دو کشور چین و قطر در یکی از بزرگترین قراردادهای گازی طول تاریخ باعث بهوجودآمدن یک تحول جدید در ژئوپلیتیک انرژی جهان گردیدهاند. این دو کشور با امضای یک قرارداد ۲۷ساله تجاری در حوزه انرژی که تا سال 2050 میلادی اعتبار دارد به توافق رسیدهاند که سالیانه 40 میلیون تن گاز طبیعی از قطر به چین صادر شود. ارزش این قرارداد که 60 میلیارد دلار است نشاندهنده یک تغییر شگرف در ژئوپلیتیک انرژی جهان است که دامنه تأثیر آن بر سایر بازیگران عمده بازار گاز طبیعی جهان و بهخصوص ایران و روسیه گسترده خواهد بود.
فرایند مذاکرات و دیپلماسی انرژی میان چین و قطر که با نقش آفرینی دو شرکت بزرگ سینوپک چین و قطر انرژی همراه بوده است بیش از یک سال به طول انجامیده است و در چارچوب آن طرفین به توافق رسیده اند که در قالب یک قرارداد طولانیمدت و با نرخ تقریباً ثابت این حجم عظیم از گاز طبیعی از کشور قطر به بازارهای انرژی چین صادر شود. از نظر ژئوپلیتیک انرژی این قرارداد برای چین باعث خواهد شد که:
در یک بازه زمانی طولانی مدت چین به جریان پیوسته گاز طبیعی از قطر به بازارهای خود اطمینان پیدا کند و در چارچوب این قرارداد که قیمت های بلندمدت گاز پیش بینی و مدیریت شده است از تحمیل هزینه های زائد بر مصرف کنندگان نهایی در بازار چین جلوگیری شود. این موضوع باعث خواهد شد که در بازارهای انرژی چین فرایند عرضه گاز طبیعی از شرکت های واردکننده گاز به مصرف کنندگان نهایی از ثبات بالایی برخوردار شود و بهاینترتیب ریسک های ژئوپلیتیک انرژی همزمان برای هر دو گروه عرضه کنندگان و مصرف کنندگان نهایی کاهش یابد. چنین وضعیتی از نظر ژئواکونومیک فرصت آن را به وجود می آورد تا در بازارهای داخلی چین ریسک های مرتبط باانرژی به شکل قابلتوجهی مدیریت شود و بهاینترتیب دامنه تأثیرات آنی ناشی از تلاطم در بازارهای جهانی انرژی بر اقتصاد چین کاسته شود. بهعبارتدیگر، این رویکرد چین را باید یک نگاه جدید به ژئوپلیتیک انرژی دانست که در چارچوب آن تلاش می شود تا با درنظرگرفتن ریسک های ژئوپلیتیک انرژی در مقیاس جهانی زمینه کاهش ریسک های اقتصادی در بازارهای داخلی فراهم شده و بهصورت همزمان بر ثبات بازارهای مالی چین در بلندمدت افزوده شود.
در طرف مقابل، این معامله بلندمدت برای قطر از یک اهمیت استراتژیک برخوردار است؛
برآوردهای اقتصادی نشاندهنده آن است که از زمان کشف میدان گازی پارس جنوبی که در قطر از آن با عنوان گنبد شمالی یاد می شود، قطر بیش از 400 میلیارد دلار در فرایند توسعه میادین انرژی خود سرمایه گذاری کرده است. در مقام مقایسه با سرمایه گذاری های گذشته قطر بر صنایع انرژی خود باید گفت که این امیرنشین حاشیه جنوبی خلیجفارس توانسته است معادل 15 درصد کل سرمایه گذاری صورتگرفته در بخش انرژی خود قرارداد امضا نماید که از نظر ژئوپلیتیک انرژی به معنای ایجاد یک فرصت ژئوپلیتیک جدید برای اقتصاد قطر است. جدای از آمارها و ارقام ریاضی که در زمینه تولید گاز طبیعی قطر و درآمدهای این کشور وجود دارد، نکته بسیار مهم دیگری که در این زمینه وجود دارد آن است که قطر با انعقاد این قرارداد بلندمدت یک رویکرد آینده نگرانه را در مورد بازارهای انرژی جهان موردتوجه قرار داده است تا همزمان با درنظرگرفتن فرایندهای بلندمدت حاکم بر بازارهای جهانی انرژی، به گونه ای ریسک های ژئوپلیتیک انرژی خود را مدیریت نماید که در نهایت باعث فراهمآوردن یک درآمد خارجی تثبیت شده با ریسک کمتر شده و در نهایت اقتصاد این کشور فرصت آن را بیابد تا با کاهش دامنه های ریسک های اقتصادی با یکروند ثابت و مدیریت شده به فعالیت خود ادامه بدهد. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت آن است که در چارچوب این قرارداد شرکت قطر انرژی مسئولیت تحویل تمام گاز تولید شده را در چین به عهده گرفته است. این امر به معنای آن است که همزمان با تلاش قطر برای تبدیلشدن به بزرگترین تولیدکننده گاز طبیعی جهان، این کشور در جستجوی آن است که با تبدیل ناوگان حمل گاز مایع خود به یکی از بزرگترین حمل کنندگان انرژی جهان در حوزه نقلوانتقال انرژی گاز نیز به یکی از بازیگران عمده جهانی تبدیل شود. این رویکرد جدید به قطر اجازه خواهد داد تا به یاری توسعه ناوگان حمل گاز مایع خود به یک بازیگر برتر با انعطاف پذیری بالا در ژئوپلیتیک انرژی جهان تبدیل شود و بهاینترتیب بر میزان وابستگی مصرف کنندگان گاز طبیعی جهان به این کشور افزوده شود.
نوع قرارداد امضا شده میان سینوپک چین و قطر انرژی نشاندهنده آن است که دو کشور چین و قطر بهعنوان بازیگران مهم در عرصه ژئوپلیتیک انرژی هرکدام با درنظرگرفتن ریسک های ژئوپلیتیکی که تهاجم نظامی روسیه به اوکراین برای بازارهای انرژی جهان ایجاد کرده است به دنبال دستیابی به ثبات در تأمین منافع ملی خود در حوزه انرژی هستند و از این رهگذر تلاش می کنند تا با انعقاد قراردادهای گازی با ساختارهای حقوقی، مالی و عملیاتی جدید از میزان ریسک های ژئوپلیتیک انرژی خود بکاهند. چرا که باتوجهبه برنامه قطر، این قرارداد به چین و شرکت انرژی سینوپک اجازه آن را می دهد تا بهعنوان یکی از شرکای اصلی گاز طبیعی قطر تبدیل شوند. از نظر حقوقی، در برنامه راهبردی بلندمدتی که قطر برای توسعه میادین گازی خود تأمین کرده است پیش بینی شده است که شرکت قطر انرژی بهصورت شراکت اقتصادی در برنامه های توسعه جدید گام بردارد و در این چارچوب قرار است که این شرکت دولتی تنها 75 درصد سهام این میادین گازی را در اختیار خود نگاه دارد و در عوض 25 درصد سهام در قالب 5 بلوک 5 درصدی به 5 شریک خارجی قطر واگذار گردد. در نتیجه این قرارداد گازی، شرکت سینوپک بهعنوان اولین شریک عمده تجاری قطر فرصت آن را پیدا می کند تا 5 درصد از سهام، تولید و سود ناشی از توسعه میادین گازی قطر را در اختیار خود بگیرد و بهاینترتیب در بازارهای انرژی جهان به یک بازیگر با مزیت رقابتی تبدیل گردد.
در طرف مقابل، در این ساختار حقوقی جدید که برای قراردادهای دولتی صدور گاز قطر در نظر گرفته شده است پیش بینی شده است که با درگیرکردن 5 شرکت بزرگ انرژی در طرح های توسعه گاز طبیعی قطر زمینه برای وابستگی کشورهای بزرگ مصرفکننده انرژی جهان به کشور قطر فراهم گردد و بهاینترتیب یک شبکه با شش بازیگر عمده انرژی (قطر بهعلاوه 5 شریک عمده گازی جدید) به وجود آید که منافع مشترک آن ها باعث کاهش ریسکهای ژئوپلیتیک انرژی قطر گردد. به نظر می رسد این رویکرد قطر ناشی از ادراک صحیح ریسک های ژئوپلیتیک جدیدی است که بر اقتصاد انرژی روسیه در یک سال گذشته تحمیل شده است و این کشور را برای رسوخ به بازارهای انرژی جهان سرگردان بازارهای سیاه انرژی کرده است و بهاینترتیب باعث شده است که روسیه گاز طبیعی و نفت خام خود را با تخفیف های قابلتوجه به مشتریان آسیایی تحویل دهد. بهاینترتیب باید گفت، در حوزه ژئوپلیتیک انرژی، قطر در حال پیمودن مسیرهای جدیدی است که باعث کاهش ریسک های ژئوپلیتیک انرژی این کشور می گردد. این در حالی است که باتوجهبه تحریم های اقتصادی که علیه ایران وضع شده است چنین قراردادهای بزرگی را که قطر آن ها را امضا کرده است باید بهعنوان ریسک های ژئوپلیتیک انرژی جدید برای جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفت که تأثیرات آن بر اقتصاد ایران قابلتوجه خواهد بود.