قطر را باید یکی از مهمترین بازیگران اقتصادی منطقه ژئوپلیتیک خاورمیانه در نظر گرفت. چرا که این کشور مجموعهای از راهبردهای متنوع اقتصادی را برای دستیابی به رشد اقتصادی، تنوع در زیرساختهای اقتصادی، ایجاد رفاه و توسعه انسانی به کار گرفته است که میتوانند در بلندمدت این کشور را به یکی از کانونهای مهم تصمیمسازی اقتصادی در خاورمیانه تبدیل کند. برای ادراک این موضوع نیاز است که بهصورت مؤثری به تحلیل ساختار اقتصاد سیاسی قطر پرداخته شود تا در ادامه بتوان یک تصویر روشن از رویکردهای آیندهنگرانه این کشور ثروتمند ارائه داد. نخستین گام در این مسیر میتواند تحلیل ژئوپلیتیک انرژی قطر و ریسکهای آن باشد.
کشور قطر علیرغم مساحت جغرافیایی اندکی که دارد، از نظر اقتصادی در میان ده کشور ثروتمند جهان قرار میگیرد. نسبت سرانه قدرت خرید و سرانه تولید ناخالص داخلی این کشور به ترتیب بیش از 120 و 88 هزار دلار است. این درآمد سرانه بهصورت کلی میتواند محصول صادرات گاز طبیعی، نفت خام، مواد پتروشیمی و آلومینیوم در نظر گرفته شود که به ترتیب رتبههای نخست تا چهارم را در سبد صادرات قطر به خود اختصاص داده است. گاز طبیعی و نفت خام در مجموع بیش از 70 درصد درآمدهای کلی حکومت قطر را به خود اختصاص داده است، 60 درصد تولید ناخالص داخلی و بیش از 85 درصد از درآمدهای خارجی قطر را تأمین میکند. افزون بر این به سبب آنکه قطر از نظر ذخایر اثبات شده گاز طبیعی و صادرات آن به ترتیب در رتبههای سوم و دوم قرار گرفته است این فرصت برای این کشور فراهم شده است تا با صدور این حاملهای انرژی درآمد قابلتوجهی را به دست بیاورد.
اما این درآمدهای نفتی همواره برای اقتصاد قطر تضمین شده نبوده است. در حدفاصل سالهای 1939 که برای نخستینبار نفت در قطر کشف شد تا سالهای ابتدایی دهه 70 میلادی قطر به سبب کمبود درآمدهای خارجی و ضعف زیرساختهای اقتصادی در میان فقیرترین کشورهای جهان قرار داشت. در دهه 1970 میلادی در نتیجه شوک نفتی که کشورهای تولیدکننده نفت عرب به اقتصاد جهان وارد کردند و قیمت نفت رو به فزونی گرفت فرصت آن برای این کشور فراهم شد تا خود را از فهرست کشورهای فقیر جهان جدا کند. اما این روند در سال 1982 میلادی و با کاهش قیمت جهانی نفت و تداوم آن در بازارهای جهانی نهتنها متوقف شد، بلکه باعث کاهش تولید نفت، سقوط اقتصاد قطر، تعدیل گسترده نیروی کار و ورشکستگی بسیاری از مشاغل و شرکتهای مستقر در این کشور کوچک گردید. این بحران اقتصادی برای هفت سال برای قطر ادامه داشت و به این امیرنشین کوچک آموخت که تا چه اندازه اقتصاد این کشور در برابر روندهای حاکم بر بازارهای جهانی آسیبپذیر است. در دهه 90 میلادی با تغییر در اقتصاد جهانی، پایان مناقشه نظامی ایران و عراق و اخراج ارتش عراق از خاک کویت در سال 1991 میلادی فرصت دیگری برای اقتصاد قطر به وجود آمد تا به بازسازی خود بپردازد. در این دوره مهمترین فرصت ژئواکونومیک قطر هنگامی به وجود آمد که در پایان دهه 80 میلادی ثابت شد که این کشور یکی از ذخایر گازی عظیم جهان را در اختیار دارد که حجم آن به بیش از 7000 کیلومتر مکعب میرسد. باتوجهبه تخریب زیرساختهای انرژی و صنعتی ایران و بحران اقتصادی که گریبان رقیب گازی را گرفته بود، قطر یک مزایده 1.5 میلیارد دلاری برای توسعه فاز نخست میدان گازی شمالی خود برگزار کرد و بهسرعت عملیات اجرایی آن را آغاز نمود و در سال 1991 میلادی به اتمام رساند. در این سال با کامل شدن این پروژه استخراج گاز اقتصاد قطر یک رشد شگفت را تجربه کرد که باعث متحول شدن اقتصاد این کشور گردید. نتیجه این درآمد سرشار گازی منابع مالی عظیمی بود که به این کشور اجازه داد تا برای استخراج گاز طبیعی و صادرات آن بر دامنه سرمایهگذاریهای خود بیفزاید. گام دوم مهم قطر، ایجاد بزرگترین تأسیسات گاز طبیعی مایع در جهان بود که در سال 1996 افتتاح شد و به این کشور اجازه داد تا بازار بزرگ گاز طبیعی ژاپن را در دست بگیرد. بهاینترتیب، منابع مالی عظیمی در اختیار این کشور قرار گرفت که به این کشور اجازه داد تا بیش از 30 فاز مختلف توسعه میادین گازی و نفتی را در دو دهه بعد عملیاتی نموده و در نتیجه به دومین صادرکننده عمده گاز طبیعی جهان تبدیل شود.
طی این دوره، بزرگترین واردکنندگان محصولات قطر که شامل فولاد، مواد شیمیایی، مواد پتروشیمی، نفت خام و گاز طبیعی میشوند به ترتیب کشورهای ژاپن، کره جنوبی و هند بودند که برای واردات انرژی به منطقه خاورمیانه وابسته بودند. در دهه نخست هزاره سوم، با آغاز تحریمهای بینالمللی علیه ایران، قطر فرصت آن را یافت تا چین را نیز به فهرست بزرگترین مشتریان گازی خود اضافه کند.
نمودار 1: وارد کنندگان عمده انرژی از قطر
نمودار 2: بزرگترین صادرکنندگان محصولات به کشور قطر
بزرگترین شرکای تجاری قطر که این کشور از آنها واردات خود را انجام میدهد به ترتیب عبارتاند از: اتحادیه اروپا، ایالات متحده امریکا و بریتانیا. آمارها اقتصادی از حقیقتی شگرف در اقتصاد قطر حکایت دارند. درحالیکه این کشور بخش عمده درآمدهای خود از کشورهای آسیایی به دست میآورد (بیش از 77 درصد درآمدهای خارجی)، قطر بیش از 53.08 درصد از اقلام موردنیاز خود را به ترتیب از اتحادیه اروپا، ایالات متحده و بریتانیا تأمین میکند. این امر بیانگر آن است که قطر در حوزه ژئوپلیتیک انرژی برای کشورهای غربی که متحدان اصلی این کشور هستند در 3 بعد مختلف دارای اهمیت راهبردی است:
(1) کشور قطر به علت سهم قابلتوجهی که در صدور گاز طبیعی دارد و همزمان توانایی تولید نفت مناسبی که برای ایجاد توازن در بازار انرژی حیاتی است، یک بازیگر مهم برای ایجاد امنیت انرژی در اقتصاد جهان است؛
(2) هرچند در بخش انرژی شرکای عمده قطر در شرق قرار دارند، اما جریان جهانی سرمایه قطر از شرق بهسوی غرب است؛ بنابراین تأثیر اقتصاد انرژی قطر در چرخه سرمایههای غربی و ایجاد اشتغال و فرصتهای جدید اقتصادی بهاندازه شرق جهان مهم است؛
(3) مازاد درآمدهای نفتی و موازنه تجاری مثبت به قطر اجازه آن را داده است که به یکی از بزرگترین سرمایهگذاران دولتی جهان تبدیل شود. بخش عمده این سرمایهگذاریها در کشورهای غربی، مناطق جغرافیایی و صنایعی صورتگرفته است که از امنیت بالا و ریسک ژئوپلیتیک اندکی برخوردار هستند.
برآوردهای اولیه تیم پژوهش، مبین این نکته است که موازنه تجاری قطر در مجموع مثبت 59 درصد که به این کشور اجازه میدهد همزمان منابع مالی قابلتوجهی برای سرمایهگذاری داخلی و خارجی در اختیار داشته باشد. بهعبارتدیگر، قطر یکی از بزرگترین منابع مالی جهان را در اختیار دارد که بهصورت سالیانه در حال افزایش است. همین منابع مالی عظیم برای قطر فرصت آن را به وجود آورده است تا از مازاد درآمد خود برای سرمایهگذاری خارجی، گسترش دیپلماسی اقتصادی و سیاسی، نقشآفرینی سیاسی در مناقشات منطقهای و جهانی و در نهایت ایجاد یک مرکز رسانهای بزرگ و مدرن استفاده کند که باعث شدهاند قطر با وجود ضعفهایی که در زمینه جمعیت، مساحت، نیروی نظامی و … دارد در حد و اندازه یک قدرت متوسط جهانی ظاهر شود و به تأثیرگذاری بر سیاست جهانی بپردازد. این نقشآفرینی که در سه بعد دیپلماسی اقتصادی، سیاسی و رسانهای از سوی قطر پیگیری میشود این کشور را به یک بازیگر فعال در اقتصاد و سیاست جهانی تبدیل کرده است که از توانایی تأثیرگذاری بر روندهای مختلف برخوردار است. فرجام این پویایی اقتصادی و سیاسی میتواند کاهش ریسکهای ژئوپلیتیکی باشد که این کشور با آنها روبهرو است. به بیانی دیگر، قطر با آگاهی و تجربه تاریخی و اقتصادی گرانقیمتی که بهمرورزمان به دست آورده است توانسته است بخشی از نقاط ضعف خود را برطرف سازد که بهصورت تاریخی باعث آسیبپذیری اقتصاد این کشور شده بود. این نکته همان مسئلهای است که در آینده باید برای ترسیم و تنظیم پروفایل ریسکهای ژئوپلیتیک قطر بر روی آن تأکید ورزید.