پادشاهی قطر در چارچوب چشمانداز توسعه ملّی قطر به دنبال آن است که بهسرعت مسیر تحول اقتصادی را طی نموده و در آینده نهتنها به یکی از بازیگران مهم جهانی تبدیل شود، بلکه از میزان وابستگی اقتصاد خویش به فروش گاز و نفت طبیعی بکاهد. همان گونه که پیشازاین نیز در تحلیلهای دیگر اشاره شد، قطر اهداف متعدد و راهبردهایی متناظر با این اهداف را تعیین کرده است تا بتواند این مسیر را بپیماید. اما این راهبردها با وجود فرصتهایی که با خود به همراه دارند زمینهساز بروز چالشهایی هستند که برتری یافتن بر آنها برای اقتصاد، سیاست و جغرافیای قطر بسیار دشوار خواهد بود. منبع ژئواکونومیک چالشهای پیش روی چشمانداز ملّی قطر 2030 ریشه در چهار عامل زیر دارند:
(1) محدودیتهای ناشی از جغرافیای طبیعی قطر؛
(2) محدودیتهای ناشی از دموگرافی قطر؛
(3) محدودیتهای ناشی از آسیبپذیری زیستمحیطی؛
(4) محدودیتهای ناشی از تأکید بر فرهنگ اسلامی در اقتصاد در حال تحول جهانی.
شبهجزیره قطر از آن دست مناطق جغرافیایی است که هرچند از نظر منابع سوختهای فسیلی دارای ثروت هنگفتی است، اما از نظر بنیادهای جغرافیایی با چالشهایی مهم نظیر ضعف پدیدههای طبیعی، فقر منابع طبیعی ـ زیستی، شکنندگی محیطزیست، فقدان تنوع اقلیمی، و فقدان دسترسی مناسب و ارزان به منابع زیستی ارزانقیمت روبهرو است. از طرف دیگر، ساختار هرم جمعیتی و توزیع جمعیت بومی و مهاجر نیز نشان میدهد که از نظر جغرافیای جمعیت کشور قطر زمینههای اندکی برای بهرهوری اقتصادی بدون نیروی کار مهاجر در اختیار دارد که باعث میشود اقتصاد این کشور بهصورت فزایندهای به فعالیت نیروی انسانی خارجی متکی باشد. افزون بر این، سطح بالای درآمد سرانه (در حدود 62 هزار دلار) که در اختیار شهروندان قطری قرار گرفته است باعث شده است که حجم قابلتوجهی از جمعیت این کشور انگیزه مناسبی را برای مشارکت در تولید اقتصادی نداشته باشند. همزمان، نگرش مبتنی بر همگامسازی رویکردهای انسانگرایانه با ضرورت حفاظت از قوانین اسلامی باعث شده است که این کشور در زمینه بهرهبرداری از نیروی انسانی که پیرو دین اسلام نیستند با چالشهایی روبهرو شود.
برای مدیریت این چالشها، حکومت قطر مجبور است که سرمایهگذاری گستردهای را در زمینه جغرافیای طبیعی و محیطزیست انجام دهد که متضمن تقویت بنیادهای زیستی جغرافیای این کشور و همچنین افزایش تابآوری زیستمحیطی این سرزمین گردد. این چالش و راهحل آن امری است که میتواند برای اقتصاد قطر هزینهزا باشد، اما در صورت موفقیت از نظر ژئواکونومیک نهتنها باعث کاهش وابستگی این کشور به جهان خارج میگردد، بلکه میتواند زمینه را برای تسریع روند تحول اقتصادی فراهم کند. در این حوزه مهمترین فرصتی که در اختیار ایران قرار دارد مشارکت در فرایندهای توسعه زیستمحیطی است که متأسفانه به سبب ضعف در دانش بومی ایران مقداری دور از ذهن خواهد بود. اما، ایران میتواند در این بخش با استفاده از نیروی انسانی آموزشدیده و جوانی که در اختیار دارد بر میزان نفوذ و حضور خود در این کشور بیفزاید.
در زمینه آسیبپذیری زیستمحیطی، جمهوری اسلامی ایران میتواند با توسعه همکاریهای اقتصادی و فنی با کشور قطر در قبال در اختیار دادن برخی از منابع زیستمحیطی خود نظیر فناوری و منابع کشاورزی به یک شریک زیستمحیطی فعال برای قطر تأمین شود و همزمان از منافع ژئواکونومیک این شراکت نوین اقتصادی بهرهمند گردد. اما به نظر میرسد که مهمترین برگ برندهای که در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار دارد نیروی انسانی آموزشدیده، جوان و سطح بالایی است که در زمینه توسعه و فناوریهای جدید در اختیار دارد که به سبب اشتراکات مذهبی و فرهنگی با کشور قطر میتوانند بخشی از نگرانیهای حکومت قطر را در زمینه بههمخوردن ترکیب مذهبی جامعه قطر را مرتفع سازند.
نیروی انسانی کارآمد و منطقهای برای قطر یک فرصت جدید برای توسعه اقتصادی فراهم نموده و به این کشور اجازه میدهد تا فرایندهای توسعه انسانی، اقتصادی و اجتماعی خویش را بهصورت قابلتوجهی بهبود بخشد. همزمان، حضور نیروی انسانی ایرانی در قطر، این فرصت را برای ایران به وجود میآورد تا در فرایند جهانیشدن پایتخت قطر، شهر دوحه، به یک شریک قابلاتکا و کارآمد تبدیل شود و بهصورت همزمان از حضور و فعالیت این نیروی انسانی در قطر بهعنوان یک ابزار مکمل برای ادغام در اقتصاد جهانی بهره جوید.
علت اهمیت یافتن فعالیت نیروی انسانی ایرانی در اقتصاد قطر به این دلیل است که این کشور تلاش دارد در دو دهه آینده به یکی از کانونهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جهان تبدیل شود. دور شدن ایران از بازار جذاب کار قطر میتواند دو ریسک ژئواکونومیک عمده را به همراه داشته باشد:
(1) جایگزینی نیروی انسانی موردنیاز قطر توسط شهروندان کشورهایی که ایران با آنها در رقابت ژئواکونومیک به سر میبرد. بهعنوان نمونه، شهروندان آموزشدیده کشور ترکیه از نظر کیفیت آموزش و مهارتهای شغلی مهمترین رقیب منطقهای ایران خواهند بود. توسعه فرایند نفوذ فرهنگی و انسانی ترکیه در قطر به این کشور اجازه میدهد که در معادلات ژئواکونومیک غرب آسیا در مقابل ایران، دست برتر را داشته باشد. چرا که این نیروی انسانی میتواند نهتنها بخشی از منابع اقتصادی قطر را به کشور خود هدایت نمایند، بلکه از این توانایی برخوردار هستند که نقش کاتالیزور را در توسعه همکاریهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی میان کشور خود و قطر ایفا نمایند و در نتیجه زمینه را برای تأمین منافع ملّی ترکیه فراهم کنند.
(2) به نظر میرسد که جایگزین مطلوب برای اقتصاد ایران جهت ارتباط با اقتصاد جهانی؛ شهر دوحه باشد. این شهر پایتخت مستقلترین کشور عرب خاورمیانه است که همواره از نظر ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک به دنبال به چالش کشیدن هژمون عربستان بر جهان عرب است. بیتوجه به این فرصت ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک میتواند باعث ازدسترفتن یک فرصت مولّد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی برای ایجاد ارتباطات خلاقانه و کارآمد با کشورهای منطقه خاورمیانه گردد.
مجموع این شرایط نشانگر آن است که حضور نیروی انسانی ایران در قطر میتواند پیامدهای تأثیرگذاری برای اقتصاد و ژئو اکونومی ایران داشته باشد که مهمترین آنها عبارت هستند از:
(1) اعزام نیروی کار جویای کار ایرانی به کشورهای همسایه و کاهش مشکل مرتبط با بحران اشتغال در ایران؛
(2) ایجاد منبع درآمد ارزی جدید برای اقتصاد ایران؛
(3) گسترش سطح همکاریهای منطقهای ایران با همسایگان؛
(4) استفاده از مزیتهای جغرافیایی، ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک دوحه برای ایجاد ارتباط اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی؛
(5) فراهم نمودن شرایط مناسب برای تسریع فرایند ادغام نیروی انسانی ایران با اقتصاد جهانی؛
(6) کسب نفوذ ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک در حاشیه جنوبی خلیجفارس بهواسطه تأثیرگذاری ایران بر ترکیب جمعیتی کشور قطر؛
(8) کسب مزیتهای ژئواکونومیک جدید برای حضور موفق ایران در رقابتهای ژئواکونومیک غرب آسیا که در حال پیچیدهتر شدن هستند.
بهاینترتیب میتوان گفت که اعزام نیروی انسانی ایران به پایتخت قطر که در حال تحول از یک اقتصاد مبتنی بر فروش انرژی فسیلی به یک اقتصاد مبتنی بر خدمات جهانی اطلاعات و دانش است یک فرصت ژئواکونومیک عمده برای ایران ایجاد مینماید تا نیروی انسانی خود را در سطوح بالای مدیریتی و عملّیاتی اقتصادهای کشورهای همسایه به کار گرفته و در بلندمدت از فعالیتهای مولّد اقتصادی آنان برای ایجاد فرصتهای جدید اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بهرهبرداری نماید. این موضوع امری است که در فرایند محاسبه ریسکهای ژئوپلیتیک منطقهای میتواند به ایران کمک کند تا در شرایط و موقعیت مناسب از چالشهایی که کشورهای دیگر با آنها روبهرو هستند برای دستیابی به اهداف بلندمدت خویش بهرهبرداری کند.