ایران و جمهوری آذربایجان دو کشور همسایه و هممذهب هستند که اشتراکات فرهنگی و تاریخی فراوانی دارند. طبق آمار، جمهوری آذربایجان با وجود شیعه بودن 75 درصد از جمعیت خود، دومین کشور بزرگ شیعهمذهب بعد از ایران به شمار میآید. باتوجهبه همین اشتراکها به نظر میرسد که باید روابط دوستانهای میان دو کشور برقرار باشد، اما پس از فروپاشی شوروی و استقلال یافتن جمهوری آذربایجان، روابط دو کشور با تنش همراه بوده است. با استقلال جمهوری آذربایجان، در ابتدا فرصتی برای گسترش روابط بین دو کشور ایجاد شد و درحالیکه به نظر میرسید روابط دوستانهای بهخصوص در زمینه امور تجاری و اقتصادی برقرار شود، اما بهتدریج از نظر سیاسی و اقتصادی دچار چالشهایی شدند. جمهوری آذربایجان کشوری مسلمان است که از طرفی در نقشه سیاسی اروپا و از طرف دیگر در همسایگی کشورهایی مثل روسیه، جمهوری اسلامی ایران و ترکیه قرار دارد؛ بنابراین سیاست خارجی مؤثر میتواند اسباب نجات و زندگی چنین کشوری باشد. جمهوری آذربایجان، بهعنوان پل اروپا و آسیا و دروازه دنیای مسیحیت و اسلام، دارای موقعیتی ویژه است. این کشور دروازه انرژی و خطوط انتقال آن است، خطوطی که پیچیدگی وضعیت جغرافیایی جمهوری آذربایجان را نشان میدهد.
جمهوری آذربایجان باتوجهبه موقعیت جغرافیایی خود تحتتأثیر فرهنگهای امپراتوریهای بزرگی قرار دارد که آن را احاطه کردهاند؛ در نتیجه هویت پیچیده آذری تحتتأثیر جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و روسیه است. در واقع، جمهوری آذربایجان یک جمهوری پسا شوروی است که به لحاظ دارابودن جمعیتی با اکثریت شیعه، شبیه جمهوری اسلامی ایران است و از نظر زبانی و قومی و غیردینی بودن حکومتش، مانند ترکیه است و خود را دولتی غربی به شمار میآورد. جمهوری آذربایجان درحالیکه همسایگانی مثل روسیه، ترکیه و جمهوری اسلامی ایران را دارد که هرکدام به دنبال منافع اقتصادی و سیاسی خود هستند، از طریق ارتباطات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با غرب نیز تعریف میشود؛ این ویژگیها موجب روابط خارجی خاص باکو میشود. باکو همزمان عضو شورای اروپا و سازمان همکاری اسلامی و کشورهای مستقل مشترکالمنافع است و روابط محکمی هم با ناتو و اسرائیل دارد. این پیچیدگی در سراسر هویت و جمعیت آذربایجان بازتاب دارد.
جمهوری آذربایجان پس از استقلال، رویکردی غربگرایانه در پیش گرفت تا از مزیتهای سرمایهگذاری در انرژی و حمایت آمریکا در جریان جنگ قرهباغ بهرهمند شود. ساختار سیاسی جمهوری آذربایجان بر اساس جدایی دین از سیاست بنا شده است. طرح مباحث قومگرایی و ایدۀ آذربایجان واحد، حضور آمریکا در جمهوری آذربایجان بهمنظور اعمال فشار علیه جمهوری اسلامی ایران در برخورداری از خطوط لوله انتقال انرژی و نیز تلاش برای ایجاد پایگاه نظامی در جمهوری آذربایجان از عوامل تنش بین دو کشور است. همچنین رویکرد عملگرایی جمهوری اسلامی ایران در جنگ قرهباغ و حمایت او از ارمنستان نیز باعث اعتراض جمهوری آذربایجان شد که چرا ایران از جمهوری آذربایجان شیعهمذهب در مقابل ارمنستانِ مسیحی حمایت نمیکند؛ بنابراین متهم شدن ایران به داشتن روابط صمیمانه با دشمن جمهوری آذربایجان یعنی ارمنستان و در مقابل، روابط نزدیک جمهوری آذربایجان با اسرائیل و ایجاد پایگاه نظامی از طرف این کشور در جمهوری آذربایجان، از نگاه ایران تهدیدی استراتژیک تلقی میشود و از مهمترین موانع توسعه روابط دو کشور است. جمهوری آذربایجان بر سیاستهای ایران در قفقاز نقشی تعیینکننده دارد؛ بنابراین فهم عقلانی از ویژگیهای جامعه و حکومت جمهوری آذربایجان میتواند اهمیت بسزایی در ارتقای روابط دو کشور داشته باشد. [1]
درگذشته جمهوری آذربایجان و ایران یک دولت به مرکزیت تهران بودند. اما در پی دو جنگ ناموفق در سالهای 1804 و 1813 حکومت ایران بخشهایی از خاک خود را از دست داد و از آن به بعد آذربایجان بهاجبار به دو بخش مختلف تقسیم شد. در واقع آذربایجانیهای ایران و جمهوری آذربایجان از یک نژاد بودهاند. در سال 1917 انقلاب کبیر روسیه روی داد و از آثار آن پیدایش نوعی آزادی برای ولایات منطقه قفقاز بود که میتوانستند از حکومت مرکزی جدا شده و برای خود حکومتهای مستقلی تشکیل دهند. حزب مساوات که در سال 1911 در باکو تأسیس شده بود در این ایام مورد حمایت ترکهای عثمانی قرار گرفت، این حزب که از سیاست پانترکیستها پیروی میکرد و طرفدار وحدت همه ترکان جهان در ملتی واحد بود در ژوئن 1918 استقلال بخشی از قفقاز را با عنوان جمهوری آذربایجان اعلام کرد. از همان زمان دولت ایران نسبت به نام این کشور اعتراض کرد. استدلال آنها این بود که این دولت بهزودی در پی نفوذ در آذربایجان ایران برخواهد آمد.
دوره ایلچی بیگ: ایلچی بیگ همواره به مناطق آذرینشین ایران چشم داشت. او اعلام کرد که تمامیت ارضی ایران را به رسمیت نمیشناسد. وی بهصراحت از آزادسازی آذربایجان جنوبی «مناطق آذرینشین ایران» حرف میزد و وظیفه خود را مبارزه با روسیه و ایران – که برای مدتها حقوق آذربایجانیها را پایمال کرده بودند – اعلام کرده بود. او از کمتوجهی حکومت ایران نسبت به حقوق ملیتهای غیرایرانی ساکن ایران، بهویژه ممنوعیت آنها از تدریس به زبان مادریشان در مدرسههای ایران انتقاد کرد. در دوران حکومت وی صدها کتاب و مقاله باهدف تحریف هدفمند تاریخ آذربایجان چاپ شدند و رسانههای جمهوری آذربایجان نیز باهدف تحریک حس کینهتوزی. آذربایجانیها بر ضد ایران از وضع نامناسب و ضدبشری آذریهای ایران سخن میگفتند. این عوامل بهصورت مستقیم با تهدید تمامیت ارضی و امنیت ایران از سوی جمهوری آذربایجان بر روابط دو کشور تأثیر گذاشت، بهگونهای که ایران در مناقشه قرهباغ از جمهوری آذربایجان شیعه در برابر ارمنستان مسیحی حمایت نکرد.
دوره ریاست علیافها: حیدرعلی اف در ابتدای ریاستجمهوریاش، در ارتباط با بحثهای مربوط به آذربایجان واحد و تجزیه استانهای آذری ایران گفت: ادعاهای مربوط به پیوستن مناطق آذری دو سوی رود ارس به همدیگر و ایجاد آذربایجان متحد یک ایده واهی و غیراصولی است؛ اما بعد از گذشت مدتزمان کوتاهی، در طرح روی جلد کتاب سال پنجم مدرسههای ابتدایی جمهوری آذربایجان، استانهای آذربایجان شرقی، غربی، اردبیل، همدان، زنجان، قزوین و گیلان با نام جمهوری آذربایجان و به همراه پرچم این کشور چاپ شد. خلف اف، وزیر خارجه وقت جمهوری آذربایجان اعلام کرده بود که او نهتنها وزیر خارجه آذربایجان بلکه وزیر خارجه تمام آذربایجانیها از جمله آذریهای ایران است همچنین در اقدامی نامتعارف الهام علیاف با شبکه گوی – آذر – تی وی «گفته است» از جمله اقدامهای بنده در زمان ریاستجمهوری، تشکیل دولت واحد آذربایجان با همکاری کشورهای ترکزبان از جمله کشورهای همسایه است «در یک اقدام جنجالبرانگیز دیگر، آکادمی علوم جمهوری آذربایجان اطلسی را منتشر کرد که در آن بخشهایی از ایران جزئی از خاک جمهوری آذربایجان معرفی شده بود. درواقع جمهوری آذربایجان از راه تمرکز یافتن بر اتحاد آنچه تبلیغات رسمی جمهوری آذربایجان»، آذربایجان شمالی و جنوبی میخواند؛ تلاش میکند تا با تحریک آذریهای ایران، از آنها بهعنوان اهرم فشاری علیه ایران استفاده کند. ازآنجاکه ایدئولوژی پانترکیسم جنبههای پیوست گرایانه و ضدایرانی دارد، ایران به هرگونه ایده پانترکیستی و پان آذریستی در منطقه حساس بوده و بهشدت با آن مخالف است. [2]
در حال حاضر که جنگ اوکراین سر تیتر اخبار جهان است، درگیری دیگری در قفقاز جنوبی در حال وقوع است، جایی که روابط آذربایجان و ایران از زمان جنگ قرهباغ در سال 2020 به طور فزایندهای خصمانه شدهاند.
پس از پیروزی قاطع آذربایجان بر ارمنستان، با کمک نظامی اسرائیل و ترکیه، ایران متوجه شد که امنیت خود در امتداد مرز شمالی در خطر است، زیرا جنگ با خطر قطع ارتباط آن با متحد کلیدی منطقهای در ایروان مواجه است.
آذربایجان درصدد بازپسگیری منطقه قرهباغ است که سازمان ملل آن را بهعنوان بخشی از آذربایجان رسماً به رسمیت میشناسد، جمهوری اسلامی نسبت به تجاوزات مکرر جدید در امتداد مرزهای جنوبی ارمنستان که در ماه سپتامبر رخداده است، نگرانیهایی را مطرح کرده است. این حمله مجدد توسط آذربایجان نهتنها از سوی ایران، بلکه ایالات متحده و فرانسه نیز باعث نگرانی اندکی شده است.
رویکرد متجاوزانه به یکی از خطوط قرمز تهران در بازنگری احتمالی مرزهای قفقاز نزدیک میشود، نتیجهای که بارها در لفاظیهای رئیسجمهور علیاف و اردوغان در مورد گسترش پانترکیسم به آن اشاره میشود. ترسیم مجدد مشکلات ژئوپلیتیکی جدیدی برای ایران ایجاد خواهد کرد. از جمله آنها میتوان به اختلال در یک مسیر تجاری باستانی از طریق ارمنستان اشاره کرد که برای هزاران سال فعال بوده است.
آذربایجان از زمان جنگ 2020 خود با ارمنستان، دشمنی خود را با ایران پنهان نکرده است و تا آنجا پیش رفته که نقشههای «آذربایجان بزرگ» را نشان میدهد که بخشهایی از استانهای شمالی ایران را نشان میدهد (ایران خانه حدود 16 میلیون آذری است که در شمال غرب کشور در امتداد مرز آذربایجان).
هم باکو و هم تهران در سال گذشته با یکدیگر دچار اختلاف شدهاند که تنشها را بیشازپیش افزایش داده است. در پی جنگ 2020، ایران تمرینات نظامی مختلفی را در مرزهای خود برای بازدارندگی آذربایجان برگزار کرده است. از سوی دیگر، باکو با ترویج جنبش جداییطلبانه آذربایجانیها در ایران، تنشها را با ایران افزایش داده است.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اخیراً مقدار زیادی تجهیزات نظامی و نیروی انسانی در امتداد مرز ایران با جمهوری آذربایجان اعزام کرده است که نگرانی از وقوع جنگ احتمالی را تشدید کرده است. هرگونه درگیری آشکار بین آذربایجان و ایران میتواند به طور بالقوه برای بازارهای انرژی جهان فاجعهبار باشد، و از پتانسیل یک بحران انسانی صحبت نمیکند؛ زیرا دهها میلیون نفر در مناطق مرزی هر کشور زندگی میکنند.
رئیسجمهور کنونی آذربایجان از زمانی که قدرت را از پدرش گرفته، یک پیمان دفاعی متقابل با ترکیه، یک پیمان نظامی با اسرائیل و حمایت فزاینده از سوی کشورهای حاشیه خلیجفارس به دست آورده است. تهاجم روسیه به اوکراین همچنین اتحادیه اروپا را مجبور به جستجوی منابع انرژی جایگزین کرد که باکو بهسرعت با یک قرارداد گاز جدید برای تأمین گاز اروپا تا سال 2027 موردعلاقه قرار گرفت. این تلاشهای دیپلماتیک موقعیت بینالمللی آذربایجان را بهگونهای تقویت کرده است که در صورت وقوع جنگ، باکو با ایران، به دلیل جایگاهش بهعنوان یک تأمینکننده کلیدی انرژی جایگزین، میتواند روی درجاتی از پوشش دیپلماتیک حساب کند.
بااینحال، باتوجهبه توانمندیهای روبهرشد ایران در زمینه موشکهای بالستیک و پهپادهای آزمایش شده رزمی، ارتش آذربایجان در حال حاضر فاقد قابلیت دفاع از خود در برابر حملات احتمالی ایران است. اگر درگیری آغاز شود، پیمان دفاعی متقابل با ترکیه میتواند یک جنگ منطقهای و یک فاجعه انسانی دیگر را آغاز کند.
با نگاهی به آینده، میتوان انتظار داشت که تشدید تحرکات دیپلماتیک از سوی ایران و آذربایجان ادامه یابد. بااینحال، خطر تشدید غیرقابلکنترل و در بدترین حالت، یک جنگ منطقهای وجود دارد که هیچ یک از طرفها نمیخواهند و نمیتوانند از عهده آن برآیند.
[1] محمدی، اکرم، (1397) تأثیر عامل اسلام بر روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان، پایان نامه ی کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، صص 19-20 [2] جوادی ارجمند، جواد؛ رضا زاده، حبیب؛ حضرت پور، سعیده(1393)، « بررسی علل سردی روابط ایران و جمهوری آذربایجان»، مطالعات اوراسیای مرکزی، دوره هفتم، شماره 1، 57-80
دیدگاهها ۲
تحلیلتون کاملا ناقص بود و از شناخت حس مناطق ترک نشین ایران نسبت ج.اسلامی بی خبرید ، بر عکس اکراد ترکها از زمان فروپاشی فرقه پیشه وری تنها مبارزه فرهنگی را پیشه کردند ، علی رغم شستشوی مذهبی و عاشورایی در مدارس دهه های ۶۰ ۷۰ ج.اسلامی ، پانترکیسم حس ملی گرایانه را در دانشگاه و مدارس به ویژه در دبیرستانها افزایش داد ، با افول مذهب و دین و ظهور فضای مجازی در ایران این حس ملی گرایانه ترکی افزایش پیدا کرد تا جایی که با تحقیقات میدانی درست میشه فهمید که عمده مناطق ترک نشین ایران خواستا جدایی و پیوستن به ترکیه و آذربایجان هستند که عدم همراهی این مناطق در اعتراضات اخیر نشانگر این امر است ، البته ناگفته نماند که رفتارهای تبعیض آمیز دولت مرکزی با آذربایجان و عدم سرمایه گذاری در این مناطق نیز به این حس جدایی طلبانه افزوده است . بحث دیگری که در مطالب شما ناقص بود حمایت های ترکیه از آذربایجان بود که به طور ناقصی بیان شد که این حمایتها هم مستشاری بود هم جنگ افزاری .
با تشکر از نظر شما