جنگها همواره از نظر ژئوپلیتیک بهعنوان مجموعهای از اقدامات مخاطره آمیز در نظر گرفته شده اند که می توانند ریسک های ژئوپلیتیک عمده و تأثیرگذاری را برای طرف های درگیر ایجاد کنند. همین موضوع باعث شده است که از منظر ژئوپلیتیک اقدام به جنگ و یا مشارکت در آن بهعنوان یک سیاست ژئوپلیتیک نابخردانه در نظر گرفته شود که باعث هدررفت منابع مالی، انسانی، اقتصادی، نظامی، سیاسی و… کشورها می گردد و در نهایت زمینه را برای تحمل زیان های مختلفی فراهم می کند که جبران آن ها نیازمند دهه ها تلاش و هزینه است. علاوه بر این همواره این ریسک ژئوپلیتیک برای طرف های درگیر در جنگ وجود دارد که در صورت شکست حتی با خطر فروپاشی و حذف از نقشه جغرافیایی جهان روبهرو شوند. مجموعه این شرایط در سیاست جهانی این تفسیر را ایجاد کرده است که بهترین گزینه برای طرف هایی که درگیر منازعات و رقابت های ژئوپلیتیک هستند آن است که با پرهیز از جنگ نظامی، زمینه های دستیابی به اهداف ژئوپلیتیک خود را در عرصه های دیگری فراهم نمایند و بهاینترتیب ریسک های ژئوپلیتیکی که با آن ها مواجه هستند را بهصورت قابل قبولی کاهش داده و در چارچوب یک سیاست منطقی نتایج و آورده های ناشی از اقدامات غیرنظامی را که با ریسک و هزینه کمتری همراه هستند را بر منافع و ریسک های ژئوپلیتیک جنگ ترجیح دهند.
با این وجود یک رویکرد دیگر نیز وجود دارد که تأکید دارد همه این موارد تنها زمانی اهمیت دارد که جنگی به وقوع نپیوسته باشد و کشورها درگیر جنگ ها و منازعات ژئوپلیتیک خونین نشده باشند. هنگامی که یک کشور بهصورت ناخواسته و در نتیجه اقدامات تهاجمی و غیرمسئولانه سایر کشورها و بازیگران ژئوپلیتیک درگیر جنگ شوند ناگزیر هستند که ریسک های ژئوپلیتیک جنگ را پذیرفته و تلاش نمایند تا اهداف و منافع ملی خود را با مدیریت جنگ فراهم نمایند. بهعبارتدیگر، درگیرشدن ناخواسته در یک جنگ و منازعه ژئوپلیتیک تمامعیار یک ریسک ژئوپلیتیک اجتنابناپذیر است که نهتنها باعث تحمیل هزینه های انسانی، مالی و نظامی قابلتوجهی می شود، بلکه بازیگران ملی را مجبور می سازد تا با یک رویکرد خردمندانه به جنگ ضمن کاهش ریسک های ژئوپلیتیکی که ناگزیر با آن ها روبهرو شده اند برای ایجاد فرصت های ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک جدید تلاش نمایند. در اینجا این پرسش به وجود می آید که چگونه یک کشور می تواند درگیری در یک منازعه ژئوپلیتیک را که همواره متضمن ایجاد ریسک های ژئوپلیتیک است را به زمینه ای برای خلق فرصت های ژئوپلیتیک تبدیل نماید؟ برای پاسخ به این پرسش می توان به تحلیل سیاست خارجی آمریکا در مورد جنگ اوکراین پرداخت و نشان داد که چگونه ایالات متحده آمریکا باوجود آنکه هیچ انگیزه آنی و منافع مستقیمی در شروع جنگ اوکراین نداشته است از آن بهعنوان یک فرصت ژئوپلیتیک جدید جهت بهزانودرآوردن روسیه و تحمیل ریسک های ژئوپلیتیک ناخواسته بر رهبران مسکو استفاده کرده است.
با حمله نظامی روسیه به اوکراین در فوریه سال 2022 میلادی ایالات متحده آمریکا در معرض ریسک ژئوپلیتیک ناشی از تلاش روسیه برای دستیابی به نفوذ در شرق اروپا قرار گرفت. برای ایالات متحده آمریکا که از زمان دو دهه پیش بهصورت فعالانه ای در پی پیاده ساختن سیاست محدودسازی نوین روسیه بوده است و همواره تلاش داشته است که با محصور نگاهداشتن روسیه در قلب اوراسیا مانع از خیزش مجدد قدرت ژئواستراتژیک روس ها شود این جنگ یک ریسک ژئوپلیتیک بزرگ بود که از سویی رهبران مسکو بر این کشور دیکته شده بود. در این چارچوب آمریکا باهدف کاهش هزینه های تبدیل ریسک های ژئوپلیتیک ناشی از جنگ روسیه در اوکراین به مخاطرات ژئوپلیتیک تمامعیار علیه منافع ملی خود ناگزیر از دخالت در جنگ اوکراین بود. بااینوجود دخالت مستقیم نظامی آمریکا در جنگ اوکراین یک ریسک ژئوپلیتیک عمده دیگر به همراه داشت: خطر وقوع یک جنگ تمامعیار هسته ای میان روسیه و آمریکا. محاسبه هزینه سود و زیان ناشی از پذیرش ریسک ژئوپلیتیک مداخله نظامی مستقیم آمریکا در جنگ اوکراین رهبران سیاست خارجی ایالات متحده را به این نتیجه رسانید که علیرغم اضطرار موجود برای مداخله در جنگ اوکراین، بهتر است که از رویارویی مستقیم نظامی با روسیه پرهیز نماید.
این رویکرد ژئوپلیتیک آمریکا در جنگ اوکراین فرصت مناسبی را در اختیار روسیه قرار داده بود تا با حملات نظامی برق آسا به اوکراین در حداقل زمان ممکن این کشور را به اشغال خود درآورد و در نهایت با روی کار آوردن یک دولت دستنشانده و یا جدا نمودن مناطق شرقی اوکراین یک منطقه حائل میان خود و آمریکا و متحدان اروپایی این کشور ایجاد نماید. دستیابی روسیه به این هدف ریسک ژئوپلیتیک عمده دیگری بود که آمریکا حاضر به پذیرش آن نبود. به همین علت این کشور تلاش کرد تا با ارائه کمک های اقتصادی و نظامی به اوکراین نهتنها ریسک ژئوپلیتیک ناشی از تهاجم نظامی روسیه به اوکراین را کاهش دهد؛ بلکه از آن را به یک فرصت ژئوپلیتیک عمده برای دستیابی به منافع بلندمدت خود استفاده کند. اهداف ژئوپلیتیکی که آمریکا به دنبال آن بود به شرح زیر است:
(1) متوقفساختن ماشین جنگی روسیه در اوکراین و جلوگیری از پیروزی این کشور؛
(2) گرفتار کردن روسیه در یک رقابت تسلیحاتی و نظامی جدید باهدف تحمیل هزینههای اقتصادی غیرقابلتحمل بر اقتصاد شکننده روسیه.
هرچند از نظر سیاسی منطقی است که جنگ اوکراین هر چه سریعتر پایان یابد، اما در اینجا یک فرصت ژئوپلیتیک جدید برای ایالات متحده آمریکا به وجود آمده است تا با گرفتار کردن روسیه در یک جنگ فرسایشی در اوکراین زمینه برای رشد هزینه های نظامی و اقتصادی دولت روسیه فراهم آمده و در آینده بهاینترتیب احتمال فروپاشی اقتصادی روسیه و یا حداقل تحمیل هزینه های اقتصادی جبران ناپذیر بر این کشور فراهم گردد؛ بنابراین ایالات متحده آمریکا جنگ اوکراین را بهعنوان یک فرصت ژئوپلیتیک جدید در نظر گرفت که با استفاده از آن می شد با سرمایه گذاری بر جنگ شرایط را برای بهزانودرآوردن رقیب ژئوپلیتیک فراهم آورد. در همین چارچوب، دولت دموکرات ایالات متحده آمریکا در سهماهه نخست سال 2022 میلادی با ارائه یک بسته پیشنهادی 40 میلیارد دلاری به کنگره آمریکا موافقت نمایندگان مجلس و سنای این کشور را به دست آورد تا تجهیزات نظامی، لجستیکی، پشتیبانی و کمک اقتصادی به اوکراین ارائه دهد و بهاینترتیب از احتمال شکست ارتش اوکراین در جنگ با روسیه جلوگیری نماید. در گام دوم، در سهماهه پایانی سال 2022 میلادی دولت آمریکا یک بسته کمک نظامی جدید را برای تصویب به کنگره ارائه کرده است که ارزش آن بالغ بر 37.7 میلیارد دلار است. بسته حمایتی دوم شاید از نظر ارزی هزینه بالایی برای آمریکا داشته باشد، اما در مقایسه با بودجه نظامی 715 میلیارد دلاری ایالات متحده آمریکا رقم ناچیزی به نظر می رسد و تنها حدود 5 درصد به هزینه های نظامی ایالات متحده آمریکا اضافه میکند. این در حالی است که کل هزینههای نظامی روسیه در سال 2022 میلادی بالغ بر 77 میلیارد دلار بوده است که در مقایسه با سال 2021 میلادی یک افزایش 9 میلیارد دلاری را که حدود 15 درصد می شود را تجربه کرده است. به عبارت دیگر، تنها در سال 2022 میلادی ایالات متحده آمریکا بهاندازه کل بودجه نظامی روسیه به اوکراین کمک های اقتصادی و نظامی منطبق با شرایط جنگی ارائه داده است (در مجموعه 77.7 میلیارد دلار). این موضوع به معنای آن است که روسیه در جنگی درگیر شده است که توانایی های مالی طرف مقابل آن تنها از طریق آمریکا بهقدری افزایش یافته است که از کل بودجه نظامی روسیه فزونی یافته است. این در حالی است که اگر بسته های کمک های مالی و نظامی اتحادیه اروپا به اوکراین نیز لحاظ شود هزینه های مالی ارتش و کشور اوکراین برای این جنگ به بیش از 110 میلیارد دلار میرسد که حدود 35 درصد بیش از کل بودجه نظامی روسیه است.
باتوجهبه اینکه آینده روشنی برای جنگ اوکراین قابلتصور نیست می توان این احتمال را مطرح کرد که برای سال 2023 میلادی نیز وضعیت جنگی در این کشور ادامه خواهد یافت و روسیه کماکان باید هزینه های مالی، اقتصادی، نظامی و انسانی جنگ اوکراین را تحمل کند. باتوجهبه آنکه روسیه با تحریم های شدید اقتصادی اتحادیه اروپا و آمریکا مواجه است این کشور برای تأمین هزینه های نظامی در حال افزایش خود با مشکلات مالی متعددی مواجه است و همزمان از دسترسی به منابع مالی خارجی و فناوری های غربی مورداستفاده در تسلیحات خود نیز محروم است؛ بنابراین در اینجا شاهد یک ریسک ترکیبی ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی برای روسیه هستیم. روسیه درگیر یک جنگ فرسایشی گسترده با اوکراین شده است که هزینه های آن برای اقتصاد روسیه بسیار بالا است.باتوجهبه آنکه اوکراین بهصورت مستمر در حال دریافت کمک های مالی و تسلیحاتی از غرب است انتظار آن می رود که هزینه های جنگ در اوکراین بهشدت برای روسیه نیز افزایش یابد. چنانچه روسیه بخواهد در جنگ اوکراین به برتری ژئوپلیتیک دست یابد ناگزیر خواهد بود که ریسک ژئوپلیتیکی جدیدی که از سویی آمریکا بر این کشور در حال تحمیل شده است را بپذیرد: افزایش هزینه های نظامی ارتش. افزایش هزینه های نظامی ارتش برای کشور روسیه که در سال 2022 میلادی حدود 30 درصد از کل تولید ناخالص ملی خود را ازدستداده است و همزمان شاهد یک کاهش حدوداً 40 درصدی در درآمدهای خارجی بوده است به نوبه خود یک ریسک ژئوپلیتیک جدید را به وجود می آورد: افزایش هزینه های جاری دولت و خطر روبهروشدن اقتصاد روسیه با ورشکستگی. این موارد نشاندهنده آن است که ایالات متحده آمریکا با یک رویکرد استراتژیک به مداخله نظامی روسیه در اوکراین از آن بهعنوان یک فرصت ژئوپلیتیک استفاده کرده است تا با سرمایه گذاری بر جنگ اوکراین هزینه های تحمیل شده بر اقتصاد روسیه را به نحو قابلملاحظه ای افزایش داده و بهاینترتیب با تحتفشار قراردادن روسیه از طریق رشد سرسام آور هزینه های نظامی زمینه را برای تضعیف کلی قدرت روسیه فراهم آورد. بهعبارتدیگر، آمریکا در حال شبیه سازی شرایطی است که پیشازاین در دهه 1980 میلادی و در چارچوب جنگ ستارگان بر اتحاد جماهیر شوروی سابق تحمیل کرده بود. در آن دوران آمریکا با تحمیل هزینه های اقتصادی بسیار بالای رقابت های تسلیحاتی و فضایی بر اقتصاد شوروی باعث گردید که رهبران حزب کمونیست شوروی از ضرورت های اقتصادی و ژئواکونومیک خود غفلت ورزند و در نهایت به تقبل هزینه هایی بپردازند که برای اقتصاد شوروی قابلتحمل نبود و در نهایت زمینه را برای فروپاشی بلوک شرق فراهم آورد. اکنون نیز آمریکا به یاری برتری ژئواکونومیک و اقتصادی خود بر روسیه که منابع مالی قابلتوجهی را در اختیار رهبران واشنگتن قرار داده است و همزمان با اطمینان از همراهی رهبران اروپایی برای ارائه کمکهای مالی و اقتصادی به اوکراین یک فرصت ژئوپلیتیک بی نظیر به دست آورده است تا با گرفتار کردن روسیه در یک چرخه پرهزینه از رقابت های تسلیحاتی و نظامی در اوکراین بهقدری هزینههای اقتصادی دولت روسیه را افزایش دهد که در بلندمدت زمینه را برای تضعیف قدرت روسیه فراهم کند.
بهصورت کلی تحلیل رویکردهای ژئوپلیتیک آمریکا در جنگ اوکراین نشاندهنده آن است که آمریکا از آن بهعنوان یک فرصت ژئوپلیتیک استفاده می کند تا هر چه سریعتر از نظر اقتصادی و ژئواکونومیک روسیه را بهزانو درآورد. در چنین شرایطی که به نظر می رسد رهبران روسیه از ریسک ژئوپلیتیکی که با آن مواجه هستند آگاه هستند سه انتخاب در پیش روی رهبران روسیه قرار دارد که هرکدام هزینه ها و ریسک های ژئوپلیتیک خاص خود را به همراه دارند:
(1) توقف جنگ در مرحله کنونی و آغاز دیپلماسی برای حلوفصل سیاسی بحران که باعث می گردد روسیه در معرض یک ریسک ژئوپلیتیک جدید قرار گیرد. چرا که در چنین شرایطی بهاحتمال زیاد روسیه مجبور خواهد بود که در فرایند مذاکرات سیاسی و برای دستیابی به صلح با اوکراین امتیازات قابلتوجهی به اوکراین و غرب ارائه کند؛
(2) برنامه ریزی برای انجام یک حمله گسترده و برق آسای جدید به مرکز و غرب اوکراین برای پایاندادن به جنگ در حداقل زمان ممکن. باتوجهبه وضعیت حاکم بر میدان های نبرد و تقویت ارتش اوکراین چنین رویکردی می تواند از نظر ژئوپلیتیک هزینه های انسانی و نظامی بالایی برای روسیه داشته باشد؛
(3) تداوم وضعیت فعلی در جنگ اوکراین که دقیقاً خواست آمریکا است و روسیه را در یک رقابت جدید نظامی و تسلیحاتی مستمر فراهم میکند. این وضعیت بزرگترین ریسک ژئوپلیتیک را برای روسیه به همراه خواهد داشت؛
(4) عقبنشینی کامل روسیه به پشت مرزهای شرقی اوکراین. اتخاذ این رویکرد در عمل به معنای شکست روسیه است، اما در نهایت باعث کاهش هزینه های کلی روسیه در جنگ اوکراین می گردد.
باتوجهبه انتخاب هایی که روسیه در اختیار دارد منطقی ترین گزینه برای کاهش ریسک های ژئوپلیتیک روسیه در جنگ اوکراین توقف سریع جنگ و رجوع به دیپلماسی است. اما شواهد سیاسی و دیپلماتیک نشان می دهد که رهبران روسیه تمایل چندانی برای اتخاذ این رویکرد ندارند. عقبنشینی کامل نیز هرگز در باور رهبران روسیه نمی گنجد و همزمان این کشور از توانایی نظامی و پشتیبانی کافی برای انجام یک حمله برق آسا و گسترده جدید به مرکز و غرب اوکراین برخوردار نیست. کمااینکه دستزدن به چنین حمله بزرگی مقاومت سرسختانه ارتش اوکراین و کمک های غرب را به همراه خواهد داشت. در نتیجه روسیه ناگزیر است که گزینه سوم را انتخاب نماید که بهترین گزینه برای ایالات متحده آمریکا در بلندمدت و بدترین گزینه ممکن برای روسیه است. بهعبارتدیگر، آمریکا توانسته است که جنگ اوکراین را به یک ریسک ژئوپلیتیک بزرگ برای روسیه تبدیل کند که نتایج آن درهرصورت به زیان روسیه خواهد بود. در این چارچوب، با آگاهی ایالات متحده آمریکا از روانشناسی سیاسی رهبران مسکو، این کشور با درگیرکردن روسیه در یک جنگ فرسایشی در حال ساختن یک باتلاق ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک است که در نهایت باعث می گردد اقتصاد روسیه از هم بپاشد. به بیان دیگر، و بهصورت خلاصه، باید گفت که رهبران آمریکا بهصورت هوشمندانه ای توانسته اند ریسک ژئوپلیتیک ناشی از حمله روسیه به اوکراین را به یک فرصت ژئوپلیتیک جدید تبدیل کنند. بر همین اساس، آمریکا با سرمایه گذاری بر جنگ اوکراین حمله روسیه را به یک فرصت ژئوپلیتیک جدید تبدیل کرده است که در نهایت باعث تثبیت برتری ژئواستراتژیک امریکا بر روسیه خواهد شد.
دیدگاهها ۲
درود عالی بود
ممنون از نظرتون.