کشورهای عضو اتحادیه اروپا بیش از سه دهه است که در نتیجه پایان جنگ سرد و مشخص شدن هزینههای زیست محیطی که پسماندهای سوخت هستهای به همراه دارند در معرض احزاب سبز بودند تا میزان وابستگی خود را به راکتورهای هستهای کاهش دهند. کشور آلمان نخستین کشور اروپایی و جهان بود که تحت تاثیر قدرت یافتن احزاب سبز در مسیر کاهش وابستگی به سوختهای هستهای گام برداشت و برنامههایی را نیز به معرض اجرا گذاشت تا در سال 2023 میلادی به صورت کامل تولید برق هستهای را متوقف کند. در چارچوب این طرح کشور آلمان از ابتدای هزاره جدید برنامه خاموش کردن راکتورهای هستهای خود را آغاز کرد و طبق این برنامه قرار بود تا سه راکتور هستهای باقیمانده این کشور در سال 2023 میلادی به صورت کامل فعالیت خود را متوقف کنند و از مدار خارج شوند.
اما با گسترش بحران جنگ اوکراین به حوزه روابط بینالملل و ایجاد تنشهای ژئوپولیتیک میان ناتو و روسیه، روسیه بر آن شد تا با استفاده از سلاح گاز طبیعی اقتصاد کشورهای اروپایی را در معرض ریسکهای ژئوپولیتیک انرژی قرار دهد و به این ترتیب کشورهای اروپایی را وادار کند تا با کاهش حمایت خود از اوکراین و لغو تحریمهای اقتصادی خود علیه روسیه، به خواستههای روسیه تمکین کنند. در مقابل کشورهای غربی به این نتیجه رسیدند که ریسکهای ژئوپولیتیک ایجاد شده توسط روسیه از چنان دامنه گستردهای برخوردار هستند که در صورت تسلیم شدن در برابر روسیه باعث خواهند شد تا در آینده این کشور بیش از پیش در مسیر تحکم در مسیر سیاست خارجی خود علیه غرب گام بردارد. در نتیجه، کشورهای اروپایی به این نتیجه رسیدند که پذیرش ریسک ژئوپولیتیک رویارویی با جنگ گازی روسیه از نظر استراتژیک بسیار منطقیتر از فرار این ریسک ژئوپولیتیک انرژی است. همین مسئله باعث ایجاد پیچیدگیهای سیاسی، اقتصادی، فنی و امنیتی گستردهای در زمینه انرژی شد به گونهای که روسیه به این باور رسید که در فصل سرد سال خواهد توانست با تحمیل سرما بر اقتصاد و زندگی اتحادیه اروپا به اهداف استراتژیک مورد نظر خود دست پیدا کند. در مقابل، اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن نیز به این باور رسیدند که در صورت عدم موافقت، کشورهای اتحادیه اروپا به مستعمرههای انرژی روسیه تبدیل خواهند شد و در آینده مجبور خواهند بود تا با هدف تامین انرژی مورد نیاز خود در برابر خواستههای زیادهخواهانه روسیه تمکین کنند. از این رو کشورهای اروپایی نظیر آلمان در مسیر بازنگری در سیاستهای راهبردی خود در حوزه ژئوپولیتیک انرژی گام برداشتند تا حداقل در کوتاه مدت بتوانند بحران احتمالی انرژی در فصل سرد سال را پشت سر بگذارند و در آینده نیز از میزان وابستگی خود به روسیه بکاهند.
در این چارچوب، کشور آلمان مجموعهای از تاکتیکهای مقطعی را در پیش گرفته است که به این کشور اجازه میدهد تا با چابکی بیشتری به مدیریت ریسکهای ژئوپولیتیک انرژی خود بپردازد. یکی از تاکتیکهای جمهوری فدرال آلمان آمادگی مجدد برای به کارگیری راکتورهای هستهای و وارد نمودن برق تولید شده آنها به شبکه مصرف این کشور است. بر اساس این راهبرد، جمهوری فدرال آلمان تصمیم گرفته است که برنامه خاموشی سه راکتور هستهای باقیمانده و فعال این کشور را مورد بازنگری قرار دهد. بر اساس این برنامه قرار است که از میان این سه راکتور، 2 راکتور در حالت استندبای قرار بگیرد تا در ماههای پیش رو در صورت کاهش عرضه انرژی برق به سرعت به مدار وارد شوند و بخشی از کمبود انرژی برق این کشور را مرتفع کنند. هر چند این سیاست به صورت مقطعی است و با مخالفتهایی از سوی احزاب سبز آلمان مواجه شده است، اما شواهد نشان میدهد که به این ترتیب آلمان فرصت آن را خواهد یافت تا بخشی از کمبود انرژی برق خود را که درنتیجه کاهش صادرات گاز طبیعی روسیه به وجود آمده است را جبران کند.
دولت فدرال آلمان در نظر دارد با توجه به ساختار جغرافیایی شبکه تولید و توزیع برق این کشور این راهبرد را به پیش ببرد. مناطق شمالی آلمان به سبب دسترسی سریعی که به منابع گاز طبیعی و ذغال سنگ وارداتی خارج از کشور دارند از نظر تولید و عرضه برق در مقایسه با مناطق جنوبی آلمان در وضعیت مطلوبتری قرار دارند. همین موضوع باعث شده است که از نظر ریسک ژئوپولیتیک انرژی این مناطق در مقایسه با جنوب آلمان کمتر در معرض خطر قطعی برق در ساعات و روزهای اوج مصرف در زمستان باشند. این در حالی است که مناطق جنوبی آلمان به علت موقعیت جغرافیایی خود که باعث افزایش فاصله آنان در شبکه تولید و توزیع برق شده است با ریسکهای بیشتری مواجه باشند. افزون بر این، بخش مهمی از هسته جمعیتی آلمان در جنوب این کشور شکل گرفته است که با پیدایش و گسترش شبکهای گسترده از زیرساختهای صنعتی و تولیدی همراه بوده است. همین موضوع باعث شده است که ایالتهای جنوبی آلمان که مقر تولید شرکتهای بزرگی نظیر مرسدس بنز، بی ام دابلیو، اوپل و… و اقتصاد و صنعت آنها به صورت فزایندهای به مصرف برق وابسته هستند به شدت در معرض ریسک ژئوپولیتیک انرژی قرار گیرند. با توجه به نقش تاثیرگذاری که ایالتهای جنوبی آلمان در تولید و اقتصاد آلمان دارند این ضرورت به وجود آمده است تا به هر ترتیب ممکن زمینه آن فراهم گردد تا ریسکهای ژئوپولیتیک انرژی در این بخش از خاک آلمان به حداقل ممکن کاهش یابد. بر این اساس دولت فدرال آلمان و وزارت انرژی این کشور تصمیم گرفته است دو راکتوری برای برای قرارگیری در حالت استندبای انتخاب شوند که از نظر جغرافیایی برای تولید و عرضه برق به مناطق جنوبی این کشور میتوانند تاثیرگذار باشند. دو راکتور انتخاب شده ایسار2 و نکاروستیم 2 نام دارند که قرار است تا ماه آوریل سال 2023 میلادی در حالت استندبای قرار داشته باشند تا در هنگام ضرورت به مدار وارد شوند. این دو راکتور هستهای در مجموع توانایی تولید 1400 مگاوات بر ساعت برق هستهای را دارند که میتواند برای پاسخگویی به بخشی از نیازهای ضروری ایالتهای جنوبی آلمان مورد استفاده قرار گیرند.
در اینجا آنچه که اهمیت دارد این ا ست که آلمان قصد ندارد این راکتورهای هستهای را در شرایط کنونی وارد مدار کند، چرا که نگرانیهایی در زمینه پسماندهای سوخت هستهای آنها دارد. با این وجود در حالت آماده به کار نگاه داشتن آنها هزینههایی را نیز برای اقتصاد آلمان به همراه خواهد داشت که با توجه به ریسکهاتی ژئوپولیتیک انرژی که در زمان کنونی این کشور با آنها مواجه است امری معقول میباشد. اما ارزیابیهای صورت گرفته نشان دهنده آن است که آلمان بازگشت کامل راکتورهای هستهای را به مدار از نظر اقتصاد زیست محیطی مقرون به صرفه نمیداند و همچنان ترجیح میدهد که استراتژی بلندمدت خود را بر روی توسعه سایر انرژیهای پاک متکی کند. اما چنین رویکردی در میان سایر کشورهای اروپایی وجود ندارد. چرا که لهستان به دنبال ساخت نیروگاههای هستهای است که تا پیش از این در این کشور فعال نبودهاند. فرانسه هم بر بر این باور است که با توجه به نگرانیهایی که در زمینه ریسکهای ژئوپولیتیک انرژی دارد و هزینههای زیست محیطی که تکیه بر سوختهای فسیلی به همراه دارند نیروگاههای هستهای در حال حاضر بهترین گزینه هستند و به هیچ وجه قصد آن را نیز ندارد که این نیروگاهها را از رده خارج کند. بنابراین به صورت خلاصه باید گفت که حداقل در آینده میان مدت نیروگاههای هستهای میتوانند یک پاسخ مناسب برای رویارویی با ریسکهای ژئوپولیتیک انرژی باشند، آن هم به یک شرط: ظرفیت تولید این نیروگاهها به قدری بالا باشند که هزینه نگهداری و تولید برق هستهای برای اقتصاد یک کشور مقرون به صرفه باشد و بتواند زمینه را برای کاهش ریسکهای ژئوپولیتیک انرژی فراهم کند. شاید یکی از عوامل مهمی که باعث شده است آلمان از راکتورهای هستهای صرف نظر کند، هزینههای غیر اقتصادی فعالیت نیروگاههای هستهای این کشور بوده است. این موضوع نشان میدهد که مسئله کاربرد راکتورهای هستهای برای رویارویی با ریسکهای ژئوپولیتیک انرژی یک نسخه فراگیر نیست که قابلیت اجرایی برای همه کشورها را داشته باشد. چرا که بدون محاسبه اقتصادی سود و زیان آنها برای اقتصاد یک کشور تصمیمگیری در مورد تاثیرگذاری آنها بسیار دشوار خواهد بود.