مرکز مشاوره اقتصادی ایرانیان

چرا چین عربستان سعودی را به ایران ترجیح داده است؟

حضور رئیس‌جمهور  چین  در نشست مشترک اعراب و چین در شهر ریاض و امضا و انتشار بیانیه­ های ضدایرانی این نشست بر همگان  مشخص نمود که ایران از نظر ژئوپلیتیک در یک موقعیت شکننده­ قرار گرفته است. این شکنندگی موقعیت ژئوپلیتیک را می ­توان نتیجه راهبردها و انتخاب ­های اشتباهی  دانست که باعث گردیده است هزینه همراهی با جمهوری اسلامی ایران برای کشورهای دیگر به‌قدری افزایش یابد  که حتی کشورهای به‌ظاهر دوست ایران نیز حاضر هستند نه­ تنها به  همراهی با رقبای منطقه ­ای ایران بپردازند، بلکه به تأیید ادعاهای نامشروع آنان  نیز بپردازند.

از نظر ژئوپلیتیک این  امر محصول یک فرایند تدریجی است که در طی دو دهه گذشته به وقوع پیوسته است و باعث گردیده است که ایران به‌صورت پیوسته از نظر مزیت­ های ژئواکونومیک در برابر رقبای منطقه ­ای خود در موقعیت پایین­ تری قرار گیرد. واقعیت آن است که در ابتدای هزاره سوم میلادی جمهوری اسلامی ایران به نسبت توانسته بود سطحی از ثبات را در اقتصاد خود برقرار کند و هم‌زمان با دنبال نمودن سیاست خارجی مبتنی بر تنش ­زدایی زمینه­ هایی را برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی فراهم نماید. بااین‌وجود، آغاز بحران هسته ­ای میان ایران و غرب در حدفاصل سال­ های 2002 میلادی و هم‌زمان‌شدن این بحران با تغییرات گسترده در ژئوپلیتیک منطقه خلیج‌فارس باعث گردید که شاهد نوسانات شدیدی  در  موقعیت و نفوذ  ژئوپلیتیک ایران باشیم.

در ابتدای امر، سقوط حکومت­ های طالبان و رژیم بعثی عراق به ترتیب در سال ­های 2001 و 2003 میلادی زمینه آن را فراهم نمود تا در غیاب دو بازیگر قدرتمند و دشمن منطقه ­ای ایران، جمهوری‌اسلامی  به‌سرعت سیاست گسترش نفوذ ژئوپلیتیک خود را دنبال نماید. این موضوع تا سال 2010 میلادی به‌عنوان یک عامل مهم برای قدرت­ گیری ایران در منطقه همراه بود. اما از سال 2010  میلادی با آغاز بهار عربی و در نتیجه آن گسترش  جنگ ­های داخلی گسترده در سرزمین­ هایی که در یک دهه پیش از آن به‌آرامی در حال تبدیل‌شدن به محدوده  نفوذ ژئوپلیتیک ایران بودند روندهای ژئوپلیتیک برای  ایران در  مسیر  تحول گام برداشت. آغاز بهار عربی  و تبدیل آن به بحران جنگ­ های داخلی در سوریه، عراق و یمن با گسترش  تحریم ­های بین ­المللی بر علیه ایران همراه شد و به‌این‌ترتیب نه‌تنها هزینه­ های امنیتی ایران افزایش یافت، بلکه در نتیجه ایجاد تحریم ­های هوشمند و فشار فزاینده غرب بر کشورها و شرکای تجاری و  اقتصادی ایران از میزان مزیت ژئواکونومیک جمهوری اسلامی ایران  کاسته شد. در این فرایند با ورود بازیگران منطقه ­ای نظیر عربستان سعودی و اسرائیل به تنش­ های میان ایران و آمریکا و اضافه‌شدن ابعاد جدیدی از اختلافات به تقابل ایران و غرب نظیر  برنامه­ های  موشکی ایران شرایط بیش از هر زمان دیگری پیچیده ­تر شد. این شرایط به‌آرامی وضعیتی را به وجود آورد که در 10 سال گذشته کشور جمهوری اسلامی ایران از نظر محیط اقتصادی، ثبات اقتصادی، شفافیت و قابلیت ادغام در بازارهای جهانی به یک محیط با  ریسک ژئوپلیتیک  بالا  برای سرمایه­ گذاری تبدیل شود. به‌این‌ترتیب با وجود جذابیت ­های بازار ایران برای سرمایه­ گذاری و گسترش  همکاری­ های اقتصادی به سبب تحریم ­ها وکاهش ثبات اقتصادی و سیاسی در ایران از نظر ژئواکونومیک جمهوری اسلامی ایران نتوانست فرصت­ های اقتصادی قابل‌توجهی را برای فعالیت به بازیگران، شرکت­ ها و سرمایه ­­گذاران خارجی ارائه نماید. در کنار این  موضوع، تداوم بحران­ های ناشی از تحریم­ های بین ­المللی اقتصاد ایران را به‌تدریج و با شدت زیاد دچار فروپاشی نمود به  گونه ­ای که در  نتیجه کمبود منابع مالی نه­ تنها فرصت قابل‌توجهی برای توسعه و بهبود زیرساخت­ های اقتصادی مؤثر در جذب  سرمایه ­گذاری  خارجی  فراهم نشده است، بلکه بحران اقتصادی دیگری با عنوان فرسایش فزاینده منابع اقتصادی و صنعتی ایران نیز به وجود آمده است.

این  موارد در کنار چالش انتقال پول و مجازات­ های تحریمی  آمریکا برای همکاری اقتصادی با ایران باعث گردیده است که در عمل هرگونه سرمایه­ گذاری و فعالیت اقتصادی  مستقیم در  بازارهای ایران به معنای ازدست‌رفتن فرصت دست­یابی به بازارهای مالی  و اقتصادی ایالات متحده آمریکا باشد. این  نخستین موضوعی است که باعث گردیده است کشور چین نه توانایی سرمایه ­گذاری در  ایران را داشته باشد و نه نیت و کوششی  را از سوی  خود برای ترغیب شرکت­ های چینی جهت انتقال سرمایه و فناوری به ایران از خود به نمایش  بگذارد.

در  کنار این موضوع، مسئله اختلافات سیاسی و رقابت­ های ژئوپلیتیکی که میان ایران و همسایگان این کشور به وجود آمده است بسیاری از این کشورها را به این نتیجه رسانده است که در معرض گسترش ریسک­ های ژئوپلیتیک ناشی از فعالیت ­های (به ادعای آنان) بی ­ثبات کننده ایران قرار داشته باشند. همین مسئله کشورهایی نظیر عربستان سعودی و امارات  متحده عربی را بر آن داشته است تا نه ­تنها به دیپلماسی اقتصادی و سیاسی  خود برای مهار نفوذ ژئوپلیتیک ایران در منطقه شدت و سرعت بخشند، بلکه تلاش نمایند با ارائه  فرصت­ های ژئواکونومیک جدید به دوستان ایران فرایندی را به وجود آورند که در نتیجه آن کشورهایی نظیر پاکستان، هند و چین را که در  فهرست دوستان ایران قرار دارند را به سمت خود جذب  نمایند. این  موضوع باعث شده است که اشتراک منافع فزاینده ­ای میان  رقبای  منطقه ­ای ایران و دوستان ایران به وجود آید و به‌این‌ترتیب کشورهایی نظیر چین و هند نه ­تنها به‌صورت عملی شراکت با همسایگان  را بر ایران ترجیح دهند، بلکه در مناقشات سیاسی موجود  میان  ایران  و آن ها به  اتخاذ موضع  مستقیم  بپردازند.

موضوع سوم و پراهمیت دیگری که وجود دارد آن است که در کشورهای  همسایه  ایران مدت­ ها است که ریسک ژئوپلیتیک ناشی از  آغاز تحول در ژئوپلیتیک انرژی  جهان و ضرورت تطبیق اقتصادهای  ملی با این  تحولات شناخته شده است. کشورهای بزرگ تولیدکننده نفت حداقل در 5 سال اخیر با دو واقعیت عمده رو  به رو شده­ اند و متوجه گردیده ­اند  که در آینده سهم آنها از بازارهای انرژی اروپا و آمریکا به‌تدریج کاهش خواهد  یافت و در نهایت آنان باید برای فرآورده ­های نفتی و گازی خود در سایر  مناطق  جغرافیایی  جهان به دنبال  مشتری  بگردند. چرا که:

(1) کشورهای تولیدکننده انرژی در آینده برای حفظ موقعیت ژئوپلیتیک خود باید با تحولات ناشی از معرفی انرژی ­های نو کنار بیایند؛

(2) کانون مصرف انرژی ­های فسیلی جهان از سمت غرب به شرق جابه‌جا خواهد شد؛

(3) ساختارهای جدید اقتصادی در  هزاره جدید مبتنی بر فناوری ­های پیشرفته و هوش مصنوعی خواهند بود؛

(4) تداوم وابستگی به منابع نفتی برای تولید درآمد ملی در آینده خطر ورشکستگی کشورهای با اقتصاد نفتی را افزایش  خواهد داد.

این موارد مبین  آن  است که نه‌تنها ایران، بلکه سایر همسایگان نیز از نظر ژئوپلیتیک انرژی در معرض ریسک­ های قابل‌توجهی قرار دارند و مدیریت این ریسک ­های ژئوپلیتیک نیازمند استفاده از  همه ظرفیت ­ها و فرصت­ های  موجود است. در اینجا مهم‌ترین فرصت ژئوپلیتیکی که در اختیار کشورهای حاشیه جنوبی  خلیج‌فارس قرار دارد تداوم تحریم­ های ایالات متحده آمریکا علیه ایران است. زیرا ادامه تحریم­ های آمریکا و بی­ رغبتی ایران برای رسیدن به توافق با آمریکا فرصت آن را به وجود آورده است تا این کشورها هم‌زمان با اشغال  جایگاه ایران در بازارهای عمده نفت و گاز طبیعی جهان، به توسعه و بهبود زیرساخت‌های اقتصادی خود برای هزاره جدید بپردازند و به‌این‌ترتیب از نظر ژئوپلیتیک مزیت­ های جدیدی را برای رقابت  منطقه­ ای با ایران برای خود ایجاد نمایند. علاوه بر این، کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج‌فارس از این نکته آگاه هستند که اقتصادهای بزرگی نظیر چین به همان اندازه که نیازمند انرژی هستند، نیازمند دستیابی به بازارهای بزرگ و باثبات اقتصادی  بالا هستند که بتوانند در بلندمدت بر  میزان درآمدهای چین بیفزایند.

در اینجا است که ایران باید با یک واقعیت ژئواکونومیک تلخ روبه‌رو شود: تنها فروش نفت و گاز طبیعی نیست که تعیین‌کننده حضور یک کشور در بازار جهانی است و یک کشور مصرف‌کننده نفت و گاز طبیعی علاوه بر انرژی به منابع دیگری نیز نیاز دارد. واقعیت آن است که ایران تقریباً از عمده بازارهای عمده اطلاعات، مالی، اقتصادی، حمل‌ونقل، ترانزیت، گردشگری، هوش مصنوعی و… جهان حذف شده است و به‌این‌ترتیب شاخص جذابیت سرمایه­ گذاری ایران کاهش‌یافته است. هم‌زمان، به علت تحریم ­ها امکان سرمایه­ گذاری و توسعه در این بخش­ ها برای اقتصاد ایران و شرکای بالقوه این کشور  کاهش‌یافته است. در کنار این موارد، کشورهای بزرگی نظیر چین به  همان اندازه که به دسترسی به منابع انرژی جهان علاقه دارند، برای دسترسی به بازارها و فرصت­ های سرمایه ­گذاری جدید که از نظر ژئواکونومیک دارای اهمیت هستند نیز لحظه ­شماری می­ کنند. واقعیت امر این است که هرچند ایران منابع عظیم انرژی نفت و گاز طبیعی در اختیار دارد، اما به سبب تحریم ­ها فرصت‌های ژئوپلیتیک انرژی ایران برای  کشورهای دیگر به تهدید تبدیل شده است. علاوه بر این، در نتیجه تحریم­­ های آمریکا و تداوم بحران اقتصادی در ایران، حکومت ایران با چالش ژئواکونومیک دیگری به نام فقدان ثبات اقتصادی  روبه‌رو شده است که باعث می­ گردد ریسک سرمایه­ گذاری و گسترش منافع مشترک برای کشورهای خارجی به شکل قابل‌توجهی افزایش  پیدا کند. ضمن اینکه در نتیجه تحریم ­ها، فرسودگی زیرساخت ­ها، بی­ ثباتی اقتصادی، کاهش درآمدهای داخلی، و تنزل  صادرات  میزان درآمدهای حکومت ایران به‌قدری کاهش داشته است که از نظر ژئوپلیتیک سرمایه کاملاً برای همکاری اقتصادی جذابیت خود را ازدست‌داده است. این در حالی است که کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس با هیچ‌کدام از این مشکلات روبه‌رو نیستند و همین موضوع ریسک­­ پذیری سرمایه را در این کشورها به شکل  قابل‌توجهی  کاهش داده است.

در چنین  شرایطی در یک ماتریس استراتژیک اهمیت ژئواکونومیک ایران در برابر مجموعه کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس کاهش پیدا می ­کند و هر بازیگر ملی دیگر را در سنجش مزیت ­ها و فرصت­ های ژئوپلیتیک به این نتیجه می­ رساند که گسترش منافع مشترک با رقبای منطقه­ ای ایران بر همکاری اقتصادی و سیاسی با ایران ارجحیت پیدا خواهد کرد. به‌این‌ترتیب، باید گفت که از نظر ژئواکونومیک جمهوری اسلامی ایران با یک ریسک ژئوپلیتیک بزرگ مواجه شده است که در نتیجه آن در فرایند سنجش منطقی فرصت­ ها، نقاط قوت، نقاط ضعف و تهدیدها هر بازیگر  ملی دیگری بهبود و ارتقای سطح روابط اقتصادی و سیاسی با همسایگان ایران را یک انتخاب عقلانی و آینده ­نگرانه در نظر خواهد گرفت؛ بنابراین، باید  گفت که همراهی جمهوری خلق چین با کشورهای حاشیه  جنوبی خلیج‌فارس در صدور بیانیه­ های غیرمسئولانه علیه  منافع ملی ایران ناشی از  یک  انتخاب عقلانی در سیاست خارجی پکن است. چین به‌عنوان یکی از قدرت­ های بزرگ اقتصادی جهان و بزرگ‌ترین بازار مصرف جهان از این  نکته آگاه است که حفظ ثبات اقتصادی و تولید  ثروت  در  داخل این کشور  نیازمند مجموعه ­ای از روابط  اقتصادی فراگیر و گسترده با کشورهایی است  که می ­توانند حداکثر منافع و سود را برای پکن ایجاد  کنند. واقعیت آن است که جمهوری اسلامی ایران از چنین ظرفیتی برای همکاری با کشورهای دیگر برخوردار  نیست و هر  کشوری که در  جستجوی  تأمین  منافع  ملی خود به‌سرعت به این  نتیجه خواهد رسید که در مجموع  ریسک­ های ژئوپلیتیک  توسعه همکاری­ های اقتصادی و سیاسی  با جمهوری اسلامی ایران به‌مراتب بیش از فرصت­ ها خواهد بود. در نتیجه کشور چین با ارزیابی مجموعه فرصت­ ها و تهدیدهایی  که در پیش  روی  برنامه ­هایی بلندمدت اقتصادی این  کشور قرار دارد به این جمع ­بندی رسیده است که انتخاب رقیب منطقه ­ای ایران یک انتخاب استراتژیک عاقلانه  است. به بیان  دیگر، ایران مقهور ژئواکونومی خود شده است که در چند سال  اخیر به‌صورت فزاینده ­ای این کشور  را به یک مقصد پرریسک برای سرمایه­ گذاری  خارجی مبدل  کرده  است؛ بنابراین باید  گفت چنانچه جمهوری  اسلامی ایران به دنبال آن است که اسیر شعارزدگی  نباشد و در  رقابت­ های موجود  در منطقه خلیج‌فارس در جایگاه کشور فرودست قرار نگیرد باید با واقعیت­ های ژئوپلیتیک جدید در  منطقه خلیج‌فارس روبه‌رو شود و بپذیرد که در  نتیجه سیاست­ های کلان اقتصادی  و سیاسی  اشتباه به‌صورت مستمری  در حال ازمیان‌بردن مزیت­ های ژئواکونومیک خود  بوده  است. زیرا تحلیل­ های جاری نشان‌دهنده آن است که همین  کاهش مزیت ­های ژئواکونومیک در دو دهه اخیر بوده است که باعث گردیده است یکی از دوستان سابق ایران به نام چین نه‌تنها به توسعه  همکاری­ های اقتصادی و سیاسی با رقبای  منطقه ­ای ایران بپردازند، بلکه به‌صورت علنی و رسمی در مطرح‌کردن ادعاهای سرزمینی غیرواقعی علیه حاکمیت سرزمینی ایران  با  کشورهای عربستان  سعودی و امارات  متحده عربی  همراه گردد.

در این باره بیشتر بخوانید

اشتراک گذاری این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *