مرکز مشاوره اقتصادی ایرانیان

گسترش تنش بین چین و تایوان و رویکرد ایالات متحده آمریکا

از سال 1949 میلادی که ناسیونالیست ­های چین حکومت در تبعید را در  تایوان تشکیل  دادند تنش­ های پرفراز و  نشیب ژئوپلیتیک میان چین کمونیست و تایوان ادامه داشته است. برای مدت  طولانی و تا  دهه 1970 ناسیونالیست­ های حاکم بر تایوان خود  را دولت  قانونی چین می­ دانند و کرسی چین در سازمان  ملل  متحد و شورای  امنیت  را در اختیار داشتند، تا اینکه در  سال 1971 تایوان از  سازمان ملل  متحد اخراج شد و  کرسی چین  در  سازمان­  ملل متحد و نهادهای  زیرمجموعه آن  به چین کمونیست واگذار شد. از آن زمان تا کنون تایوان از نظر  روابط خارجی در  یک موقعیت  پیچیده و درعین‌حال  شکننده  قرار گرفته است، چرا که کشور چین تهدید کرده است با  هر کشوری حکومت  تایوان را به رسمیت بشناسد و روابط  سیاسی برقرار  کند به روابط  دیپلماتیک خود با آن پایان خواهد داد.  همین  موضوع باعث شده است که تایوان  تنها با 22 کشور جهان روابط دیپلماتیک داشته باشد. علاوه بر  این، چین همواره تایوان را  بخشی  جدایی­ ناپذیر از کشور خود  دانسته است و به دنبال آن است تا تایوان را  به سرزمین­ های تحت کنترل خود الحاق  نماید. قدرت نظامی، اقتصادی و سیاسی چین باعث شده است که تایوان در محیط  سیاسی بین­ الملل در یک انزوای  نسبی قرار گیرد  و همین  موضوع زمینه­ ساز نزدیکی روزافزون تایوان به آمریکا شده است  که تنها  کشور جهان است که تمام مؤلفه‌های موردنیاز برای مقابله با چین را دارا است. در نتیجه این  همکاری­ ها، کشور تایوان در زیرساخت ­های دفاعی خود به‌صورت  گسترده­ ای  به کمک‌های  فنی و صادرات  سلاح ­های  تاکتیکی آمریکا وابسته است. همین موضوع باعث بالا  نگاه‌داشتن  سطح تنش­ های  ژئوپلیتیک میان چین  و آمریکا شده  است  و احتمال  وقوع درگیری  نظامی میان چین  و  آمریکا را در  شرق آسیا به  یکی  از مهم­ ترین ریسک­ های ژئوپلیتیک جهان مبدل  ساخته است.

از نظر ژئوپلیتیک مهم‌ترین عاملی که باعث اهمیت  یافتن  تایوان برای  آمریکا شده است  موقعیت  جغرافیایی تایوان است. تایوان از نظر جغرافیایی در شمال شرق دریای چین جنوبی  واقع شده است و در  ترکیب با  فیلیپین بخش عمده دهلیز شرقی دریای چین  جنوبی را در  محدوده  نفوذ متحدان استراتژیک  آمریکا در  شرق آسیا قرار می­ دهد. این موضوع در رقابت­ های ژئوپلیتیک به معنای ایجاد  محدودیت برای دسترسی ناوگان جنوبی ارتش چین به  اقیانوس آرام خواهد  بود. در  طرف  مقابل، کشور  چین  که تقریباً ادعای مالکیت بر 90 درصد  از پهنه  دریای چین  جنوبی  را  دارد، علاوه بر ادعاهای تاریخی،  به  دنبال آن است  که با کنترل تایوان و اعمال  حاکمیت سرزمینی بر آن را به دو  هدف زیر برسد:

1) تسهیل شرایط برای اعمال کنترل  گسترده بر دریای  چین  جنوبی  که با  2.5  میلیون کیلومترمربع،  موقعیت  استراتژیک، منابع زیستی و ذخایر انرژی گازی اهمیت ژئوپلیتیک  و ژئواکونومیک  بسیاری برای توسعه منافع ملی چین  دارد؛

2) تسهیل دسترسی ناوگان جنوبی چین  به اقیانوس آرام که در هزاره جدید کانون رقابت­ های ژئوپلیتیک جهانی چین و آمریکا خواهد  بود.

ایالات متحده آمریکا  همواره خود  را  متعهد به دفاع  از منافع ملی  متحدان منطقه ­ای خود در شرق آسیا می‌داند و هم‌زمان  از این نکته آگاه است که گسترش  قدرت دریایی و نفوذ ژئوپلیتیک چین در این منطقه به معنای تسهیل قلمروخواهی ژئواکونومیک چین در اقیانوس آرام  خواهد  بود. همین موضوع باعث شده است که آمریکا با سرمایه­ گذاری استراتژیک بر روی  تایوان نه­ تنها از استقلال این سرزمین  و  پایگاه نفوذ خود در دریای چین جنوبی  حفاظت نماید، بلکه کشور چین را در محیط پیرامونی خود، کنترل نموده  و مانع از  گسترش نفوذ چین شده یا حداقل روند  توسعه نفوذ ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک چین را کند نماید. افزون بر این، تجاوز  نظامی روسیه  به کشور اوکراین و ناکارآمدی شورای امنیت در  حفاظت از تمامیت ارضی اوکراین و  ریسک ­های  ژئوپلیتیکی  که در  زمینه مداخله مستقیم آمریکا در جنگ اوکراین وجود دارد  باعث شده است که خطر بروز یک درگیری نظامی جدید از سوی یکی  دیگر از رقبای بزرگ  آمریکا به یک منبع  بزرگ بحران تبدیل شود. چنان‌که، در شش  ماه گذشته مقامات رسمی چین به شیوه ­های  مختلف از آمادگی خود برای اشغال تایوان خبر  داده ­اند.

موارد بالا نشان‌دهنده آن  است که ریسک ژئوپلیتیک حمله نظامی چین به تایوان  در  سطح بالایی  قرار دارد و به‌احتمال زیاد در صورت وقوع جنگ، به سبب بازدارندگی دفاعی و هسته ­ای گسترده­ای که چین در  اختیار دارد هیچ کشوری  قادر نخواهد  بود  که به‌صورت مستقیم وارد نبرد با چین شود و در نتیجه  منطقه ژئوپلیتیک دریای چین جنوبی به طور کامل در  اختیار چین قرار خواهد گرفت. علاوه بر این، موقعیت جغرافیایی تایوان با فرصت ­های دفاعی محدودیت­ هایی را نیز  به همراه دارد. در صورت حمله نظامی چین به تایوان، ارتش این کشور فرصت آن  را خواهد داشت که به‌خوبی  از سواحل خود در مقابل ارتش خلق  چین دفاع کند و  مانع از پیاده‌شدن تفنگ‌داران دریایی و نیروی زمینی چین در سواحل تایوان شود. این موضوع ریسک ژئوپلیتیک چین برای حمله به تایوان را افزایش خواهد داد چرا که نه­ تنها باعث تحمیل تلفات نظامی سنگین به ارتش چین می ­شود، بلکه احتمالاً باعث در  معرض خطر قرارگرفتن جمعیت 33 میلیونی تایوان می­ گردد. در  طرف مقابل، احاطه سرزمین­ های تایوان توسط  دریا به نیروی  دریایی  قدرتمند چین فرصت آن را م ی­دهد تا با ایجاد محاصره دریایی مانع از ارسال هرگونه کمک ­های نظامی  و لجستیک به جزیره تایوان شود. محاصره نظامی تایوان برای این سرزمین که به‌صورت گسترده ­ای وابسته به تجارت جهانی است و بخش مهمی از منابع انرژی، غذا و سایر نیازمندهای ضروری خود را از طریق واردات تأمین می ­کند در هر چهار بعد  نظامی، امنیتی، انسانی  و اقتصادی پرهزینه خواهد بود. این موارد نشان‌دهنده آن است که در صورت بروز جنگ هر دو طرف درگیر، چین و تایوان، مجبور به تحمل هزینه­ های انسانی و غیرانسانی بالایی هستند. ریسک­ های ژئوپلیتیکی که در  این زمینه برای این دو کشور ایجاد شده است آن ها را تشویق می­نماید تا تقابل خود را تنها تا مرحله  انجام  مانورهای نظامی و همچنین نمایش قدرت دفاعی خود افزایش دهند و با حرکت­ های حساب شده از هرگونه اقدامی که باعث چکانده شدن ماشه جنگ شود خودداری نمایند.

از  طرف دیگر، این ریسک ­های ژئوپلیتیک برای آمریکا گسترده است. زیرا همان گونه که بحث شد  قدرت نظامی چین و خطرات بزرگی که در زمینه جنگ مستقیم  با ارتش چین وجود دارد باعث خواهد شد که در صورت بروز جنگ در  تایوان مسئله ورود آمریکا به جنگ با چین با تردیدهای جدی مواجه باشد. چرا که:

1) قدرت نظامی چین به‌قدری گسترده و درحال‌رشد است که توانایی آن را برای این کشور ایجاد می­ کند تا در هر دو صورت سرایت جنگ به مناطق جغرافیایی دیگر یا محدود ماندن عرصه نبرد در منطقه دریای جنوبی چین به‌خوبی در  مقابل  ارتش آمریکا  بجنگد.

2) با توجه  به  موقعیت  ژئوپلیتیک و توانایی­ های نظامی و اقتصادی کشورهای فیلیپین، مالزی، ویتنام و برونئی در دریای جنوبی بسیار بعید  خواهد  بود که این  کشورها حاضر به ارائه کمک به آمریکا برای  جنگ  با چین باشند. در نتیجه بسیار بعید است که آمریکا بتواند  از فضای  جغرافیایی این  کشورها  برای هدایت  جنگ  و یا ارائه پشتیبانی  از نیروهای خود یا  ارتش تایوان استفاده کند و این امر خود به معنای یک ریسک  ژئوپلیتیک  عمده برای آمریکا  خواهد  بود.

3) اگرچه موقعیت جغرافیایی تایوان به این  کشور  فرصت آن را می ­دهد تا برابر حملات ارتش چین به‌خوبی  مقاومت نماید  و مانع از تصرف سرزمین خود توسط ارتش چین  شود. اما این  مسئله برای ارتش آمریکا محدودیت­ هایی  را نیز  ایجاد  کرده است، چرا که ارائه کمک­ های نظامی و لجستیک به  تایوان در شرایط جنگی یک عملیات پرریسک  و سرشار از  هزینه ­های انسانی، اقتصادی، نظامی و امنیتی  خواهد  بود.

بنابراین؛

بهترین گزینه برای آمریکا آن است که ریسک ­های ژئوپلیتیک موجود در دریای جنوبی چین و تایوان را به  صورتی مدیریت نماید  که از بروز  هرگونه  جنگ  و درگیری  نظامی  بر  سر تایوان جلوگیری شود. در نتیجه ایالات  متحده آمریکا با متعهد  نشان خود  در زمینه حفظ امنیت و تمامیت ارضی تایوان به  دنبال آن است که مانع از گسترش ریسک­ های ژئوپلیتیک در منطقه دریای جنوبی چین شود و کشور چین را قانع نماید که هزینه حمله نظامی به تایوان بالاتر از حد انتظار خواهد بود. به‌عبارت‌دیگر، محدودیت ­های ژئوپلیتیکی که آمریکا در دریای  جنوبی چین با  آن  مواجه است این کشور را بر آن داشته است تا پیش از  گسترش بحران و تبدیل آن به جنگ به مقابله با نفوذ  چین  بپردازد تا  به‌این‌ترتیب به‌صورت ویژه از تکرار واقعه­ ای شبیه اوکراین جلوگیری کند. چرا که:

          1) در صورت بروز جنگ پشتیبانی نظامی و لجستیک از تایوان بسیار دشوارتر از اوکراین  خواهد  بود؛

2) نقش چین در اقتصاد جهانی به‌قدری پررنگ است که هرگونه اعمال تحریم بر اقتصاد چین باعث بروز ریسک­ های ژئوپلیتیک عمده دیگری خواهد شد که در نهایت به سقوط اقتصادی جهان منجر می­ گردد؛

3) منافع مشترک اقتصادی چین و آمریکا گسترده­تر از آن است که بتوان آن را در معرض ریسک ژئوپلیتیک قرارداد. در  نتیجه، قدرت­ نمایی و پرهیز از جنگ گزینه مطلوب برای چین، تایوان و آمریکا خواهد  بود.

اما؛

4) چین با آگاهی از محدودیت و هزینه­ هایی که مداخله نظامی در تایوان برای آمریکا ایجاد  می­ کند ممکن است دست به یک ریسک ژئوپلیتیک بزرگ زده و برای اشغال تایوان  تلاش کند. این موضوع است که آمریکا را  در  یک دوراهی استراتژیک قرار  داده و زنجیره­ای از  رخدادهای مختلف  را  ایجاد  کند  که  امنیت و صلح  جهانی را به طور کامل  از  میان بردارد.

به‌صورت کلی مداخله  نظامی  چین در تایوان یک اقدام  خردمندانه برای چین  نخواهد بود. چرا که  حتی در  صورت عدم  مداخله آمریکا، پذیرش غیررسمی حاکمیت  چین  بر  تایوان و  مصونیت  چین  در برابر  تحریم­ های آمریکا و غرب این  امر بدون  شک  به  یک‌رویه در  سیاست بین ­الملل تبدیل خواهد شد و  کشورهای  ضعیف­ تر در  معرض تجاوز  نظامی  قدرت­ های بزرگ قرار خواهند گرفت. پیامد این امر نابودی سازمان  ملل  متحد، شروع یک دور جدید از  کشورگشایی توسط  کشورهای  قدرتمند و کاهش  امنیت در جهان خواهد بود. این موضوع در نهایت همه کشورهای جهان را با آسیب­ های اقتصادی، سیاسی و امنیتی روبه‌رو خواهد ساخت و جهان را به محیطی ناامن برای همه بازیگران ملی و غیر تبدیل خواهد کرد.

در این باره بیشتر بخوانید

اشتراک گذاری این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *