در نتیجه جنگ اول که در پاییز سال 2020 میلادی به وقوع پیوست جمهوری آذربایجان نهتنها موفق شد بخشهای قابلتوجهی از سرزمینهای مورد ادعای خود را که در ابتدای دهه 1990 میلادی ازدستداده بود را به اشغال خود در بیاورد، بلکه باعث تحمیل شرایطی به ارمنستان گردید که در نتیجه آن دسترسی این کشور به جمهوری اسلامی ایران و همچنین به قرهباغ کوهستانی در معرض تهدید قرار گرفت.
در جنگ دوم قرهباغ که از آن با عنوان جنگ ناگورنو قرهباغ یاد میشود جمهوری آذربایجان موفق شد که 5 شهر، 4 شهرک و 240 روستای آذری را از اشغال ارمنستان آزاد کند. این جنگ که با شکست ارمنستان به پایان رسید باعث برتری ژئوپلیتیک آذربایجان گردید، چرا که این کشور موفق شد تمام مرزهای بینالمللی خود با جمهوری اسلامی ایران را بار دیگر به دست بیاورد و همچنین یک گذرگاه مرزی امن را برای دستیابی به جمهوری نخجوان به دست آورد. این شرایط تا اینجای کار از نظر جمهوری اسلامی ایران یک امر پذیرفته شده بود چرا که آذربایجان موفق شد تا بار دیگر کنترل سرزمینهای قانونی خود را به دست آورد. اما این رویکرد آذربایجان هشدارهایی را نیز به همراه داشت. چرا که با برتری ژئوپلیتیک و ژئواکونومیکی که جمهوری آذربایجان به دست آورده بود این کشور از توانایی و قدرت نظامی مناسبی برخوردار شده است که دسترسی ارمنستان را به مرزهای بینالمللی ارمنستان و ایران محدود کند. این همان نکتهای است که میتواند موجد یکی از تهدیدهای بزرگ ژئوپلیتیک بر علیه امنیت ملی ایران باشد. چرا که جمهوری آذربایجان که از کمکهای مالی، تجهیزاتی و لجستیک ترکیه برخوردار است، عطش سیریناپذیری دارد تا هر چه سریعتر نخجوان را به خاک خود متصل کند و در این مسیر ایجاد یک نوار ارتباطی زمینی که در جداره مرزهای ارمنستان و ایران قرار دارد بهترین گزینه است. ایجاد چنین نوار ارتباطی باعث تسهیل ارتباط این دو بخش منفصل از کشور آذربایجان میشود و ارتباط زمینی میان جمهوری آذربایجان و ترکیه را برقرار میکند و این کشور از موقعیتی برخوردار خواهد شد تا از طریق خاک ترکیه به آبهای آزاد دسترسی پیدا کند. ضمن اینکه از وابستگی جمهوری آذربایجان به ایران برای عبور ترانزیتی به نخجوان کاسته میشود. همین موضوع درنهایت موجب میشود که ترکیه در مناطق شمال غرب کشور ایران از یک برتری و نفوذ ژئوپلیتیک عمده بهرهمند شود و بهاینترتیب ایران در برابر ترکیه در یک موقعیت آسیبپذیر قرار گیرد. این مسئله بزرگترین ریسک ژئوپلیتیکی است که ایران ممکن است از سوی اقدامات نظامی مشترک آذربایجان و ترکیه با آن روبهرو شود. ریسک ژئوپلیتیک دیگری که وجود دارد قطع دسترسی ایران به خاک ارمنستان و برعکس است. این مسئله باعث میشود که دسترسی ایران به ارمنستان و قفقاز شمالی که همواره از طریق خاک ارمنستان بهسهولت ممکن بوده است، از میان برود و جمهوری اسلامی ایران برای دسترسی زمینی به گرجستان، ارمنستان و روسیه نیازمند کسب مجوز از جمهوری آذربایجان باشد. این مسئله یک برتری ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی عمده را برای آذربایجان به همراه خواهد داشت و همچنین باعث کاهش مبادلات اقتصادی ایران در منطقه قفقاز خواهد گردید که از نظر موقعیت ژئوپلیتیکی کاملاً به زیان است. همین موضوع به عامل تهدیدکننده دیگری برای امنیت ملّی جمهوری اسلامی ایران تبدیل خواهد شد.
در نتیجه این ملاحظات، دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به این نکته واقف گردیده است که در مناطق شمال غرب کشور و در قفقاز در حال تجربه نمودن یک قلمروخواهی گسترده از سوی آذربایجان است که میتواند باعث تزلزل موقعیت ژئواکونومیک ایران شود. این مسئله از نظر ژئوپلیتیک میتواند ریسکهای ژئوپلیتیک عمدهای را برای موقعیت گذرگاهی ایران و کریدور شمال – جنوب داشته باشد و در بلندمدت باعث واردآمدن خسارتهای اقتصادی و امنیتی گستردهای شود که تأثیرات آنها بهراحتی قابلجبران نیست. در نتیجه جمهوری اسلامی ایران در هر دو حوزه دیپلماسی و امنیتی تلاش کرده است تا با انتقال پیامهایی مختلف به کشورهای آذربایجان و ترکیه گوشزد کند که هرگونه تغییر در مرزهای ایران و ارمنستان بهعنوان اقدامی علیه امنیت ملی ایران تفسیر میگردد و با پاسخ ایران روبهرو میشود.
در این میان دو نکته متناقض در ارتباط با مسئله آذربایجان و ارمنستان حائز اهمیت است، 1 ـ وجه اشتراک نسبی ایران و ایالات متحده امریکا در ارتباط با امنیت سرزمینی ارمنستان؛ و 2 ـ همکاریهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی آذربایجان با رژیم صهیونیستی است. در ارتباط با نکته اول، به نظر میرسد ایالات متحده آمریکا خود را متعهد به حمایت از اقلیت ارمنی در برابر اقدامات مخاطرهآمیز ترکیه میداند و از این راه بهشدت دنبال آن است که از امنیت ملی ارمنستان حراست کند. در این زمینه، ایران میتواند از موضوع بحران قفقاز بهعنوان ابزاری برای بهبود دیپلماسی خود بهرهبرداری نموده و نهتنها زمینه را برای کاهش ریسکهای ژئوپلیتیک خود در منطقه قفقاز فراهم کند، بلکه میتواند از این فرصت برای بهبود روابط خود با آمریکا یا حداقل کاهش تنشهای ژئوپلیتیک بهرهبرداری کند. بااینحال و در ارتباط با نکته دوم، همکاریهای نظامی و اقتصادی جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی، از جمله عواملی است که میتواند فرصت همکاری ایران با ایالات متحده در ارتباط با ارمنستان را کمرنگ کند و ریسک ژئوپلیتیکی ایران در این منازعه افزایش یابد.
بهصورت خلاصه باید گفت که بحران موجود میان ارمنستان و آذربایجان را میتوان بهعنوان یکی از ریسکهای مهم ژئوپلیتیکی قلمداد کرد که امنیت سرزمینی ایران را در معرض تهدید قرار داده است. چنانچه آذربایجان بتواند ارتباط زمینی مستقیمی را میان نخجوان و خاک اصلی خود برقرار کند، ایران دسترسی مستقیم خود را به قفقاز از دست خواهد داد و از اهمیت موقعیت چهارراهی ایران کاسته خواهد شد. در چنین شرایطی چنانچه ایران تسلیم اقدامات آذربایجان شود در بلندمدت متحمل هزینههای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک زیادی خواهد شد و چنانچه بخواهد که از طریق اقدام نظامی مانع از قلمروخواهی آذربایجان شود، باید شاهد بروز یک تنش ژئوپلیتیک بزرگ دیگر باشد. به همین علت ضرورت دارد که ایران با ارزیابی ریسکهای ژئوپلیتیک موجود مانع از تحقق برنامههای آذربایجان شود تا نهتنها ارتباط مستقیم ایران و ارمنستان قطع نشود؛ بلکه ریسک ژئوپلیتیک درگیری نظامی میان ایران و آذربایجان نیز از میان برود. از جمله اقداماتی که جمهوری اسلامی ایران در روزهای اخیر برای کاهش ریسک ژئوپلیتیکی حاصل از منازعه سرزمینی آذربایجان و ارمنستان انجام داده است، آغاز به کار نخستین سرکنسول ایران در شهر پرتنش کاپان واقع در استان سیونیک ارمنستان است. این اقدام باتوجهبه اینکه منطقه مذکور، در حال حاضر بهعنوان منبع تنشهای مرزی میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان تبدیل شده است و آذربایجان برای نیل به اهداف سرزمینی خود و قطع ارتباط مرزی ارمنستان با ایران به دنبال اشغال سیونیک است، از اهمیت راهبردی برخوردار است. از دیگر اقداماتی که جمهوری اسلامی در راستای تأمین امنیت مرزی خود و خنثیسازی توطئههای سرزمینی و امنیتی دولت الهام علیاف در ارمنستان، میتواند انجام دهد و از این طریق قدرت ژئواکونومیکی خود در منطقه قفقاز را افزایش دهد، عقد قراردادها و همکاریهای مشترک دفاعی و امنیتی با کشور ارمنستان است. در چنین برخوردی و با تقویت همکاریهای ایران و ارمنستان، ضریب امنیت مرزی و سرزمینی دو کشور نیز بالا میرود و به دنبال آن ریسکهای ژئوپلیتیکی ایران در منطقه قفقاز کاهش مییابد.