بررسی تحلیل تاریخ جنگ های انسان و بهخصوص تاریخ جنگ های مدرن نشاندهنده آن است که زمستان را می توان نقطه تلاقی بیم و امید طرف های درگیر در جنگ دانست. چرا که در این فصل جبر و محدودیت های جغرافیایی در کنار تغییرات اقلیمی که غالباً همراه با سرما و بارش شدید برف است در کنار مشکلات لجستیکی و عملیاتی مختلف دستبهدست هم می دهند تا شرایط جنگی به شکل قابلتوجهی دستخوش تغییر گردند.
پیشازاین در حمله ناپلئون و ارتش آلمان نازی به روسیه، فرارسیدن فصل سرد سال جغرافیا را به کمک مدافعان آورده بود و زمینه را برای زمینگیر شدن و تلفات سنگین نیروهای مهاجم فراهم کرده بود. در ابتدای جنگ جهانی دوم نیز در نبرد زمستان، ارتش قدرتمند استالین در لاپلند فنلاند گرفتار آبوهوای سرد زمستان و مقاومت سرسختانه مردم فنلاند شده بود که با وجود تجهیزات و نفرات اندک یکی از بالاترین تلفات های جنگ را به نسبت نیروهای مدافع در برابر نیروهای مهاجم به شوروی تحمیل کرده بودند. اهمیت آب و هوا و اقلیم در جنگ های فراگیر بهقدری گسترده بوده است که حتی ارتش روسیه نیز برای آغاز حمله گسترده نظامی خود به اوکراین ماه فوریه را انتخاب کرد تا در ادامه بتواند با مساعد شدن هوا فرصت و زمان بیشتری را برای تصرف خاک اوکراین داشته باشد. اما مقاومت ارتش اوکراین که با بازیابی روحیه دفاعی، دریافت کمک های تسلیحاتی جدید از غرب و تحمیل تحریم های سنگین غرب علیه روسیه همراه بود زمینه ساز ناکامی ارتش روسیه در تحقق اهداف از پیش تعیین شده گردید به گونه ای که باگذشت نزدیک به 10 ماه از شروع جنگ اوکراین، ارتش روسیه نتوانسته است اهداف ژئوپلیتیک موردنظر رهبران مسکو را تأمین نماید. در همین حین با فرارسیدن ماه دسامبر که نقطه شروع سردترین ماه های سال در اوکراین است، گمانه زنی هایی در زمینه فرایند جنگ در ماه های سرد سال در اوکراین مطرح شده است که تحلیل آن ها می تواند زمینه را برای بررسی ریسک های ژئوپلیتیکی که در پیش روی ارتش های اوکراین و روسیه قرار دارد فراهم کند.
باتوجهبه توزیع میدان های نبرد در شرق اوکراین باید گفت که رودخانه دنیپر در فصل سرد سال به ضرر اوکراین عمل خواهد کرد که در حال تغییر آرایش جنگی خود از دفاعی به تهاجمی است و همین موضوع می تواند یک ریسک ژئوپلیتیک عمده برای ارتش اوکراین باشد. چرا که رودخانه دنیپر بهمثابه یک مانع طبیعی مانع از تحرک و پویایی ارتش اوکراین برای باز پس گیری مناطق اشغالی در شرق کشور می شود و هرگونه تلاش اوکراین برای ایجاد یک سرپل عملیاتی فرای رودخانه دنیپر نیازمند برنامه ریزی و پشتیبانی رزمی گسترده ای است که بتواند برتری مطلق هوایی روسیه و مواضع نیروی زمینی روس ها در ساحل غربی دنیپر را شکست دهد.
در طرف مقابل، ارتش روسیه با متمرکز نمودن جنگجویان گروه واگنر در شمال شرق، تمرکز نیروی زمینی خود را در مرکز میدان نبدر قرار داده است و بهآرامی در کنار تثبیت مواضع خود در مرکز در حال پیشروی آرام است. بهعبارتدیگر، با فرارسیدن فصل سرد سال، روسیه تلاش می کند با وجود ناکامی در 10 ماه نخست نبرد، ارتش اوکراین را که مترصد اتخاذ موضع تهاجمی است در حالتی قرار دهد که برای عملیات موفق دست به تمرکز گسترده نیرو در مرکز بزند. این امر به معنای آن است که روسیه در مرکز اوکراین قصد دارد سرمای پیش رو را به یک فرصت ژئوپلیتیک تبدیل کند، درحالیکه ارتش اوکراین که انگیزه زیادی برای باز پسگیری سرزمین های اشغالی در مرکز دارد چنانچه قصد داشته باشد مواضع دفاعی را ترک نموده و به حالت تهاجمی درآید متحمل یک ریسک ژئوپلیتیک بزرگ می شود که می تواند تلفات سنگینی را در غیاب استحکامات دفاعی ثابت برای ارتش اوکراین به همراه داشته باشد.
بااینوجود نباید از یاد برد هر دو ارتش اوکراین و روسیه بهشدت برای جنگ در اقلیم سرد آموزشدیده هستند و همین موضوع همزمان با آن که یک فرصت است، یک تهدید نیز خواهد بود. چرا که در فصل سرد سال ایجاد خطوط پشتیبانی زمینی برای ارسال تدارکات نظامی بسیار دشوار خواهد بود و فرورفتن هر یک از طرف های درگیر در حالت تهاجمی باعث گسترش خطوط تدارکاتی و در نتیجه افزایش احتمال آسیب پذیری در برابر ضد حملات ارتش مقابل می گردد. نکته دوم کاهش ساعات روشنایی روز است. در چنین شرایطی هرکدام از نیروهایی که تجهیزات و آموزش بهتری برای جنگ های شبانه داشته باشند در روی زمین شانس بیشتری را برای موفقیت خواهند داشت. بااینوجود باز نیز خطوط تدارکاتی در شب اهمیت دارد. باتوجهبه آن که در میدان جنگ زمان طلایی برای نجات تنها 60 دقیقه به طول میانجامد هر دو ارتش نیازمند آن هستند که بهموازات گسترش میدان و خطوط نبرد خطوط پشتیبانی و نجات خود را برای حفظ جان نیروها گسترش دهند که این امر نیازمند هزینه انسانی و تجهیزاتی بالایی است که زمینه ساز افزایش ریسک ژئوپلیتیک نبرد در فصل زمستان می گردد.
علاوه بر این نباید از یاد برد که هرکدام از نیروها که دست به اجرای عملیات زمستانی بزنند با چالش جدیدی به نام ایجاد استحکامات دفاعی روبهرو هستند. در فصل سرد سال تمام سرزمین های اوکراین یخ می بندد و همین مسئله حفر زمین و ایجاد زیرساخت های دفاعی جدید را بسیار دشوار ساخته و نیروهای مهاجم را در معرض خطر دوگانه اقلیم سرد و حملات دشمن قرار می دهد. این مسئله موضوع دیگری است که ریسک ژئوپلیتیک انجام عملیات های گسترده نظامی را در اوکراین بیشازپیش افزایش خواهد داد.
بااینوجود نباید از یاد برد که اقلیم سرد در جنگ اوکراین می تواند بهمثابه یک سلاح کشنده عمل کند. اما این سلاح به نفع کدام یک از طرف های درگیر وارد عمل می شود؟ در مرحله نخست به نظر می رسد که اوکراین منتفع اصلی فرارسیدن فصل سرد سال باشد، چرا که در سرزمین خود می جنگد. اما بررسی شرایط اوکراین پرده از حقایق دیگری را بر می دارد که می تواند نشاندهنده ریسک های ژئوپلیتیک جدی باشد که اوکراین با آن ها روبهرو است:
(1) ارتش روسیه بهصورت پیوسته زیرساخت های انرژی و ارتباطات فیزیکی اوکراین را زیر حملات خود قرار می دهد. این امر نشاندهنده آن است که در فصل سرد سال اوکراین بهشدت با کمبود انرژی فسیلی و الکتریسیته مواجه خواهد بود.
(2) تا کنون حداقل 10 میلیون نفر از جمعیت اوکراین از خانه های خود آواره شده اند که بخش مهمی از آن ها در درون خاک اوکراین حضور دارند. اولویت اصلی اوکراین در فصل سرد سال حفاظت از جان این شهروندان است که برای محافظت در برابر سرما نیاز به انرژی و خدمات مختلف دارند.
(3) حدود 40 درصد از نیروگاه های انرژی اوکراین نابود شده اند و دو نیروگاه هسته ای این کشور نیز در اختیار روسیه قرار دارد. این امر به معنای آن است که حداقل کسری انرژی اوکراین به بیش از 50 درصد می رسد.
این موارد نشاندهنده آن است که اوکراین برای در اختیار گرفتن ابتکار عمل در میدان نبرد در ماه های سرد سال با یک انتخاب دشوار روبهرو است: اتخاذ موضع تهاجمی با ریسک ژئوپلیتیک بالا در تلفات همزمان در میدان نبرد (در اثر رویارویی با ارتش روسیه) و پشت جبهه (در اثر کمبود انرژی برای گرمکردن خانه ها و شهروندان)؛ یا پرهیز از ریسک گسترش جنگ باهدف تثبیت موقعیت فعلی و تمرکز بر عبور از فصل سرد سال.
در طرف مقابل، روسیه نیز با ریسک های ژئوپلیتیک جدیدی روبهرو است. ارزیابی کلی توان نظامی اوکراین نشاندهنده آن است که ارتش اوکراین در فصل سرد سال دست به عملیات گسترده نظامی نخواهد زد و تمرکز را بر روی تثبیت وضعیت موجود و کسب آمادگی برای حملات سهمگین در ماه مارس قرار خواهد داد. این مسئله با وجود آن که یک خبر خوش برای ارتش روسیه است، هشدارآمیز نیز است. چرا که با بازسازی ارتش، اوکراین قادر خواهد بود که چالش های جدیدی را برای ارتش روسیه ایجاد کند. البته یک فرصت ژئوپلیتیک نیز برای روسیه وجود دارد: کمبود انرژی در اوکراین تحرک ارتش را کاهش خواهد داد و دفاع را سخت تر می کند؛ بنابراین روسیه می تواند با انجام حملات گسترده و سریع بخشی از اهداف خود را تأمین نماید. اما این امر منوط به تحمل ریسک تلفات بالای نیروی انسانی است که در شرایط فعلی و کمبود نیروی رزمی که روسیه با آن مواجه است کمی بعید به نظر می رسد.
بنابراین، بهصورت خلاصه باید گفت که هر دو ارتش روسیه و اوکراین بهصورت غیررسمی بر حفظ وضعیت موجود در خطوط نبرد رضایت خواهند داد و برای پرهیز از تلفات بیشتر در جبهه خودی منتظر یک موقعیت مناسب برای حملات گسترده در ابتدای فصل بهار باقی خواهند ماند. مگر آنکه هر یک از دو طرف از نظر پشتیبانی و عملیاتی به سطحی از کارآمدی برسند که ظرفیت انجام عملیات گسترده نظامی در طول زمستان را داشته باشند.