ریم الهاشمی وزیر همکاریهای بینالمللی امارات متحده عربی در سخنرانی رسمی که در صحن علنی مقر سازمان ملل متحد در شهر نیویورک ایراد کرد، مدعی شده است که کشور امارات متحده عربی از نظر تاریخی حق حاکمیت بر جزایر ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی را دارد. الهاشمی در ادامه نطق خود مدعی شده است که در طول 5 دهه گذشته کشور امارات متحده عربی در هر دوی مذاکرات مستقیم و دعاوی بینالمللی به دنبال بازگرداندن حاکمیت خود بر جزایر ایرانی خلیجفارس بوده است. پیشازاین نیز مقامات رسمی مختلفی در حکومت امیرنشینان امارات متحده عربی بر این ادعای اشتباه تأکید داشتهاند، اما آنچه که باعث اهمیت یافتن این ادعا شده است، این است که یکی از مقامات بلندپایه امارات متحده عربی در مقر سازمان ملل متحد در بخشی از سخنرانی خود که مجموعهای از موضوعات متنوع را در بر میگرفت، خواستار پایان یافتن حاکمیت سرزمینی ایران بر بخشی از سرزمین تاریخی خود شده است. همین موضوع باعث میگردد که این ادعا بهعنوان بخشی از گفتگوهای رسمی در اسناد سازمان ملل متحد ثبت گردد و بعدها از سوی دیگر مقامات امارات متحده عربی بهعنوان بخشی از کوششهای رسمی این کشور برای منتزع نمودن بخشی از سرزمین تاریخی ایران مورد استناد قرار گیرد. بهعبارتدیگر باید گفت که در این کنش سیاسی که از سوی امارات متحده عربی صورتگرفته است شاهد اتخاذ یک ریسک ژئوپلیتیک محاسبه شده هستیم.
ریسک ژئوپلیتیک محاسبه شده شامل اتخاذ هرگونه رویکردی در سیاست خارجی میشود که اتخاذ کننده آن تصمیم میداند که به صورت حتم با واکنش کشور یا کشورهای دیگر روبهرو میشود. در این فرآیند کشوری که مرتکب ریسک میشود با تحلیل و بررسی همه جوانب موضوع تصمیم میگیرد که برای دستیابی به یک هدف معین سطحی از ریسک را پذیرفته و در عوض به مجموعهای از اهداف معین دست پیدا کند. در این مورد جدید که از سوی امارات متحده عربی در زمینه ادعاهای سرزمینی بی پایه و اساس صورت گرفته است؛ شاهد آن هستیم که دستگاه سیاست خارجی امارات متحده عربی با آگاهی از واکنش حتمی ایران به اینگونه ادعاهای سرزمینی بیاساس همچنان به دنبال اعلام مواضعی است که میتواند موجد تنشهای ژئوپلیتیک جدید باشد. در اینجا آنچه که اهمیت پیدا میکند رویکرد و هدفی است که امارات متحده عربی به دنبال آن بوده است. چرا که این کشور از این نکته آگاه است که نهتنها ادعاهای سرزمینی، بلکه هرگونه اقدام نظامی نیز نمیتواند ایران را به ترک حاکمیت سرزمینی از بخشی از خاک خود مجبور سازد.
به نظر میرسد که امارات متحده عربی در زمینه ادعاهای مالکیتی که در مورد جزایر سهگانه ایرانی مورد ادعای خویش مطرح میکند، یک نگاه بلندمدت را مدنظر دارد. در چارچوب این نگاه بلندمدت، امارات متحده عربی به دنبال آن است که در طول زمان با پافشاری بر ادعاهای سرزمینی خود زمینههای تاریخی و اسنادی قابلتوجهی را فراهم کند تا در آینده دور این کشور بتواند به یاری این ادعاهای تاریخی و اسنادی که در مورد ادعاهای این کشور در مجامع بینالمللی ثبت شده است ادله کافی را جامع آوری نموده و برای حلوفصل این مناقشه سرزمینی به نفع خود در محاکم بینالمللی مورداستفاده قرار دهد. این امر به معنای آن است که امارات متحده عربی با قبول مجموعهای از هزینههای سیاسی مقطعی حاضر شده است به یک رویکرد بلندمدت تاسی جوید تا در مقابل این هزینههای موقتی در بلندمدت بتواند اسنادی قابلتوجه را بهزعم خود بر علیه حاکمیت سرزمینی ایران مهیا کند.
در اینجا آنچه که اهمیت مییابد نوع واکنش ایران به این ریسک ژئوپلیتیک امارات متحده عربی است. به نظر میرسد ایران میتواند با در دام این اقدامات رسانهای امارات متحده عربی گرفتار شود و یا اینکه با اتخاذ رویکردهای فعالانهتری نسبت به تحکیم حاکمیت سرزمینی خود بر این جزایر ایرانی مبادرت ورزد. در اینجا، انفعالی که از سوی ایران وجود دارد آن است که این کشور همواره منتظر کنش کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیجفارس است تا ادعاهایی را در مورد سرزمینهای ایرانی مطرح کنند و در مقابل ایران نیز به این ادعاهای سرزمینی پاسخ دیپلماتیک بدهد. هرچند در زمینه ضرورت ارائه پاسخ قاطع به ادعاهای پوچ کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیجفارس هیچگونه تردیدی وجود ندارد، اما به نظر میرسد که تنها پاسخهای دیپلماتیک کافی نیست. بلکه ایران باید به بازنگری در سیاستهای سرزمینی خود بپردازد و زمینه آن را فراهم کند که از نظر سرزمینی جزایر ایرانی واقع در خلیجفارس بیشازپیش در چارچوب اقتصاد، فرهنگ و جامعه ایرانی ادغام شوند بهگونهای که نهتنها انتزاع آنها بلکه هرگونه طرح ادعای مالکیت نیز از سوی کشورهای دیگر منطقه غیرقابلتصور و دستیابی باشد.
یکی از مشکلاتی که ایران در مناطق و جزایر جنوبی خود دارد این است که به سبب تحقق نیافتن توسعه سرزمینی و زیرساختی این مناطق عموماً حالتی جداافتاده از اقتصاد و جامعه ایرانی پیدا کردهاند و همین موضوع یک زمینه جغرافیایی مناسب را برای کشورهای دیگر فراهم کرده است تا به طرح ادعاهای سرزمینی خود مبادرت ورزند. این در حالی است که از نظر توسعه فضایی و علم مدیریت سرزمینی نیاز است که ایران با اتخاذ رویکردهایی زمینه ریسک ژئوپلیتیک ادعاهای سرزمینی کشورهای دیگر را به نحو قابلتوجهی کاهش دهد. در اینجا کاهش ریسک ژئوپلیتیک ادعاهای سرزمینی تنها نمیتواند به تقویت قدرت دفاعی و بازدارندگی نظامی محدود شود. بلکه نیاز است که در چارچوب برنامههای توسعه فضایی به توسعه پایدار محیطی، اقتصادی و انسانی این مناطق مبادرت ورزیده شود تا بهاینترتیب زمینه ادغام هر چه بیشتر این سرزمینهای ایرانی در چرخههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران فراهم گردد و از این طریق کشورهای دیگر به این نکته واقف شوند که این سرزمینهای نهتنها از نظر حاکمیتی بخشی از خاک ایران هستند، بلکه نقش آنها در فرایندهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و توسعهای کشور ایران بهقدری گسترده و فراگیر است که هیچگونه ادعایی نمیتواند زمینه جدایی آنها را از خاک ایران فراهم کند.
بهصورت خلاصه باید گفت که امارات متحده عربی در حال پذیرش هزینههای ریسکهای ژئوپلیتیکی است که با ادعاهای سرزمینی خود در مورد جزایر ایرانی مطرح میکند و در مقابل امیدوار است که در بلندمدت بتواند از این ادعاهای سرزمینی که در مجامع مختلف بینالمللی مطرح میکند بهعنوان سابقه تاریخی برای ادعاهای پوچ خود استفاده کند. هرچند از نظر حقوق بینالملل این ادعاها نمیتواند در تأیید ادعاهای امارات متحده عربی مثمر ثمر باشد، اما ایران باید در این زمینه هشیارتر از هر زمان دیگری عمل کند و تلاش کند که با بازنگری در فرایندهای مدیریت سرزمینی خود زمینه ریسکهای ژئوپلیتیک مرتبط با ادعاهای سرزمینی همسایگان خود را کاهش دهد. در این فرایند مهمترین اقدامی که از سوی ایران میتواند اتخاذ گردد بازنگری در سیاستهای توسعه فضایی خود است تا بهاینترتیب بتواند با ادغام مؤثر و کامل جزایر ایرانی خلیجفارس در اقتصاد کشور در عمل آن ها را در چرخه فعالیتهای اقتصادی سرزمینی ایران وارد نموده و یک مانع جدی را از نظر عملکردی در برابر ادعاهای بیاساس امارات متحده عربی ایجاد کند. از دیگر راهبردهایی که میتواند به کاهش ریسک ژئوپلیتیکی ایران و خنثیسازی ادعاهای واهی امارات متحده عربی نسبت به جزایر تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی کمک کند؛ ایجاد فضاهایی برای سکونت انسانی است. بدین معنا که با جمعیتپذیر کردن این جزایر و مسکونی کردن آن ها و همزمان با ایجاد فعالیتهای اقتصادی و دریایی، این فضاهای جغرافیایی را از حیث انسانی، هویت دار کرده و زمینه رشد و پیشرفت آنها را فراهم کند. در چنین وضعیتی، ضمن بالارفتن ضریب امنیتی جزایر، از میزان ریسک ژئوپلیتیکی آن ها نیز کاسته میشود.