انتقال انرژی و کنش‌گری نوین ژئوپلیتیکی قدرت‌ها

کانون اصلی رخدادهای جهانی در زمینه انتقال انرژی، ظهور انرژی‌های تجدیدپذیر، به‌ویژه خورشیدی و بادی و کاهش سوخت‌های فسیلی در آینده است. انرژی‌های تجدیدپذیر از بسیاری جهات با سوخت‌های فسیلی تفاوت دارند و این تفاوت‌ها پیامدهای ژئوپلیتیکی به همراه خواهد داشت. از جمله اینکه: اولاً، منابع انرژی تجدید‌پذیر در اکثر کشورها در دسترس هستند، خلاف سوخت‌های فسیلی که در مکان‌های جغرافیایی خاص متمرکز شده‌اند. این امر اهمیت نقاط خفه‌کننده[1] انرژی فعلی را کاهش می‌دهد، مانند کانال‌های باریک در مسیرهای دریایی که برای عرضه جهانی نفت حیاتی است. ثانیاً، بیشتر انرژی‌های تجدیدپذیر به شکل جریان هستند، درحالی‌که سوخت‌های فسیلی ذخایر هستند. ذخایر انرژی را می‌توان نگهداری کرد که مفید است؛ اما انرژی‌های تجدیدپذیر را فقط یک‌بار می‌توان استفاده کرد. در مقابل جریان‌ انرژی خود را خسته نمی‌کند و به‌سختی می‌توان آن را مختل کرد. سوم، منابع انرژی تجدیدپذیر را می‌توان تقریباً در هر مقیاسی به کار گرفت و به اشکال غیرمتمرکز تولید و مصرف انرژی کمک کرد. این به اثرات دموکراتیک انرژی‌های تجدیدپذیر می‌افزاید. چهارم، منابع انرژی تجدیدپذیر هزینه‌های نهایی تقریباً صفر دارند و برخی از آنها، مانند انرژی خورشیدی و بادی، به‌ازای هر دوبرابر شدن ظرفیت، تقریباً 20 درصد کاهش هزینه دارند. این وضعیت توانایی آنها را برای ایجاد تغییر افزایش می‌دهد اما نیاز به راه‌حل‌های نظارتی برای تضمین ثبات و سودآوری در بخش برق دارد.

بنابراین، باتوجه‌به آنچه گفته شد، تحول و انتقال انرژی یکی از عناصر اصلی در دوران کنونی رقابت‌های ژئوپلیتیکی و تغییر در جهان ژئو اکونومی است. این عامل در کنار دیگر عوامل قدرت و رقابت ژئوپلیتیکی از اهمیت قابل‌توجهی برخوردار است. در یک دیدگاه تاریخی، برای نزدیک به دو قرن، تمرکز جغرافیایی ذخایر نفت، گاز طبیعی و زغال‌سنگ به پیکربندی چشم‌انداز ژئوپلیتیکی و نظام ژئوپلیتیک جهانی کمک کرده است. زغال‌سنگ و نیروی بخار، انقلاب صنعتی را به حرکت درآوردند که به نوبه خود ژئوپلیتیک را در قرن نوزدهم شکل داد. از آن زمان، کنترل بر تولید و تجارت نفت، یکی از ویژگی‌های کلیدی سیاست قدرت قرن بیستم بوده است. قرن بیست و یکم نیز گذار از سوخت‌های فسیلی به انرژی‌های تجدیدپذیر می‌تواند روابط و رقابت‌های ژئوپلیتیکی قدرت جهانی را شکل ‌دهد.

موقعیت نسبی یک کشور در نظام ژئوپلیتیکی منطقه‌ای و جهانی، تحت‌تأثیر طیف وسیعی از ویژگی‌ها، از جمله تولید ناخالص داخلی، جمعیت، وسعت سرزمینی، منابع طبیعی، موقعیت ژئواستراتژیک، منابع نظامی و قدرت نرم است. از همین رو، کنترل و دسترسی به منابع و بازارهای انرژی مهم، یک دارایی مهم است. زیرا به کشورها این امکان را می‌دهد تا از منابع ملّی و حیاتی خود در داخل محافظت کنند و دارای نفوذ اقتصادی و سیاسی در خارج از مرزهای خود باشند. در مقایسه، کشورهایی که چنین دارایی‌هایی را ندارند، دارای اهرم فشار کمتر و آسیب‌پذیری بیشتری هستند؛ بنابراین رشد سریع انرژی‌های تجدیدپذیر احتمالاً قدرت و نفوذ برخی از کشورها و مناطق را نسبت به سایرین تغییر می‌دهد و نقشه ژئوپلیتیکی قرن بیست و یکم را دوباره ترسیم می‌کند.

اینکه چگونه کشورهای مختلف در زمینه انتقال انرژی عمل می‌کنند، تا حدودی بستگی به میزان مواجهه آنها با تغییرات در جریان تجارت سوخت فسیلی دارد. جایگاه آنها در مقایسه با انرژی پاک، رقابت تجاری برای تبدیل‌شدن به یک پیشرو یا رهبر در فناوری انرژی‌های تجدیدپذیر، به همان اندازه مهم است. اگرچه موضوع بسیار پیچیده است، نوآوری یک عامل تعیین‌کننده کلیدی برای چنین شتاب بخشیدن به چنین تغییری خواهد بود و اثر آن را می‌توان در شکل زیر دید.

شکل 1: تاثیر انتقال انرژی بر کشورها و گروه‌ها

در چنین وضعیتی، کشورهایی که از لحاظ تاریخی از نفوذ ژئوپلیتیکی برخوردار بوده‌اند به دلیل اینکه سوخت‌های فسیلی را تأمین می‌کنند، احتمالاً شاهد کاهش نفوذ و نفوذ جهانی خود خواهند بود، مگر اینکه بتوانند اقتصاد خود را برای عصر جدید انرژی نوسازی کنند؛ بنابراین بسیاری از کشورهای برخوردار از سوخت فسیلی قادر به ارائه قدرت بین‌المللی قابل‌توجهی هستند. آنها می‌توانند از رانت سوخت‌های فسیلی خود (تفاوت میان هزینه تولید و قیمت بازار سوخت‌های فسیلی) برای تأمین مالی توسعه اجتماعی ـ اقتصادی و تنوع اقتصادی استفاده کنند، قابلیت‌های نظامی خود را به میزان قابل‌توجهی تقویت کنند یا در دارایی‌ها خارجی مانند اوراق بهادار ایالات متحده سرمایه‌گذاری کنند. با تغییر رویکرد به تحول انرژی، انتظار می‌رود، چنین اقدامی بر قیمت سوخت‌های فسیلی و رانت‌های مربوط به آن فشار وارد کند. همچنین اگر درآمد سوخت‌های فسیلی کاهش یابد، این کشورها باید در اولویت‌ها و استراتژی‌های ملّی خود تجدیدنظر کنند. در چنین مسیری، چهار گروه از کشورها را می‌توان متمایز کرد:

1 ـ کشورهایی با انعطاف‌پذیری کم

این کشورها به‌شدت به رانت سوخت فسیلی وابسته هستند که معمولاً بیش از 20 درصد تولید ناخالص آنها را تشکیل می‌دهد. آنها همچنین به دلیل پایین بودن تولید ناخالص داخلی سرانه و منابع مالی محدود، انعطاف‌پذیری ندارند. از جمله این کشورها می‌توان به لیبی، آنگولا، جمهوری کنگو، تیمور شرقی و سودان جنوبی اشاره کرد.

2 ـ کشورهای با انعطاف‌پذیری بالا

این کشورها به‌شدت به رانت سوخت فسیلی وابسته هستند اما درآمد و ظرفیت کافی برای اختراع مجدد و انطباق با انتقال انرژی دارند. این کشورها شامل کشورهای خلیج‌فارس، مانند عربستان سعودی، قطر، کویت و امارات متحده عربی و برونئی هستند.

3 ـ کشورهای با انعطاف‌پذیری متوسط به پایین

این کشورها کاملاً در معرض خطر هستند؛ اما اقتصاد آنها نسبتاً انعطاف‌پذیر است. در نتیجه آنها باید قادر به مدیریت انتقال انرژی باشند. مشروط بر اینکه سیاست‌های مؤثری را برای تنوع بخشیدن به اقتصاد خود اجرا کنند. در این دسته می‌توان به کشورهایی مانند روسیه، ایران، الجزایر و آذربایجان اشاره کرد.

4 ـ کشورهای با انعطاف‌پذیری متوسط به بالا

رانت سوخت‌های فسیلی در این کشورها کمتر از 10 درصد تولید ناخالص داخلی است؛ بنابراین آنها کمتر در برابر انتقال انرژی آسیب‌پذیرند. ازاین‌دست کشورها می‌توان به مواردی مانند مالزی، بحرین، کلمبیا، نروژ اشاره کرد.

در بسیاری از کشورهای تولیدکننده نفت، یک قرارداد اجتماعی پنهانی وجود دارد که در آن اقتدار حکومت از ارائه خدمات یارانه‌ای سخاوتمندانه ناشی می‌شود. اگر درآمد نفتی آنها برای مدت طولانی کاهش یابد، این دولت‌ها برای ارائه برنامه‌های اجتماعی ـ اقتصادی که شهروندان انتظارش را داشتند، با مشکل مواجه خواهند شد. در نتیجه تغییر رویکرد به‌سوی انتقال انرژی‌های تجدیدپذیر، ممکن است مشروعیت حکومت را با مشکل رو‌به‌رو سازد و احتمالاً منجر به ناآرامی اجتماعی، درگیری‌های سیاسی و حتی خشونت می‌شود. در واقع، ظهور خلأ قدرت در دولت‌های نفتی به طور بالقوه بزرگ‌ترین خطر ژئوپلیتیکی انتقال انرژی است. این آسیب‌پذیری احتمالاً در کشورهایی که وابستگی به رانت نفت در آنها بالاتر است و سطوح بالایی از بیکاری جوانان وجود دارد، بیشتر است.

هرچند فاصله‌گرفتن از اقتصاد نفتی در کوتاه‌مدت مسائل و چالش‌های نگران‌کننده‌ای را ایجاد می‌کند. بااین‌حال، در بلندمدت، اقتصادهای مبتنی بر سوخت فسیلی این فرصت را دارند که خطرات ناشی از وابستگی به نفت را کاهش دهند و آینده اقتصادی باثبات‌تر، عادلانه‌تر و مولدتری برای مردم خود ایجاد کنند. مطالعات نشان می‌دهد که رانت‌های بزرگ نفتی می‌تواند چالش‌های جدی را ایجاد کند از جمله اینکه؛ رشد اقتصادی را تضعیف کند، نهادهای دموکراتیک را تسخیر کند، فساد را تحریک کند، مانع توسعه صنعت داخلی شود و درگیری‌ها را تشدید کند. درحالی‌که می‌توان از بسیاری از این اثرات نامطلوب از طریق حکمرانی خوب، حاکمیت قانون و سیاست‌های صحیح اجتناب کرد، با وجود این خطر قابل‌توجهی برای بسیاری از کشورهای نفت‌خیز باقی می‌ماند. در چنین وضعیتی، تنوع اقتصادی برای کاهش وابستگی به رانت نفت یکی از اهداف بلندمدت سیاست بسیاری از کشورهای صادرکننده نفت بوده است. به‌عنوان‌مثال، استراتژی تنوع اقتصادی و کربن‌زدایی در امارات نشان می‌دهد که چگونه تصمیم‌گیری روشنگرانه می‌تواند خطرات را کاهش دهد. سیاست انرژی امارات متحده عربی سهم 44 درصدی از انرژی پاک و 70 درصد کربن‌زدایی اقتصاد را تا سال 2050 پیش‌بینی می‌کند. بااین‌حال، کشورهای محدودی توانستند با موفقیت منابع خود را سرمایه‌گذاری کرده و یک اقتصاد قوی و متنوع ایجاد کنند. به‌استثنای مالزی و امارات، تعداد کمی از صادرکنندگان نفت از قانون هارتویک[2] پیروی کرده‌اند که بیان می‌کند، برای حفظ مصرف سرانه بلندمدت، دارایی‌های زیرزمینی (مانند نفت، گاز و زغال‌سنگ) باید به دارایی‌های سطحی قابل تکرار تبدیل شوند (مانند سرمایه انسانی یا فیزیکی).

در سال‌های اخیر، با درک واقعیت جدید، چندین کشور صادرکننده نفت، برنامه‌هایی را برای تنوع بخشیدن به اقتصاد و افزایش انعطاف‌پذیری خود تدوین کرده‌اند که از جمله آنها می‌توان به کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس اشاره کرد.

باتوجه‌به آنچه بیان شد، کشورهایی که می‌توانند از فناوری‌های جدید انرژی‌های تجدیدپذیر بهره ببرند، می‌توانند انتظار آن را داشته باشند تا وزن و منزلت ژئوپلیتیکی خود را در سطح ژئوپلیتیک منطقه‌ای و جهانی افزایش دهند. در چنین موقعیتی، سه نوع کشور پتانسیل ظهور به‌عنوان قدرت‌های ژئو انرژی در زمینه انرژی‌های تجدیدپذیر قابل تشخیص هستند.

1 ـ کشورهایی که پتانسیل فنی بالایی برای تولید انرژی تجدیدپذیر دارند، درصورتی‌که بتوانند به صادرکنندگان قابل‌توجه برق یا سوخت تجدیدپذیر تبدیل شوند، سود زیادی خواهند برد. در این گروه، برخی از کشورها در حال حاضر به‌عنوان صادرکنندگان اصلی برق با انرژی‌های تجدیدپذیر هستند. برای مثال، برزیل یکی از صادرکنندگان اصلی برق تجدیدپذیر از آب است. همچنین نروژ به همسایگان خود برق صادر می‌کند و هلند در حال ساخت کابل‌های انتقال جدید به آلمان و بریتانیا است. لائوس و بوتان نیز برق تولید شده از برق‌آبی را به کشورهای همسایه صادر می‌کنند. صادرات برق بوتان به هند بیش از 27 درصد از درآمد دولت و 14 درصد از تولید ناخالص داخلی بوتان را افزایش داده است.

2 ـ  دسته دوم کشورهای غنی از مواد معدنی مانند بولیوی، مغولستان و جمهوری دموکراتیک کنگو هستند که از فرصت لازم برای تبدیل‌شدن به بخشی از تولید جهانی و زنجیره ارزش لازم برای فناوری‌های تجدیدپذیر برخوردارند. انجام این کار توسعه اقتصادی آنها را تقویت می‌کند، مشروط بر اینکه آنها سیاست‌ها و چارچوب‌های حاکمیتی درست را در جای خود قرار دهند.

3 ـ گروه سوم کشورهایی هستند که از حیث نوآوری‌های تکنولوژیکی در موقعیتی قرار دارند که بیشترین بهره را از تحول انرژی جهانی می‌برند. هیچ کشوری خود را در موقعیتی بهتر از چین برای تبدیل‌شدن به ابرقدرت انرژی‌های تجدیدپذیر جهان قرار نداده است. در مجموع، اکنون بزرگ‌ترین تولید‌کننده، صادرکننده و نصب‌کننده پنل‌های خورشیدی، توربین‌های بادی، باتری‌ها و وسایل نقلیه الکتریکی در جهان است که آن را در خط مقدم انتقال انرژی جهانی قرار می‌دهد.

مجموعه مباحث بالا نشان‌دهنده آن است که در طبقه‌بندی ریسک‌های ژئوپلیتیک انرژی باید مجموعه متنوعی از عوامل را در نظر گرفت که در اقتصاد سیاسی کشورهای تولیدکننده و مصرف‌کننده انرژی تأثیرگذار هستند. این عوامل در هر فضای جغرافیایی و تحت‌تأثیر ساختارهای حکمرانی، کارایی اقتصادی و عوامل ژئواکونومیک می‌توانند رفتار متفاوتی را از خود به نمایش بگذارند و در  نتیجه به نتایج احتمالاً متضادی نیز منجر شوند. همین موضوع مبین پیچیدگی‌هایی است که در زمینه ژئوپلیتیک انرژی و ارزیابی ریسک‌های مؤثر بر آن وجود دارد. در نتیجه به نظر می‌رسد که در آینده باید در فرایند تعریف، تشخیص، ارزیابی و تحلیل ریسک‌های ژئوپلیتیک انرژی با جمع‌آوری اطلاعات بیشتر و توسعه کنکاش به ابعاد مختلف اقتصاد سیاسی در  کشورهای  هدف تحلیل‌های جامع‌تری را فراهم نمود که در نهایت بتوان از آنها برای ارائه خدمات مناسب به مشتریان بهره‌برداری کرد.

[1] Choke Points

[2] Hartwick’s rule

 

 

 

در این باره بیشتر بخوانید

اشتراک گذاری:

برچسب های نوشته

مقالات اخیر

نوسانات طلا

راهنمای معاملات در نوسانات طلا

اولین سؤال طبیعی که برای جامعه تجاری مطرح می‌شود این است که مبانی اقتصادی قانع‌کننده پشت معامله در نوسانات کالا چیست؟ نوسانات با نوسانات قیمتی

درخواست تماس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ورکشاپ تخصصی

آموزش سواد مالی مدیران