حضور در بازارهای انرژی جهان بدون توجه به نقش راهبردی حملونقل دریایی قابلتوجه نخواهد بود. به بیان دیگر باید گفت که صنعت حملونقل دریایی رکن اساسی نقش آفرینی در بازارهای جهانی و یکی از ابزارهای اصلی برای ایجاد فرصت های ژئوپلیتیک است که بیش از همه می توان تأثیرات آن را در حوزه ژئوپلیتیک انرژی مشاهده کرد. همین موضوع باعث شده است که کشورهای مختلف برای کاهش وابستگی خود به سایر بازیگران جهانی به توسعه زیرساختهای حملونقل دریایی و حمایت از شرکت های ملی یا دارای پرچم بپردازند و بهاینترتیب از میزان ریسک های ژئوپلیتیک حوزه حملونقل خود بکاهند. این روند محدود به کشورها نیست و دهه ها است که شرکت های بزرگ فعال در زمینه نفت و گاز جهان نیز پا به عرصه حمل و نقل دریایی انرژی گذاشته اند و تلاش داشته اند تا با توسعه ناوگان حملونقل دریایی خود بر میزان مزیت های اقتصادی خود در رقابت با رقبای اقتصادی بیفزایند. اهمیت کسب مزیت در زمینه حملونقل انرژی در دریاها بهقدری گسترده است که تقریباً تمام شرکت های بزرگ تولیدکننده جهان در مسیر ایجاد چنین ناوگانی گام برداشته اند. این ناوگان های دریایی بهصورت گسترده در چهار حوزه زیر به فعالیت می پردازند:
(1) جابهجایی نفت خام؛
(2) حملونقل مشتقات نفتی؛
(3) جابهجایی تجهیزات نفتی؛ و
(4) جابهجایی گاز مایع از مبدأ تولید به مقصد.
اهمیت سه حوزه حملونقل دریایی در حوزه انرژی چنان آشکار بوده است که تقریباً همه شرکت های تولیدکننده نفت خام جهان به فراخور توانایی اقتصادی خود ناوگانی متناسب را ایجاد کرده اند. اما در مورد کشتی های حمل گاز مایع اوضاع بهصورت دیگری است. در حال حاضر بخش عمده وظیفه جابهجایی گاز مایع جهان را نه کشورهای تولیدکننده گاز طبیعی، بلکه شرکت های توزیعکننده گاز بر عهده دارند. همین موضوع باعث ایجاد یک مزیت ژئواکونومیک برای این شرکت ها شده است و موقعیت آن ها را در زمینه انعقاد قراردادهای خرید گاز طبیعی و توزیع آن در بازارهای هدف تقویت کرده است و در نهایت باعث کاهش هزینه تمام شده برای خریداران گاز مایع جهان شده است. همین موضوع باعث شده است که در دو دهه اخیر نگاه ها به سمت قراردادهای همکاری میان تولیدکنندگان گاز طبیعی و شرکت های بزرگ تولیدکننده کشتی معطوف شود. چرا که بسیاری از تولیدکنندگان گاز طبیعی که از نظر ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک در یک موقعیت نامطلوب در مقایسه با رقبا یا بازارهای مصرف قرار دارند به سبب بالابودن هزینه جابهجایی گاز طبیعی از طریق خط لوله بهناچار به سمت ایجاد ناوگان حملونقل دریایی گاز طبیعی حرکت کرده اند. یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گاز طبیعی جهان که در دو دهه اخیر چنین راهبردی را در زمینه ژئوپلیتیک انرژی موردتوجه قرار داده است کشور قطر است. قطر در حال حاضر پنجمین تولیدکننده گاز طبیعی جهان است. این کشور به سبب موقعیت جغرافیایی نامطلوبی که در آن قرار دارد از فرصت صدور گاز طبیعی با خط لوله محروم است. چرا که نخست، موقعیت جغرافیایی این کشور دسترسی قطر را به بازارهای بزرگ جهانی گاز طبیعی محدود کرده است، و دوم؛ قرارگرفتن این کشور در یک موقعیت شبهجزیرهای ساخت و توسعه خطوط لوله انتقال گاز طبیعی را برای قطر پرهزینه و غیراقتصادی ساخته است. همین موضوع در نهایت باعث گردید که قطر از ابتدای دهه 90 میلادی از طرح جایگزین تبدیل گاز طبیعی به گاز مایع استفاده کند و از سوپر تانکرهای مخصوص حمل گاز مایع برای دسترسی به بازارهای بزرگ گاز جهان استفاده کند. با این وجود، به سبب آن که بازارهای گاز طبیعی آمریکای شمالی و اروپا تحتتأثیر حضور کانادا و امریکا (در قاره آمریکا) و روسیه (در قاره اروپا) از نظر اقتصادی بهصورت کامل پذیرای گاز طبیعی قطر نبودند این کشور مجبور بود که از بازارهای جایگزین استفاده کند. اما وقوع جنگ اوکراین و استفاده روسیه از سلاح گاز طبیعی علیه قاره اروپا بسیاری از بازیگران ژئوپلیتیک انرژی را در جهان به این نتیجه رساند که بهتر است برای کاهش ریسک های ژئوپلیتیک انرژی خود در بلندمدت به دنبال منابع جایگزین باشند.
پیشازاین قطر با یک عملیات سرمایه گذاری طولانیمدت و جاهطلبانه در حوزه انرژی گاز که رقم آن به بیش از 400 میلیارد دلار می رسد توانسته بود که یک زیرساخت قدرتمند و مناسب برای تبدیل گاز طبیعی به گاز مایع ایجاد کند و از این نظر در مقابل سایر رقبای ژئوپلیتیک در حوزه انرژی به یک مزیت ژئواکونومیک دستیافته بود. با گسترش ریسک های ژئوپلیتیک انرژی در حوزه گاز بسیاری از بازارهای بزرگ مصرف انرژی جهان که به دنبال منابع تأمین گاز طبیعی بودند بهناچار قطر را در فهرست اولویت های انرژی خود قرار دادند و همین موضوع نیز به نوبه خود این فرصت ژئوپلیتیک را برای قطر فراهم کرد تا با استفاده از حذف ایران و روسیه از بازارهای گاز طبیعی جهان و همزمان ضعف زیرساخت های این دو رقیب عمده در تبدیل گاز طبیعی به گاز مایع خیز بلندی را برای تصاحب بازارهای گاز مایع جهان بردارد.
قطر برای آنکه به چنین مزیتی دست پیدا کند در چارچوب توسعه امکانات ترابری شرکت قطر انرژی یک برنامه بلندمدت را برای توسعه ناوگان سوپر تانکرهای حمل گاز مایع ایجاد کرده بود که باعث گردیده است در کنار وجود زیرساخت های پیشرفته تبدیل گاز طبیعی به گاز مایع، از مزیت ژئوپلیتیک حملونقل انرژی نیز برخوردار گردد. این مزیت ژئوپلیتیک در حوزه حملونقل گاز مایع در نهایت چین را ترغیب نمود که برای تأمین بخشی از نیازهای بلندمدت خود به گاز طبیعی قطر را انتخاب کند و باوجودآنکه دارای یک قرارداد راهبردی بلندمدت ۲۵ساله با ایران است، در حوزه ژئوپلیتیک انرژی اولویت را به دریافت گاز مایع از ایران بدهد. به عبارت دیگر، قطر با یک رویکرد بلندمدت که در نتیجه دو راهبرد زیر بوده است توانسته است محدودیت های ژئواکونومیکی که در زمینه گاز طبیعی با آن مواجه بوده است را به یک مزیت ژئواکونومیک قابلتوجه تبدیل کند:
(1) ایجاد زیرساخت های کارآمد برای تبدیل گاز طبیعی به گاز مایع؛
(2) توسعه ناوگان قدرتمندی از سوپر تانکرهای مخصوص حمل گاز مایع.
این مزیت ژئواکونومیک بسیاری از مصرفکنندگان گاز طبیعی جهان را ناخواسته به سمت گسترش همکاری های اقتصادی با قطر سوق داده است و در نهایت زمینه را برای برتری قطر در بازارهای گاز طبیعی جهان فراهم آورده است. این موفقیت قطر را باید مرهون آگاهی متخصصان ژئوپلیتیک انرژی قطر در زمینه ریسک های ژئوپلیتیک انرژی دانست. چرا که آنان با ادراک صحیح از وضعیت بازارهای جهانی، ارزیابی دقیق موقعیت ژئواکونومیک قطر در حوزه انرژی و شناخت ریسک ها و فرصت های ژئوپلیتیک انرژی با طراحی و اجرای یک برنامه عملیاتی بلندمدت نهتنها توانستند بر ضعف موقعیت ژئوپلیتیک خود در مقایسه با روسیه و ایران غلبه پیدا کنند، بلکه همین ضعف را به زمینه ای برای خلق یک فرصت جدید در حوزه ژئوپلیتیک انرژی تبدیل کنند. این همان رویکردی است که متأسفانه برای چند دهه از سوی ایران فراموش شده بود و باعث گردید ایران بهمرور مزیت ژئواکونومیک خود را در برابر قطر در حوزه صدور گاز طبیعی از دست بدهد. ضمن آن که گرفتار شدن در برنامه پرهزینه و مناقشه آمیز هسته ای زمینه مضاعفی برای آسیبدیدن موقعیت ژئواکونومیک ایران و ایجاد یک فرصت ژئوپلیتیک جدید برای قطر فراهم کرد که طلیعه پیامدهای آن را بهراحتی می توان مشاهده کرد.