دکتر فرشاد به آبادی
مدیر مرکز مشاوره اقتصادی ایرانیان:
بحرانها یکی پس از دیگری به شکاف روابط ایالات متحده و عربستان عمق بیشتری میبخشند. این حالت یکی از بدترین و درعینحال غیرضروریترین شکل روابط در شراکتی است که تقریباً 80 سال به طول انجامیده است. درحالیکه قابلدرک است که امریکاییها از تصمیم گروه اوپک پلاس به رهبری عربستان برای کاهش تولید نفت و افزایش قیمتها خشمگین هستند، اما در زمین روسیه بازیکردن عربستان برای آمریکا غیر باور است؛ چراکه مهمترین شریک آمریکا در خاورمیانه در حال گرایش به شرق است.
با مشاهده کاهش تولید از منظر جنگ اوکراین – روسیه بخشی از ائتلاف اوپک پلاس است – واشنگتن احساس میکند به او خیانت شده است. دولتجو بایدن، معتقد بود که این اطمینان را دارد که عربستان سعودی قیمتها را افزایش نخواهد داد، بهویژه در شرایطی که اروپا با زمستان سرد و کمبود گاز طبیعی روسیه مواجه است. واشنگتن به همراه امارات متحده عربی به طور ناموفق از سعودیها خواست که این اقدام را انجام ندهند.
تصور ایالات متحده این است که عربستان سعودی در عوض از مسکو حمایت میکند، زیرا قیمت بالای نفت، اقتصاد روسیه را در برابر تحریمها تقویت میکند. سعودیها در سیاست داخلی ایالات متحده نیز رخنه کردهاند. دیدگاه منفی دموکراتها نسبت به عربستان بهصراحت توسط جو بایدن، نامزد انتخاباتی در سال 2019- زمانی که درباره حقوق بشر و قتل جمال خاشقچی و نقش بن سلمان در این رویداد سخن گفت محرز است.
از آن سو در کنگره، دموکراتهای اکنون عربستان سعودی را به اقدامات تلافیجویانه تهدید میکنند و میخواهند روابط خود را با متحد خاورمیانه خود کاهش دهند و این یعنی امریکا در خاورمیانه باید بازیگر جدید جایگزین عربستان کند.
این نگرش تا حدی ریشه در این تصور دارد که سعودیها با جمهوریخواهان، بهویژه دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق همسو هستند. آنها بر این باورند که ریاض در تلاش است برای کمک به جمهوری خواهان در انتخابات کنگره ماه آینده و حتی زمینهسازی برای بازگشت ترامپ را در ترازو قرار دهد.
سعودیها دیدگاه بسیار متفاوتی دارند. خط فکری آنها این نکته را میگوید که این – فقط یک تصمیم اقتصادی – است. تصمیم اقتصادی که منافع عربستان را تأمین میکند همین و بس. اما این تصمیم بیش از یک تصمیم اقتصادی است. این یک حرکت استراتژیک به معنای گسترده است، اما علیه واشنگتن و باور این موضوع برای رهبران امریکا بسیار سخت است.
عربستان سعودی در حال تلاش برای آغاز تحولات اجتماعی – اقتصادی است. این کشور چند دهه فرصت دارد تا از درآمد نفتی باقیمانده خود برای بازسازی خود به جامعهای استفاده کند که بتواند بدون تکیه بر صادرات نفت کار کند؛ ازاینرو حجم سرمایهگذاریهای این کشور در عرصه تکنولوژی بهویژه هوش مصنوعی نشان از اراده حاکمان این کشور برای کسب درآمد بیشتر از صنعت نفت و انرژی است.
این کشور سیاست بلندمدتی داشت که به دنبال حفظ نفت در بشکهای 100 دلار بود که واشنگتن برای مدت طولانی با آن راحت بوده چرا که میتوانست ذخایر نفتی خود را به قیمت مناسب بفروشد؛ اما کاهش ذخایر استراتژیک آمریکا از یکسو و فرارسیدن فصل سرما از سوی دیگر باعث شد آمریکا به فکر کاهش قیمت نفت و محصولات انرژی در جهان باشد تا هم بر ذخایر نفتی خود بیفزاید و هم به شرکا و متحدان خود در اروپا کمک نماید.
در ماههای اخیر، قیمت هر بشکه به طور پیوسته در حال کاهش بود و حرکت اوپک پلاس برای حفظ حداقل 80 دلار در هر بشکه است و سعودیها امیدوارند که مطابق با برنامههای توسعهای خود، آن را در 90 دلار در هر بشکه حفظ کنند.
اما سعودیها به اوکراین فکر نمیکردند – مانند بسیاری از مردم آسیا و آفریقا، آنها به طور مطلق موافق یا ضد روسیه فکر نمیکنند – اگرچه این قطعاً کوتهبینانه بود و برای دموکراتها صراحتاً خودشیفتگی است که تصور کنند سعودیها استراتژی کلان ملی خود را حول رأیگیری میاندورهای آتی تنظیم میکنند. زمانی که دولت ترامپ از پاسخگویی به حملات موشکی و پهپادی ویرانگر یمنها به تأسیسات آرامکوی سعودی در سپتامبر 2019 امتناع کرد، هرگونه احساس ماندگاری مبنی بر اینکه جمهوری خواهان پاسخی برای نگرانیهای عربستان بودند، از بین رفت.
آمریکاییها شوکه شدهاند؛ زیرا انتظار داشتند عربستان سعودی با الزامات ایالات متحده هماهنگی بیشتری داشته باشد. سعودیها هم غافلگیر شدهاند؛ زیرا نمیدانند که چرا کسی تعجب میکند یا هر یک از اینها یک معامله بزرگ است.
این فقط تصورات ناسازگار نیست. یک کسر اساسی در اعتماد است. ایالات متحده خواستار و در انتظار همکاری عربستان سعودی بهویژه در زمینه قیمتگذاری انرژی است و عربستان سعودی خواهان و در انتظار حمایت امنیتی ایالات متحده است، اما احساس میکند که حامی خود یعنی امریکا توجه خود را به اروپا و بهویژه مهار چین معطوف کرده است.
اما در آنسوی این شکاف این دو کشور همچنان به یکدیگر نیاز دارند. تنها آمریکا میتواند امنیت موردنیاز عربستان را تأمین کند و سعودیها تنها شریک منطقهای قابلقبول برای تسلط هژمونی آمریکا بر آبراههای خلیجفارس هستند که یکی از قویترین اشکال اهرم واشنگتن بر رقبایی مانند چین را تشکیل میدهند.
پس از سرد شدن روحیه روابط، ایالات متحده باید تعهد امنیتی جدیدی را در قبال کشورهای عرب خلیجفارس از جمله عربستان سعودی تدوین کند. این امر به طور مؤثر دکترین کارتر 1979 را بهروز میکند – تعهدی برای رد هر کشوری که تلاش میکند با زور بر خلیجفارس تسلط یابد – و به تهدیدات معاصر مانند حملات موشکی 2019 پاسخ میدهد و این توافق، البته، مشروط به تجدید تعهد اعراب خلیجفارس به منافع ایالات متحده و استراتژیهای جهانی و منطقهای واشنگتن خواهد بود.
بدون چنین تعهد جدیدی، این اتحاد طولانیمدت احتمالاً رابطه مبادلهای بدتر میشود که برای هر دو طرف نامفید است. نشست بعدی اوپک پلاس در 4 دسامبر به سعودیها فرصت مهمی برای انتخاب زمینبازی میدهد. حتی این زمینبازی شاید به قیمت عدم پادشاهی محمد بن سلمان تمام شود.