پهبادهای ایران در برابر پهبادهای ترکیه در جنگ اوکراین

نقطه آغاز این رویارویی نظامی را باید در تقابل ژئوپلیتیک روسیه و ایالات متحده آمریکا جستجو کرد. با پایان جنگ دوم جهانی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی به‌عنوان قدرت­ های پیروز آن جنگ از خاکسترهای میدان­ های نبرد سر بر آوردند و خیلی زود به سبب تضاد ایدئولوژیک به تشکیل دو جبهه شرق و غرب در برابر یکدیگر پرداختند. از سال 1950 میلادی دو کشور ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در مناطق  جغرافیایی گوناگون به‌صورت غیرمستقیم به نبردهایی سرنوشت­ ساز به یکدیگر مشغول شدند که تا سال 1991 میلادی و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ادامه یافت. در دوران جنگ سرد نخستین رویارویی این دو قدرت در جنگ کره به وقوع پیوست، محلی که ازیک‌طرف آمریکا به یاری متحدان خود در سازمان ملل وارد یک نبرد سرنوشت‌ساز با نیروهای جمهوری دموکراتیک خلق کره (کره شمالی) شد. خیلی به‌سرعت اتحاد جماهیر شوروی با ارائه کمک­ های تسلیحاتی به کره شمالی عرصه نبرد  را بر ارتش آمریکا تنگ کرد. پس از آن نوبت به ویتنام رسید تا بار دیگر شوروی به یاری ارائه کمک ­های تسلیحاتی به نیروهای تحت امر هوشی مین آن کشور را به باتلاقی بزرگ برای ارتش آمریکا تبدیل نماید. این نبردهای غیرمستقیم سپس در کشورهای آفریقایی، جنگ اعراب و اسرائیل و آمریکای لاتین ادامه یافت تا اینکه در دهه 1980 میلادی آمریکا فرصت آن را یافت تا به کمک متحدان جهادی خود ارتش اتحاد جماهیر شوروی را در  افغانستان با یک موقعیت بغرنج روبه‌رو سازد.

با خروج ارتش شوروی از افغانستان، فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد برای نزدیک به 3 دهه روسیه و ایالات متحده آمریکا از رویارویی غیرمستقیم نظامی به‌دور بودند تا اینکه در سال 2022 میلادی با حمله ارتش روسیه به اوکراین بار دیگر میدان­ های نبرد به عرصه رویارویی نظامی دو کشور تبدیل شد. ارتش روسیه به‌عنوان وارث ارتش شوروی و آمریکا هر دو میراث­ دار مداخلات نظامی در مناطق  جغرافیایی گوناگون  بودند، اما این نخستین‌بار بود که بعد از جنگ سرد دو کشور به‌روشنی در برابر  یکدیگر می­ ایستادند. در طی سه دهه گذشته ارتش آمریکا بارها در منطقه خاورمیانه و بالکان به مداخله مستقیم نظامی پرداخته بود که در برخی پیروزمندانه  و در برخی نظیر سومالی با فضاحت از میدان نبرد خارج شده بود، بی‌آنکه با چالش هیچ ابرقدرت دیگری روبه‌رو شود. اما حمله نظامی روسیه به اوکراین مورد دیگری بود که کاملاً متفاوت است: هر دو کشور آمریکا و روسیه در اوکراین علایق و منافع ژئوپلیتیک گسترده ­ای دارند و شکست هرکدام در اوکراین می­ تواند به‌مثابه ریزش نخستین مهره دومینو در شرق اروپا باشد. از نظر ژئوپلیتیک مهم‌ترین ریسک ژئوپلیتیکی که در پیش روی آمریکا قرار دارد آن است که با پیروزی روسیه بر اوکراین زمینه برای سقوط دیگر متحدان آمریکا در شرق اروپا فراهم شود و به‌این‌ترتیب راهبرد محدودسازی نوین آمریکا در قبال روسیه با شکست مواجه شود. از طرف دیگر، روسیه با آگاهی از استراتژی بزرگ آمریکا برای محدودسازی نوین روسیه به‌درستی بر این باور است که هرچند حمله نظامی به اوکراین یک اشتباه استراتژیک بزرگ بود، اما دیگر فرصتی برای خروجی غیر پیروزمندانه برای روسیه وجود ندارد. چرا که روسیه در معرض یک ریسک بزرگ ژئوپلیتیک قرار گرفته  است که در آن با شکست ارتش روسیه در اوکراین، رهبران مسکو باید برای چندین دهه در سایه دیوار مستحکمی که آمریکا در حال کشیدن به‌دور روسیه است سر کنند. همین موضوع باعث شده است که هر دو کشور روسیه و ایالات متحده در اوکراین حداکثر توانایی خود  را برای  پیروزی به کار گیرند. در این میان هر دو کشور از ریسک ژئوپلیتیک درگیری نظامی مستقیم آگاهی دارند و مطمئن هستند که هرگونه درگیری مستقیم ارتش­ های دو کشور به یک جنگ فراگیر جهانی میان دو ابرقدرت بزرگ نظامی منجر خواهد شد. بر همین اساس قاعده بازی نظامی سنتی که در دوران جنگ سرد به‌صورت ناخواسته مورد پذیرش طرفین قرار گرفته بود اکنون نیز به کار گرفته شده است: یک طرف به‌صورت مستقیم در جنگ مشارکت می­کند و طرف دیگر به‌صورت غیرمستقیم وارد نبرد می ­شود. در  این چارچوب هیچ‌کدام  از دو ابرقدرت محدودیتی برای کاربرد توانایی ­های متحدین استراتژیک خود قائل نیستند و توان خود را صرف ایجاد بازدارندگی در قدرت­ های درجه دوم جهانی و سایر قدرت ­های منطقه ­ای  کرده ­اند تا از مداخله در جنگ پرهیز کنند. امری که هر دو کشور روسیه و آمریکا به نظر در آن با شکست مواجه شده ­اند.

اکنون هر یک از دو کشور روسیه و آمریکا یکی از متحدان استراتژیک خود را به میدان نبرد وارد کرده است: ایران و ترکیه. هر دو کشور ایران و ترکیه در فهرست  کشورهای در  حال توسعه ­ای قرار دارند که سودای تبدیل‌شدن به ابرقدرت منطقه­ ای در خاورمیانه را در سر دارند. این دو کشور از زمان فروپاشی عثمانی تا کنون وارد هیچ جنگی با یکدیگر نشده ­اند، اما به سبب علایق ژئوپلیتیکی متفاوت همواره در  حال رقابت منطقه ­ای با یکدیگر بودند. هر دو کشور در  حال گسترش توانایی نظامی خود هستند و در این فرایند حساب ویژه ­ای را بر روی قدرت تهاجمی پهبادهای بومی خود بازکرده‌اند. قدرت پهبادی دو کشور که پیش‌ازاین توانایی ­های آنها در جنگ داخلی سوریه به بوته آزمایش گذاشته شده بود به نظر به‌قدری  قابل‌توجه بوده است که باعث جلب نظر روسیه و آمریکا شده است. ازیک‌طرف، آمریکا با نشان‌دادن چراغ سبز به ترکیه زمینه را برای ارسال پهبادهای بیرق ­دار که در زبان ترکی به معنای  پرچم ­دار است به جنگ اوکراین فراهم کرده است و همین پهبادها به چالشی بزرگ برای ارتش روسیه مبدل شده­ اند. در طرف دیگر، با مشخص‌شدن ضعف روسیه در مقابل با پهبادهای بیرق­ دار ساخت ترکیه در اوکراین و آسیب­ پذیری نیروی هوایی روسیه در برابر سیستم دفاع هوایی اوکراین که با شبکه اطلاعات دفاع هوایی ناتو و تجهیزات مدرن ساخت آمریکا و آلمان تقویت و تجهیز شده است چاره ­ای برای روسیه نمانده است تا در  میدان نبرد از توانایی پهبادی ایران یاری بگیرد: پهبادهای انتحاری سری شاهد ایران. هرچند پهبادهای انتحاری شاهد  ایران  از نظر فناوری در مقابل پهبادهای بیرق ­دار ترکیه ضعیف هستند، اما همین ضعف که ریشه در  هزینه پایین تولید  و عملیات سری شاهد دارد به یک ریسک ژئوپلیتیک برای نیروهای اوکراین تبدیل شده  است.  چرا که به سبب قیمت پایین شاهد استفاده گسترده از این  پهباد برای ارتش روسیه مقرون‌به‌صرفه است. ضمن اینکه باتوجه‌به هزینه تمام شده این پهبادها که کمتر از بیرق ­دار است امکان تهیه گسترده این  پهباد نه‌تنها آسان است، بلکه می ­توان از آن در قالب دسته­ های بزرگ حملات هوایی انتحاری بر علیه مواضع ارتش اوکراین استفاده کرد؛ بنابراین هرکدام از دو رویکرد استراتژیک ایران و ترکیه به استفاده از پهبادها  در  میدان نبرد ریسک ژئوپلیتیک متفاوتی را برای آمریکا و روسیه در  میدان نبرد اوکراین ایجاد  کرده است:

(1) پهبادهای بیرق ­دار به سبب فناوری پیشرفته خود از قابلیت هدف­ گیری موفقیت آمیز بیشتری برخوردار هستند. این یعنی اهداف معین روسی در  معرض خطرات فزاینده ­ای قرار  دارند.

(2) پهبادهای شاهد ایران به سبب هزینه پایین تولید و سرعت بالای مونتاژ قابلیت کاربرد  گسترده ­ای در میدان نبرد دارند. این امر به معنای آن است که آسمان میدان نبرد برای ارتش اوکراین به‌صورت فزاینده ­ای ناامن خواهد بود.

این موضوع نشان‌دهنده آن است که از نظر تاکتیکی در میدان نبرد ریسک­ های ژئوپلیتیک متفاوتی در جنگ اوکراین ایجاد شده است:

(1) درصد بالای  حملات موفقیت‌آمیز پهبادهای بیرق­ دار باعث شده  است که ارتش روسیه برای تثبیت مواضع اشغال شده با چالش زیادی برخورد  کند. چرا که سرعت بالای حملات بیرق ­دار و ارتفاع پایین پروازی آن باعث ناکارآمدی دفاع هوایی  روسیه و  جنگنده­ های این کشور برای پوشش نیروهای  زمینی و  مواضع آن ها می­ گردد.

(2) باتوجه‌به آنکه ارتش اوکراین در حال تغییر آرایش دفاعی به آرایش تهاجمی است و نیازمند آزادسازی مناطق اشغال شده است راهی جز تحرک بالای نیروی زمینی ندارد. این مسئله آسیب­پ ذیری نیروی زمینی اوکراین را در برابر حملات پهبادهای انتحاری شاهد افزایش  می­دهد. علاوه بر این، ارتفاع پایین پرواز، برد عملیاتی مناسب و قابلیت حمله گروهی  پهبادهای شاهد به ارتش روسیه اجازه آن را م ی­دهد که با روانه  کردن دسته­ هایی از پهبادهای شاهد زیرساخت­ های راهبردی اوکراین را مورد  حملات  گسترده قرار دهد و به‌این‌ترتیب از کمند شبکه دفاع هوایی تجهیز شده اوکراین بگریزد.

با این  وجود همچنان زمان برای قضاوت در  مورد مقایسه تأثیرات این  دو راهبرد پهبادی که از سوی  دو کشور ایران و ترکیه طراحی شده است زود است. چرا که پهبادهای بیرق ­دار از زمان شروع جنگ به‌صورت فعالانه ­ای مورداستفاده قرار گرفته ­اند در  حالی که پهبادهای شاهد ایرانی تنها دوهفته است که بنا بر اعلام رسمی وزارت دفاع اوکراین در  میدان نبرد به کار  گرفته شده­ اند. بااین‌وجود به‌صورت خلاصه می ­توان  گفت که هرکدام از این پهبادها ریسک­ های ژئوپلیتیکی متفاوتی را برای طرف مقابل ایجاد  کرده ­اند و دامنه تأثیر هرکدام از آنها می ­تواند متفاوت باشد. استراتژی عملیاتی پهبادهای شاهد مبتنی بر کاربرد گروهی  و گسترده است، درحالی‌که بیرق ­دار باید به‌صورت انفرادی و گزینش شده حملات خود را انجام دهد؛ بنابراین باید  منتظر تأثیرات متفاوتی باید بود. چنانچه پهبادهای بیرق­ دار  موفق  عمل  کنند باید  شاهد  عقب­ نشینی گسترده ارتش روسیه بود. در  طرف مقابل موفقیت گسترده پهبادهای شاهد هنگامی  خواهد بود  که زیرساخت­ های اوکراین با مشکل مواجه شوند و پیشروی یگان­ های زمینی ارتش اوکراین که به‌شدت هجومی و سریع هستند متوقف  گردد. به همین  علت برای ارزیابی تأثیر نهایی ریسک­ های ژئوپلیتیکی که این دو استراتژی و فناوری متفاوت پهبادی ایجاد کرده ­اند باید حداقل دو  ماه صبر  کرد. اما به‌صورت خلاصه و روی‌هم‌رفته می ­توان  گفت که

(1) اگر استراتژی پهبادی ایران و ترکیه موفقیت ­آمیز باشند باید شاهد قفل شدن صحنه نبرد در اوکراین  بود؛

(2) اگر پهبادهای ایرانی شاهد با موفقیت بیشتری عمل کنند  به‌احتمال زیاد ضد حملات ارتش اوکراین برای بازپس­گیری اراضی  اشغال شده کمتر خواهد شد و از نظر زیرساختی اوکراین با مشکلات مختلفی روبه‌رو می­ گردد؛

(3) موفقیت پهبادهای بیرق ­دار ترکیه نیز به معنای شکست روسیه در حفظ مواضع اشغال  شده و آغاز عقب­ نشینی ارتش این  کشور از اوکراین خواهد  بود.

روی‌هم‌رفته به نظر می­ رسد که همچون جنگ سرد دو کشور روسیه و آمریکا نه­ تنها یک‌بار دیگر یک منازعه نظامی غیرمستقیم را به راه انداخته ­اند و از نظر ژئوپلیتیک برای تأمین منافع حیاتی خود مشغول تقلا هستند، بلکه وارد یک نبرد غیرمستقیم نظامی شده ­اند که از نظر بازنمایی ژئوپلیتیک شکست در آن به معنای خدشه دوباره حیثیت نظامی آنها خواهد بود. به همین دلیل  به نظر می ­رسد که هر دو کشور نه ­تنها از همه توانایی­ های نظامی ممکن خود، بلکه از همه ظرفیت­ های راهبردی متحدان نزدیک خود نیز  بهره خواهند گرفت تا در اوکراین از طرف مقابل متحمل شکست نشوند.

در این باره بیشتر بخوانید

اشتراک گذاری:

برچسب های نوشته

مقالات اخیر

نوآوری و خلاقیت در کسب و کار

نوآوری و خلاقیت در کسب‌وکار

نوآوری و خلاقیت در کسب‌وکار به طور مستقیم به توسعه و رشد شرکت‌ها کمک می‌کند. درعین‌حال، سازگاری با برند شخصی نیز اهمیت بسیاری دارد. زیرا

سواد مالی

سواد مالی چیست؟

سوادمالی، به‌طورکلی توانایی درک و استفاده درست از مهارت‌های مالی مختلف مثل مدیریت مالی شخصی، بودجه‌بندی و سرمایه‌گذاری است. داشتن سواد مالی به معنای دانستن

وام ودیعه مسکن

وام ودیعه مسکن چیست؟

با بالا رفتن نجومی قیمت خانه در تهران و شهرستان‌ها، مردمی که زمانی برای خرید خانه به سراغ گرفتن وام مسکن می‌رفتند، چند سالی است

درخواست تماس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *