آسیای مرکزی یکی از مناطق جغرافیایی جهان است که در دوران پس از جنگ سرد به یک عرصه رقابت ژئوپلیتیک میان چین، روسیه و ایالات متحده آمریکا تبدیل شد. اما موقعیت محصور در خشکی این منطقه و موقعیت برتر ژئوپلیتیک دو کشور روسیه و چین در آسیای مرکزی باعث شده است که کشورهای این منطقه عمدتاً در حوزه نفوذ روسیه طبقه بندی و قلمداد شوند. بااینوجود در دو دهه گذشته کشور چین فرصت آن را یافته است که با سرمایه گذاری های گسترده در بخش های صنعت و کشاورزی کشورهای آسیای مرکزی و با محوریت پیمان شانگهای بهآرامی محدوده نفوذ ژئوپلیتیک خود را به قلب آسیای مرکزی گسترش دهد و همزمان هر دو کشور ایالات متحده آمریکا و روسیه را به چالش بکشد. یکی از کشورهای آسیای مرکزی که از اهمیت ژئوپلیتیک عمده ای برای هر سه کشور ایالات متحده آمریکا، چین و روسیه برخوردار است قزاقستان است.
قزاقستان را باید بزرگترین کشور محصور در خشکی جهان دانست که با جمعیت 18.5 میلیوننفری خود نهتنها قدرتمندترین کشور آسیای مرکزی است، بلکه بالاترین سرانه تولید ناخالص داخلی را نیز در میان کشورهای اقماری شوروی سابق را دارا است. منابع غنی انرژی و زیرزمینی قزاقستان در دو دهه اخیر به این کشور اجازه داده است که تنها در بخش معدن بیش از 40 میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی را به خود جذب نماید و همزمان به توسعه در سایر بخش های اقتصاد نظیر صنعت، اقتصاد و کشاورزی بپردازد. بااینوجود کشور قزاقستان به سبب حضور یک اقلیت روس قابلتوجه در سرزمین های شمالی خود همواره از مشکلی به نام مداخله روسیه و تلاش های ملی گرایان روس برای کسب استقلال رنجبرده است. کمااینکه در سال 2014 میلادی در پی حمایت قزاقستان از کشور اوکراین برای پیوستن به اتحادیه اروپا، ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه هشدار داد که قزاقستان هرگز یک کشور نبوده است و تنها پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق فرصت آن را یافته است که بهعنوان یک موجودیت سیاسی مستقل در نقشه جغرافیایی جهان حضور یابد.
این مسائل باعث شده است که کشور و حکومت قزاقستان همواره در زمینه دخالت ها و نفوذ ژئوپلیتیک روسیه در سرزمین خود نگران باشد و به همین منظور تلاش نمود تا با انتقال پایتخت به نواحی مرکزی و در نزدیکی سرزمین های با اکثریت روسی در شمال قزاقستان از میزان خطر فروپاشی سرزمینی کشور بکاهد. بااینوجود تهدیداتی از ناحیه اقلیت روس و تمایل آنان برای پیوستن به خاک روسیه وجود داشته است که باعث گردیده است رهبران قزاقستان نفوذ ژئوپلیتیک روسیه را بهعنوان بزرگترین ریسک ژئوپلیتیک خود در نظر بگیرند.
در ابتدای سال 2022 میلادی با حمله نظامی ارتش روسیه به اوکراین و تلاش کشور روسیه برای جدا نمودن بخشی از سرزمین های اوکراین اهمیت این ریسک ژئوپلیتیک برای رهبران قزاقستان بیشازپیش هویدا شد و این گمان را در میان استراتژیست های قزاق و تحلیلگران امنیتی در جهان غرب به وجود آورد که در صورت موفقیت روسیه در جداکردن بخشی از خاک اوکراین، بهاحتمالقریببهیقین قزاقستان میتواند دومین هدف روسیه برای جداکردن سرزمین های با اکثریت روس تباران باشد.
این موضوع باعث شده است که حکومت قزاقستان با وجود روابط گسترده اقتصادی و سیاسی که با روسیه دارد با یک نگاه ناشی از احساس تهدید به رفتارهای روسیه در قبال قزاقستان بنگرد و حتی عضویت هر دو کشور در پیمان شانگهای را نیز بهعنوان یک عامل تقویتکننده امنیت در نظر نگیرد. چرا که حکومت قزاقستان به این نتیجه رسیده است که منافع ژئوپلیتیک روسیه در قزاقستان و همچنین گرایش تاریخی روس تباران قزاقستان برای پیوستن به خاک روسیه یکی از عوامل ایجادکننده ریسک ژئوپلیتیک برای تمامیت سرزمینی این کشور است که نیاز است بهصورت مناسبی مدیریت شود. از طرف دیگر، باتوجهبه منافع مشترک گسترده ای که دو کشور چین و روسیه دارند این تحلیل در میان رهبران قزاقستان به وجود آمده است که منافع اقتصادی چین در قزاقستان نمی تواند بهخودیخود بهمثابه یک عامل بازدارنده در برابر قلمروخواهی احتمالی روسیه در خاک قزاقستان ایفای نقش نماید و در صورت بروز بحرانی مشابه اوکراین برای قزاقستان، این کشور نخواهد توانست که از کشور چین برای حفظ تمامیت سرزمینی خود یا مقاومت در برابر روسیه درخواست کمک نماید.
چنین شرایطی باعث شده است که قزاقستان در یک موقعیت بغرنج ژئوپلیتیک قرار بگیرد. چرا که محصور بودن این کشور در خشکی و فاصله جغرافیایی زیاد این کشور با کشورهای غربی رقیب روسیه در عمل باعث گردیده است که جایگاه و موقعیت قزاقستان در برابر برتری ژئوپلیتیک روسیه بیشازپیش تضعیف گردد و سطح آسیب پذیری ژئوپلیتیک این کشور در برابر اقدامات احتمالی روسیه به شکل قابلتوجهی افزایش یابد. در چنین شرایطی که قزاقستان خود را در معرض تجربه مشابه اوکراین مشاهده می کند هیچ گزینه دیگری برای این کشور وجود ندارد مگر نزدیکی با آمریکا و گسترش روابط با رقیب جهانی روسیه. در این فرایند مهمترین فرصتی که در اختیار قزاقستان قرار گرفته است اعمال تحریمهای اقتصادی همهجانبه بر اقتصاد روسیه است که باعث گردیده است هم اقتصاد و هم ارتش روسیه به سبب کاهش دسترسی به منابع مالی بهشدت در معرض فشار قرار گیرند. بهعبارتدیگر، تحریم روسیه باعث شده است که:
(1) با وجود برتری ژئواستراتژیک روسیه در آسیای مرکزی از سطح تحرک و انتخاب های روسیه برای مداخله بیشتر در قزاقستان کاسته شود؛
(2) به علت محدودیتهای روسیه در تأمین منابع مالی بهصورت مقطعی از سطح ریسک های ژئوپلیتیک قزاقستان کاسته شود.
به بیان دیگر، ضمن آن که جنگ اوکراین باعث شده است که میزان ریسک ژئوپلیتیک مداخله احتمالی روسیه در امور داخلی قزاقستان افزایش پیدا کند، یک فرصت ژئوپلیتیک بی نظیر نیز برای قزاقستان فراهم شده است تا با استفاده از موقعیت موجود روسیه که در شرق اروپا درگیر یک منازعه ژئوپلیتیک فراگیر با غرب است به بهبود و گسترش روابط ژئوپلیتیک خود با آمریکا مبادرت ورزد. باتوجهبه آنکه در حال حاضر از نظر استراتژیک مداخله نظامی روسیه در قزاقستان و جلوگیری از گرایش این کشور به سمت غرب متضمن ایجاد هزینه های سیاسی و نظامی گستردهای برای روسیه است، روسیه ناچار است که تا پایان بحران اوکراین از گسترش مداخلات خود در نواحی روس نشین قزاقستان صرفنظر نماید. چرا که در غیر این صورت خطر بروز یک درگیری فراگیر برای روسیه وجود دارد که باعث می شود ارتش این کشور بهصورت همزمان در نواحی مرکزی اوراسیا و شرق اروپا درگیر شود. در نتیجه رهبران قزاقستان با استفاده از یک ریسک ژئوپلیتیک محاسبه شده و با پذیرش خطر احتمالی مداخله روسیه حاضر شده اند تا سرعت گرایش خود به سمت آمریکا را افزایش دهند تا بهاینترتیب ضمن بهره گیری از فرصت موجود زمینه کسب حمایت آمریکا را برای بحران های احتمالی در آینده فراهم نمایند. در چنین شرایطی بهترین گزینه ممکن برای قزاقستان آن است که جنگ اوکراین حداقل برای یک تا دو سال آینده ادامه یابد تا در این مدت دستگاه سیاست خارجی قزاقستان بتواند به یک چارچوب مشخص برای گسترش همکاری های مشترک با آمریکا دست پیدا کند و همزمان روسیه نیز فرصت نشاندادن واکنش را نیز از دست بدهد.
رویهمرفته باید گفت، مداخله نظامی روسیه در اوکراین و به راهانداختن جنگ با این کشور نهتنها نتوانسته است منافع ملی روسیه را در شرق اروپا تأمین کند، بلکه یک زمینه ژئوپلیتیک جدید برای آمریکا فراهم کرده است تا با استفاده از ریسک های ژئوپلیتیکی که در پیش روی کشورهای آسیای مرکزی نظیر قزاقستان وجود دارد به گسترش نفوذ خود در حیاطخلوت روسیه مبادرت ورزد. امری که در نهایت می تواند به نفع قزاقستان باشد تا با استفاده از ایجاد موازنه قوا در میان روسیه و آمریکا در آسیای مرکزی تمامیت و حاکمیت سرزمینی خود را حفظ نماید و در برابر تهدیدات احتمالی روسیه در آینده از امنیت بالاتری برخوردار شود.