یابد و بهاینترتیب نرخ مرگ در اثر آلودگی انرژیهای فسیلی در آلمان نسبت به قبل رشد داشته است.
با وجود هزینههای انسانی و مخاطراتی که حذف نیروگاههای هستهای از چرخه تولید انرژی برای آلمان داشته است، این کشور بر این باور است که حذف انرژی هستهای تنها گام نخست برای رهایی این کشور از منابع انرژی آلاینده است و فعلاً کمبودهای انرژی از طریق واردات برق از سایر کشورهای اروپایی و منابع انرژی فسیلی از طریق روسیه تأمین میشود.
در سال 2021 میلادی حدود 98 درصد از نفت مصرف شده در این کشور از طریق واردات تأمین شده است. در این سال کشور روسیه با یک سهم 34.1 درصدی بزرگترین تأمینکننده نفت خام آلمان بوده است. پس از روسیه، کشورهای ایالات متحده آمریکا، قزاقستان و نروژ به ترتیب با 12.5 درصد، 9.8 درصد و 9.6 درصد مهمترین کشورهای تأمینکننده نفت خام این کشور بودهاند.
در حوزه گاز طبیعی، برآوردهای آژانس بینالمللی انرژی نشان میدهد که در سال 2021 میلادی کشور آلمان بزرگترین واردکننده گاز طبیعی جهان بوده است. این برآوردها حکایت از آن دارد که آلمان 95 درصد گاز طبیعی موردنیاز را وارد میکند. علاوه بر این، آلمان یکی از پایانههای صادرات مجدد گاز در اروپا است، چنانچه در سال 2021 میلادی این کشور حدود 50 درصد از گاز وارداتی خود را پس از پالایش به دیگر کشورهای اروپایی صادر کرده است. 55 درصد از گاز طبیعی مصرفی آلمان از روسیه تأمین میشود و دو کشور نروژ و هلند نیز به ترتیب وظیفه تأمین 30 و 13 درصد از گاز موردنیاز آلمان را بر عهده دارند.
کشور آلمان یکی از غنیترین منابع زغالسنگ جهان را در اختیار دارد و همین مسئله آلمان را بهصورت سنتی به یکی از بزرگترین مصرفکنندگان زغالسنگ تبدیل کرده بود. همین مسئله کشور آلمان را به چهارمین مصرفکننده عمده زغالسنگ جهان تبدیل کرده است. اما در سال 2018 میلادی، این کشور عملیات معدنکاوی و استخراج زغالسنگ را در داخل خاک خود بهصورت کامل متوقف کرد تا بهاینترتیب بتواند به شیوه بهتری به حفاظت از محیطزیست و منابع طبیعی آلمان بپردازد. در نتیجه آلمان بهسرعت به یکی از بزرگترین واردکنندگان زغالسنگ جهان تبدیل شد بهگونهای که در سال 2021 میلادی این کشور بیش از 31.8 میلیون تن زغالسنگ وارد کرده است که باعث میگردد صددرصد زغالسنگ مصرفی این کشور از طریق واردات تأمین شود. در این سال، روسیه با تأمین 45.4 درصد از زغالسنگ موردنیاز آلمان به بزرگترین صادرکننده این ماده معدنی به آلمان تبدیل شد. در همین سال دو کشور ایالات متحده آمریکا و استرالیا به ترتیب 18.3 و 12.3 درصد از زغالسنگ موردنیاز آلمان را تأمین کردند. این منابع زغالسنگ برای استفاده در صنایع فولاد و فلزات و همچنین تولید برق حرارتی در نیروگاههای ترکیبی آلمان استفاده میگردند.
در سال 2021 میلادی آلمان بیش از 50 درصد گاز طبیعی مصرفی، یکسوم نفت و گاز، و حدود نیمی از زغالسنگ مصرفی در صنایع و نیروگاههای خود را از طریق روسیه وارد کرده است. همین موضوع باعث وابستگی روزافزون بزرگترین اقتصاد عضو اتحادیه اروپا به واردات انرژی از روسیه شده است بهگونهای که این کشور به سبب وابستگی خود به منابع انرژی روسیه مانع از به تصویب رسیدن طرحی در شورای اروپا شد که قصد داشت در پاسخ حمله روسیه به اوکراین انرژی صادراتی روسیه را تحریم نموده و مانع از واردات نفت، گاز و زغالسنگ از روسیه گردد.
موارد بالا نشان میدهد که اقتصاد آلمان در یک دهه گذشته در نتیجه دو سیاست زیستمحیطی حذف تدریجی نیروگاههای هستهای و توقف کامل استخراج زغالسنگ از معادن خود بهصورت فزایندهای به واردات انرژی از کشورهای خارجی وابسته شده است. این نخستین ریسک ژئوپلیتیک عمدهای است که آلمان در حوزه انرژی با آن روبهرو شده است. دومین ریسک ژئوپلیتیک انرژی که آلمان باید با آن کلنجار رود مربوط به هزینههای اقتصادی و اجتماعی است که حذف نیروگاههای هستهای از چرخه تولید انرژی به همراه داشته است. چرا که با به علت گران بودن هزینه تولید انرژیهای تجدیدپذیری و چالشهای متعددی که در زمینه توسعه زیرساختهای این حوزه وجود دارد همچنان سرعت این کشور برای بهرهبرداری از آنها به حد کافی رشد نکرده است و همین موضوع زمینهساز رشد استفاده از سوختهای فسیلی شده است که مصرف آنها مشکل آلودگی زیستمحیطی و رشد مشکلات مربوط بهسلامتی را به همراه داشته است. برآوردها نشان میدهد که کشور آلمان تنها در حوزه خدمات اجتماعی این مشکل، 12 میلیارد دلار هزینه داشته است. ضمن آنکه هزینه اقتصادی واردات و مصرف سوخت فسیلی به بیش از 20 میلیارد دلار میرسد؛ بنابراین پیامدهای انسانی و اقتصادی حذف نیروگاههای هستهای دومین ریسک ژئوپلیتیکی است که آلمان با آن مواجه است. سومین ریسک ژئوپلیتیک که آلمان با آن مواجه است افزایش وابستگی این کشور به واردات انرژی از کشورهای خارجی بوده است که بهخصوص مسئله روسیه برای اقتصاد و سیاست خارجی این کشور هزینهزا شده است. چهارمین ریسک ژئوپلیتیک در حوزه انرژی که آلمان باید با آن روبهرو شود موضوع مدیریت فرایندهای توسعه زیرساختهای انرژیهای تجدیدپذیر است. در حال حاضر بیش از 81 درصد از انرژی موردنیاز آلمان از طریق سوخت فسیلی و هستهای تأمین میشود. کاهش این حجم از وابستگی به این انرژیها نیازمند صدها میلیارد دلار سرمایهگذاری در منابع انرژی تجدیدپذیر است که در یک مدت کوتاه یا میانمدت ممکن نخواهد بود؛ بنابراین آلمان مجبور خواهد بود که در آینده در زمینه پیشبرد و راهبردهای برنامههای مرتبط با طرح انرژی وند چارچوبی را فراهم نماید که بتواند بر این چالشها برتری پیدا کند.
[1] Energiewende