از زمان روی کار آمدن حزب کمونیست در پکن و تشکیل دولت در تبعید چین ملی در تایوان در سال 1949 میلادی تا به این اندازه احتمال بروز جنگ میان تایوان و چین جدی نبوده است. تهاجم نظامی روسیه به اوکراین و عدم مداخله مستقیم متحدان غربی اوکراین در جنگ این ظن را به وجود آورده است که کشورهایی که در موقعیت مشابهی با اوکراین قرار دارند ممکن است در زمان رویارویی با ابرقدرتهای جهان نتوانند کمک های مستقیم دریافت کنند و در خطر اشغال قرار دارند. بااینوجود به نظر می رسد که موقعیت تایوان در مقایسه با اوکراین بسیار شکننده تر است و کشوری نیز که خطر آنی برای امنیت ملی و حاکمیت سرزمینی این کشور است بهمراتب نسبت به روسیه از قدرت، نفوذ و ابتکار عمل بیشتری برخوردار است.
خلاف تایوان، کشور اوکراین دارای مرزهای زمینی گسترده در شمال و غرب با کشورهای دیگر است که به این کشور اجازه داده است علیرغم عدم مداخله نظامی مستقیم متحدان غربی اوکراین در جنگ از آن ها تسلیحات و کمک های لجستیک دریافت کند. این در حالی است که کشور تایوان در مقایسه با اوکراین از موقعیت متمایزی از نظر جغرافیایی برخوردار است که زمینه ساز افزایش ریسک های ژئوپلیتیک این کشور شده است: کشور تایوان فاقد هرگونه همسایه زمینی است و کاملاً توسط آب احاطه شده است. این موضوع به ارتش قدرتمند چین اجازه می دهد که پیش، در طول و پس از حمله به محاصره دریایی تایوان مبادرت ورزد و به این ترتیب مانع از رسیدن کمک های لجستیکی آمریکا و غرب به تایوان شود. ضمن اینکه چین خلاف روسیه اقتصادی بسیار پویا، قدرتمند و فعال دارد که تحریم آن بدون شک باعث برهمخوردن ثبات در بازارهای جهانی خواهد شد. بهعبارتدیگر، کشور جمهوری خلق چین در مقام مقایسه با روسیه از نظر اقتصادی، سیاسی و عملیاتی از ابتکار عمل و آزادی بسیار بیشتری برخوردار است. ضمن آنکه اقتصاد چین به این کشور اجازه داده است تا بودجه نظامی خود را به بیش از 200 میلیارد دلار برساند و همزمان از یک نیروی دریایی گسترده تر و نیروی ذخیره بسیار بیشتری برخوردار است. مجموعه این شرایط در کنار حتمی بودن محاصره دریایی تایوان توسط چین و قطع خطوط ارتباطی این کشور با جهان باعث گردیده است که در تایوان بر روی ریسک های ژئوپلیتیک ناشی از بروز درگیری نظامی بیش از گذشته تمرکز شود.
استراتژیست های نظامی تایوان و نخبگان فکری و مالی حامی دولت تایوان اکنون با آگاهی از وضعیت شکننده ای که در آن قرار دارند دو رویکرد مکمل را برای گسترش توانایی مقاومت خویش در برابر چین موردتوجه قرار داده اند:
(1) توسعه برنامه های نظامی باهدف روزآمدکردن تجهیزات ارتش و ذخیره مهمات و تجهیزات نظامی برای یک مقاومت طولانیمدت همه جانبه در برابر ارتش جمهوری خلق چین؛
(2) تلاش برای سازماندهی یک ارتش ذخیره داوطلب که قادر باشد در کنار ارتش ملی تایوان در برابر ارتش چین به مقاومت بپردازد.
در راستای استراتژی دوم کشور 28 میلیوننفری تایوان با حمایت سرمایه داران تایوانی یک طرح مقاومت جاه طلبانه را در دستور کار خود قرار داده است: سازماندهی و آموزش 300 هزار نفر از شهروندان تایوانی داوطلب برای ایجاد یک نیروی مقاومت مکمل و باهدف مقاومت در برابر ارتش چین. هزینه های این طرح نظامی که ارقام و میزان آن محرمانه باقیمانده است از سوی چندین نفر از سرمایه داران بزرگ تایوانی تأمین شده است. بهعبارتدیگر،
(1) این طرح هیچگونه بار اضافی مالی برای دولت تایوان ایجاد نکرده است. علاوه بر این؛
(2) شرکت در این طرح کاملاً بهصورت داوطلبانه خواهد بود و این به معنای آن است که شهروندان برای سازماندهی در این نیروی داوطلب و آماده جنگ با هیچگونه اجبار قانونی برخوردار نیستند؛
(3) تجهیزات نظامی مورداستفاده توسط این نیروی داوطلب 300 هزارنفری نیز با هزینه سرمایه گذاران تایوانی از سوی دولت و ارتش تایوان تأمین و آماده خواهد شد.
در چارچوب این طرح قرار است که 300 هزار نفر از شهروندان تایوان آموزش های کاملاً تخصصی و نظامی را برابر یک برنامه تدوین شده توسط ارتش تایوان دریافت نمایند و با اصول کلی و تاکتیکی جنگ های کلاسیک، نامتقارن و چریکی آشنا شوند. پس از به پایان رسیدن این برنامه نظامی فشرده، آنان بهعنوان نیروی داوطلب در قالب یگان های مقاومت داوطلب که زیر نظر ارتش اداره می شوند سازماندهی می شوند و به زندگی عادی خود بازخواهند گشت. همزمان ارتش تایوان با استفاده از بودجه تأمین شده از خارج از دولت تایوان تجهیزات نظامی را برای این واحدهای داوطلب محیا نموده و برابر طرح های راهبردی که توسط ارتش این کشور تدوین شده است ذخیره خواهد کرد تا در موقع لزوم خیلی سریع به کار گرفته شوند. این واحدهای داوطلب جدید قرار است در تمامی نواحی جغرافیایی کشور تایوان توزیع شوند و بهعنوان مکمل ارتش تایوان در برابر ارتش چین به مقاومت بپردازند. برخی از برآوردهای نظامی نشاندهنده آن است که اجراییشدن این طرح در زمان جنگ استعداد نیروهای رزمی ارتش تایوان را تا دوبرابر افزایش خواهد داد و همزمان مدتزمان مقاومت تایوان را نیز بین 50 تا 300 درصد (بسته به تهاجم نظامی ارتش جمهوری خلق چین) افزایش خواهد داد.
از نظر عملیاتی اجرای این طرح دو معنا برای چین خواهد داشت:
(1) ارتش چین در حمله به تایوان نهتنها مجبور به جنگیدن با ارتش تایوان خواهد بود، بلکه باید به رویارویی به نیروهای دفاع مردمی تایوان نیز بپردازد. این امر نشاندهنده آن است که اشغال مؤثر تایوان توسط چین بسیار پرهزینه خواهد بود.
(2) در صورت وقوع جنگ اکنون ارتش چین مجبور خواهد بود که نیروی انسانی بیشتری را به میدان نبرد وارد کند که از نظر نظامی و اقتصادی هزینه هایی عملیاتی چین را افزایش خواهد داد.
بهصورت کلی، با اجرای ایجاد یک نیروی ذخیره 300 هزارنفری داوطلب توسط ارتش تایوان این کشور فرصت آن را خواهد یافت تا با توسعه تواناییهایی دفاعی خود میزان ریسک ژئوپلیتیک ناشی از آسیب پذیری در برابر ارتش چین را بهصورت قابل قبولی کاهش دهد. این کاهش ریسک ژئوپلیتیک برای تایوان همزمان به معنای افزایش ریسک ژئوپلیتیک ارتش چین خواهد بود و در یک فرایند منطقی در روند تصمیم سازی موجب خواهد شد که رهبران چین در مورد محاسبه هزینه سود و زیان حمله به تایوان بادقت و فراست بیشتری به تأمل بپردازند. به بیان دیگر، هرچند این خبر ممکن است برای ناظران بین المللی بحران تایوان چندان اهمیت نداشته باشد، اما با ایجاد توازن قدرت در تایوان ریسک ژئوپلیتیک وقوع جنگ میان تایوان و چین را کاهش خواهد داد.